درس مسائل مستحدثه آیت‌الله مکارم

75/05/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلقیح مصنوعی

قرار بود امروز وارد بحث فرزندی شویم که از طریق تلقیح مصنوعی متولد می شود. ولی ابتدا به نکته ای که از بحث دیروز باقی مانده است می پردازیم:

اگر نطفه ی زن و مردی را جدا کنند. بعد از مدتی آنها از هم جدا شده و طلاق می گیرند آیا جایز است این دو نطفه را هم با هم ترکیب کنند و در رحم شخص ثالثی بگذارند؟

همچنین اگر نطفه ی زن و مردی را قبل از ازدواج جدا کنند و بعد از ازدواج ترکیب کنند آیا این کار جایز است؟

همچنین اگر نطفه را از هر دو بگیرند و بعد یکی از زوجین فوت کند آیا می توانند نطفه را ترکیب کنند؟

نقول: باید دید که آیا معیار، حال ترکیب است، یا زمانی است که نطفه را می گیرند؟

اگر به روایات سابق مراجعه کنیم که سخن از افراغ ماء در رحم بود استنباط کنیم که معیار حال ترکیب است نه حال گرفتن نطفه. بنابراین هرچند نطفه در حال ازدواج و محقق بودن عقد خارج شده است ولی الآن که با هم ترکیب می شود مصداق رحمی است که لا تحل له می باشد.

همچنین اگر نطفه قبل از ازدواج گرفته شود و بعد که می خواهند ترکیب کنند در حالی باشد که رحم زن برای او حلال است که جایز می باشد.

حتی نطفه را قبل از طلاق بگیرند و بعد از طلاق رجعی زوج راضی به ترکیب نطفه شود چه بسا این علامت رجوع در عده ی رجعیه هم باشد. (البته اینکه قصد رجوع هم باید باشد یا نه محل بحث می باشد.)

 

المحور الثالث: احکام فرزندی که از طریق تلقیح مصنوعی متولد می شود.

حکم فرزند از لحاظ، محرمیت، نفقه و ارث با هم متفاوت می باشد.

اما در صوری که تلقیح مصنوعی مجاز بود (مواردی که نطفه از زن و مردی که عقد شرعی بسته اند گرفته شود.) در این موارد بلا اشکال فرزند به زوجین ملحق است حتی اگر در رحم ثالث و یا در رحم مصنوعی پرورش یابد.

مثلا در عمومات ارث می خوانیم: ﴿يُوصيكُمُ اللَّهُ في‌ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ (اگر ولد دو دختر یا بیشتر باشند) فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ﴾[1]

حکم در این روایت روی اولاد رفته است.

مسأله‌ی ولادت تابع انعقاد نطفه ای است که در اصلاب رجال و ارحام النساء است. اگر نطفه منعقد شود کافی است که ولد بودن محقق شود هرچند محل پرورش آن در رحم مادر واقعی نباشد. عرفا نمی گویند که چون این فرزند که نطفه اش از آن پدر و مادر است ولی در آزمایشگاه متولد شده است دیگر فاقد پدر و مادر می باشد.

همچنین عناوین، ام، اب، اخ، اخت و غیره در آیات و روایات ارث همه بر فرزند مزبور صدق می کنند.

هکذا احکام محرمیت و نکاح. در قرآن آمده است: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ﴾[2] فرزندی که از طریق تلقیح مصنوعی متولد شده است پدر، مادر، خواهر، عمه و خاله دارد و همه‌ی آن عناوین در ما نحن فیه هم صادق است و محرمیت در همه‌ی آنها وجود دارد.

هکذا آیات و روایاتی که دال بر وجوب نفقه است روی اولاد و امثال آن رفته است. هکذا روایات مربوط به حضات و ولایت همه شامل فرزند مزبور می شود.

خلاصه اینکه فرزند مزبور هیچ فرقی با فرزندی که از مادرش متولد شده است ندارد.

