درس تفسیر قرآن آیت الله مکارم

92/04/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احزاب آیات 26 و 27
 وَ أَنْزَلَ الَّذينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصيهِمْ وَ قَذَفَ في‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَريقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَريقاً [1] وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديراً [2]
 این دو آیه مربوط به گروهی از یهودیان مدینه است که نامشان بنی قریظه بود. آنها در جنگ احزاب با مشرکان و دشمنان اسلام همدست شدند و پیمانشان را با پیامبر اکرم (ص) شکستند شاید تصور می کردند که احزاب به حدی قوی هستند که اسلام را شکست می دهند و رسول خدا (ص) را به قتل می رسانند در نتیجه وجهی برای ادامه ی هم عهدی با پیامبر اکرم (ص) نمی دیدند.
 دو آیه ی فوق در همین رابطه نازل شد. ما قبل از توضیح این مطلب یک مقدمه ای را ذکر می کنیم و آن اینکه در کشورهای اسلامی همواره اقلیت هایی زندگی می کردند که با مسلمانان هم پیمان بودند و به آنها اهل ذمه می گفتند. آنها با مسلمانان زندگی مسالمت آمیز داشته و دارند، آنها در انجام مراسم مذهبی آزادند و کسب و کارشان در حدود و مقررات کشور اسلامی آزاد است و جان و مال و ناموسشان محفوظ است و حتی در مجلس شوری نماینده دارند که از منافع آنها حمایت می کند.
 الآن نیز در کشور اسلامی ما اقلیت یهود و نصاری و زرتشتی هستند. بر خلاف آنچه دشمنان تبلیغ می کنند آنها هیچ گونه ناراحتی ندارند و هرگز مسلمانی مزاحم آنها نشده است.
 با این حال اهل ذمه شرایطی دارند که در فقط اسلامی در آخر کتاب جهاد بیان شده است از جمله اینکه:
  1. باید به حکومت اسلامی مالیات بپردازند.
  2. دیگر اینکه نباید به دشمنان اسلام کمک کنند.
  3. نباید به مسلمانان آزار برسانند و یا متعرض ناموس مسلمانان شوند.
  4. نباید علیه اسلام جاسوسی کنند.
  5. نباید به منکرات تظاهر کنند. مثلا نباید آشکارا شراب بنوشند هرچند در مجالس خود مجازند و یا نباید بی حجاب در ملأ عام حاضر شوند.
  6. قوانین اسلام را محترم بشمارند.
  7. نباید به مقدسات اسلام اهانت کنند و ما هم به مقدسات آنها اهانت نمی کنیم.
 حساب این گونه افراد با صهیونسیت ها جداست. آنها شمشیر را از رو بسته اند و سرزمینهای مقدس اسلامی و قبله ی اول مسلمین را غصب کرده اند و سعی دارند ممالک اسلامی را متلاشی کنند.
 