 

اما اگر نطفه ی زن و مرد به طرز نامشروعی با هم ترکیب شود یعنی در حالی باشد که بین صاحبان دو نطفه عقد شرعی منعقد نشده باشد:

اما در جایی که نطفه ی مرد بیگانه ای را به زنی ملحق کرده اند و فرزندی متولد شده است. این فرزند ارتباطی به شوهر آن زن ندارد زیرا نطفه ی او با زنش ترکیب نشده است. این ولد اشبه شیء به ولد الزنا می باشد البته زنایی محقق نشده است.

 

از این رو باید احکام ولد الزنا را در اسلام مشخص کنیم:

ولد الزنا زمینه های نامساعد بسیاری دارد ولی این دلیل نمی شود که انسانی ناپاک باشد و هرگز وارد بهشت نشود. حتی اگر خوب باشد ثوابش بیشتر است زیرا باید بیشتر روی خودش کار کند. با این حال ولد الزنا از نظر شارع به معنای فرزند غیر قانونی و نامشروع است از این رو شرع برای او احکام فرزند و ارزش فرزندی قائل نیست بنابراین تمامی احکام ولد از او سلب می شود. بنابراین ارث برای او ثابت نیست. این حکم اجماعی است که ولد الزنا از پدر و بستگان پدر ارث نمی برد همچنین مشهور گفته اند که او از مادر و بستگان مادری ارث نمی برد (قول شاذی گفته اند از مادر و بستگان مادری ارث می برد.)

مرحوم محقق در شرایع می گوید: حق این است که نسبی بین فرزند مزبور و والدین نیست در نتیجه وقتی نسبی در کار نباشد ارث خود به خود ملغی می شود.

احکام محرمیت در ولد الزنا: با این حال، در باب محرمیت نمی توانیم این حرف را بزنیم یعنی ولد الزنا نمی تواند با مادرش ازدواج کند و اگر فرزند دختر باشد نمی تواند با پدرش ازدواج کند. مذاق متشرعه چنین اقتضاء می کند. هکذا در مورد ازدواج با خواهر و برادر.

بنابراین احکام ارث در جایی جاری است که ازدواج شرعی و قانونی باشد ولی احکام نکاح در مورد نکاح عرفی است.

البته امام قدس سره در تحریر احتیاط کرده اند که برادرش به او خواهر که نامشروع متولد شده است نگاه نکند ولی به نظر ما این احتیاط مستحب است.

اما احکام نفقه در ولد الزنا: ظاهر ادله این است که نفقه ی او به عهده ی پدر است. پرورش دادن و انفاق فرع بر تولد قانونی بلکه تولد عرفی و طبیعی هم موجب تحقق انفاق است. فرزندی که کوچک و ضعیف است باید پرورش یابد و احق الناس به همان پدرش می باشد.

حکم ولایت بر او: در مورد ولایت بر او باید بحث کرد که آیا پدرش بر او ولایت دارد یا حاکم شرع.

 

خلاصه اینکه مهمترین چیزی که از فرزند نامشروع حذف می شود ارث است نه چیز دیگر.

 

حال باید دید که فرزند تلقیحی که از نطفه ی دو نفر بیگانه با هم ترکیب شده است در حکم ولد الزنا می باشد؟

این مسأله بین فقهاء مورد اختلاف است. آیة الله خوئی در بعضی از رساله های خود قائل هستند که فرزند مزبور از طریق عمل زنا (ادخال و اخراج) به وجود نیامده است از این رو ارث می برد. (هرچند تلقیح مزبور حرام است)

با این حال بعضی دیگر معتقدند که هرچند عمل مزبور زنا نیست ولی ملاک زنا در آن محقق است. ملاک این است که فرزند از طریق نکاح شرعی متولد نشده باشد که در ما نحن فیه محقق است.

این نکته را در جلسه ی بعد بیشتر توضیح می دهیم.

 


[1] نساء/سوره4، آیه11.
[2] نساء/سوره4، آیه23.