 با این مقدمه می گوییم: یهود بنی قریظه که پیمان بسته بودند با مسلمین مخالفت نکنند در جنگ احزاب عهد خود را شکستند و به تعبیر قرآن (ظاهَرُوهُمْ) یعنی از دشمنان و لشکر احزاب حمایت کردند. ولی به هر حال لشکر احزاب شکست خورد. خداوند در دل دشمن ترس و وحشت افکند و طوفانی وزید و خیمه های آنها را برهم زد. علی علیه السلام نیز مهمترین و قوی ترین فرد از لشکر کفر که عمرو بن عبدود نام داشت به خاک افکند. آنها که تعدادشان و تجهیزاتشان بسیار بیشتر بود شکست خوردند.
 بعد از جنگ رسول خدا (ص) وارد مدینه شد و لباس جنگ را از تن درآورد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد که دنباله ی جنگ احزاب باقی مانده است و آنها یهودیان بنی قریظه اند که در داخل مدینه ساکن هستند.
 رسول خدا (ص) مسلمانان را به دفع این دشمن داخلی دعوت کرد و در نتیجه قلعه های آنها که بسیار نیرومند و محکم و در بالای بلندی بود و به گونه ای بود که بر مسلمانان مسلط باشند را محاصره کردند. بیست و شش روز گذشت جمعیت بنی النضیر گرفتار کمبود آذوقه شدند و به وحشت افتادند و چاره ای جز تسلیم نداشتند در نتیجه بدون اینکه جنگی رخ دهد تسلیم شدند. رسول خدا (ص) نیز جنایت کاران جنگی را به قتل رساند و جمعی را اسیر کرد و غنائم جنگی بسیاری به دست مسلمانان افتاد.
 خداوند در دو آیه ی فوق حال یهودیان را شرح می دهد.
 ابتدا می فرماید: (وَ أَنْزَلَ) که به معنای از بالا به پائین کشیدن است که نشان می دهد قلعه های آنها بر فراز بلندی بود که پائین آمدند.
 (مِنْ صَياصيهِمْ) یعنی از قلعه ها و دژهای نیرومند. بعد می فرماید: (وَ قَذَفَ في‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ) یعنی در دل های آنها وحشت افکند. سپس می فرماید: که جمعی را کشتید و جمعی را اسیر کردید و خداوند زمین و دیار آنها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت.
 نکته ی مهم این است که خداوند در پنج جنگ از جنگ های اسلامی لشکر نامرئی ترس و وحشت را به یاری مسلمانان فرستاد. این جنگ ها عبارتند از: بدر، احد، بنی النضیر، احزاب و جنگ بنی قریظه.
 قرآن در چهار مورد به کلمه ی رعب تصریح کرده است:
 اولین آیه مربوط به جنگ بدر است: إِذْ يُوحي‏ رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي‏ في‏ قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ [3] خداوند به فرشتگان وحی فرستاد که من با شما هستم و بروند و مسلمانان را یاری کنید و من به زودی ترس و وحشت را بر قلب کافران مسلط می کنیم.
 در جنگ بدر هیچ گونه توازنی وجود نداشت، مسلمانان 313 نفر بودند و دشمنان بیش از 1000 نفر بودند. مسلمانان تقریبا همه پیاده بودند ولی لشکر دشمن به مقدار زیادی سواره نظام داشت. سلاح های دشمنان نیز از مسلمانان پیشرفته تر بود. با این حال مسلمانان پیروز شدند. این کار با یاری فرشتگان و ترس و وحشتی که خداوند بر دل کفار مسلط کرد انجام شد. در نتیجه هفتاد نفر از لشکر دشمن اسیر شدند و هفتاد نفر دیگر کشته شدند و غنائم بسیاری به دست مسلمانان افتاد.
 در مورد جنگ احد نیز می خوانیم: سَنُلْقي‏ في‏ قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ [4] مسلمانان در جنگ احد به ظاهر شکست خوردند حمزه سید الشهداء شهید شد و رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان علیه السلام به شدت مجروح شدند و هفتاد نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند ولی لشکر پیروز دشمن برنگشت تا مدینه را تسخیر کند و یا رسول خدا (ص) را به قتل برساند. این به سبب وحشتی بود که خداوند در دل آنها افکنده بود.
 سومین مورد مربوط به داستان بین النضیر است. آنها گروهی از یهودیان پیمان شکن بودند: هُوَ الَّذي أَخْرَجَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ في‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْديهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنينَ‏ [5]
 آنها حتی وارد جنگ نشدند و گفتند که با ما کاری نداشته باشید خودمان سرزمین خود را ترک می کنیم. آنها حتی برای اینکه خانه هایشان به دست مسلمانان نیفتد خانه ی خود را با دست خود خراب کردند و رفتند.
 چهارمین مورد جنگ احزاب است و خداوند می فرماید: فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها [6]
 در این جنگ جمعیت دشمن حدود پنج برابر مسلمانان بود و آنها مدینه را محاصره کردند ولی با این حال بدون اینکه خون یک مسلمان ریخته شود شکست خوردند و برگشتند.
 پنجمین مورد، داستان بنی قریظه است که در ابتدا ذکر کردیم.
 
 در زمان ما هم همین ترس به دل دشمنان جنگ تحمیلی افتاد. در جنگ تحمیلی همه ی دنیا دست به دست هم دادند و حامی صدام شدند، دستگاه های اطلاعاتی پیشرفته ی آمریکا و اروپا آخرین اطلاعات را به صدام و فرماندهای لشکر او می رساندند. مضافا بر آن سلاح های پیشرفته ی روز و هواپیماهای دورپرواز را در اختیار او گذاشتند. ما هم جمعیتی بودیم که تازه انقلاب کرده بودیم و هنوز ارتش منظم و برنامه ی منسجمی نداشتیم. با این حال حتی یک وجب از خاک خود را به دست دشمن ندادیم.
 آنها می خواستند تا تهران بیایند و لا اقل خوزستان را بگیرند ولی بعد از هشت سال جنگیدن عقب نشینی کردند.
 
 معنا ندارد که مسلمانان صدر اسلام از این نعمت الهی برخوردار باشند ولی ما مسلمانان بهره مند نباشیم. اگر ما مسلمان واقعی باشیم و آماده ی مبارزه و آماده ی شهید دادن باشیم خداوند هم عنایتش متوجه ما می شود.
 در این سال های اخیر بارها پیش آمد که دشمنان ما را به جنگ تهدید کردند و اسرائیل و آمریکا حمله به ایران را در اولویت کار خود قرار دادند ولی همچنان می ترسند و جرات حمله ندارند.
 لشکر نامرئی ترس و وحشت سه امتیاز مهم دارد:
 اول اینکه نامرئی است و کسی آن را نمی بیند و نمی داند ترس و وحشت چگونه مسلط شده است. این لشکر وارد قلب و جان می شود و طرز مقابله با آن هم مشخص نیست.
 دوم اینکه این لشکر هزینه ای ندارد بر خلاف سایر تجهیزات و لشکرها که هزینه بردار است. هزینه هایی مانند هزینه ی سربازان، تجهیزات نظامی، مداوای مجروحان و غیره.
 سوم اینکه سبب می شود که مسلمانان دچار تلفات در میدان جنگ نشوند. زیرا دشمنان عقب نشینی می کنند و می روند.
 ترس و وحشت از جمله لشکری است که موجب پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه بر دشمنان می شود. در دعای ندبه در مورد پیامبر اکرم (ص) می خوانیم: ثم نصرته بالرعب به این معنا که امام زمان را هم همین گونه یاری کن و ما را نیز در زمان غیبت یاری نما.
 


[1] احزاب/سوره33، آیه26
[2] احزاب/سوره33، آیه27
[3] انفال/سوره8، آیه12
[4] آل عمران/سوره3، آیه151
[5] حشر/سوره59، آیه3
[6] احزاب/سوره33، آیه9