72/04/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث کلی در مورد مسائل مستحدثه
هر مسأله ای که موضوع جدید دارد که در زمان سابق نبود احتیاج به حکم فقهی جدید دارد. (مانند پیوند اعضاء که اقسام متعددی دارد مانند پیوند انسان به انسان، حیوان به انسان و موارد دیگر و اینکه خرید و فروش اعضاء و حکم طهارت اعضا بعد از پیوند زدن و ...) همچنین گاه در سابق وجود داشته است ولی بعضی از مصادیق آن مستحدَث است (مانند سفر با هواپیما یعنی سابقا با اتوبوس از جایی به جای دیگر می رفتند و بعد از چهار فرسخ نماز شکسته می شد حال اگر کسی با هواپیما چهار فرسخ عمودی به سمت آسمان رود آیا نمازش شکسته می شود؟)
امروزه مسائل مستحدثه روز به روز بیشتر می شود و علت آن تحول و تطوری است که در عالم کائنات که عالم تغییر و تحول است رخ می دهد. تحول و تطور در زندگی بشر بیش از دیگر بخش های عالم کائنات است. زندگی حیوانات همواره یکسان بوده است ولی بشر در هر لحظه تغییر می کند.
از آن طرف ما معتقدیم که رسالت پیامبر اکرم (ص) به زمان و مکان خاصی اختصاص ندارد و اسلام دین خاتم است و تا ابد ادامه دارد از این رو باید برای موضوعات و مسائل جدید جوابی پیدا کنیم.
نکته ی دیگر این است که مسائل مستحدثه انواع و اقسام بسیاری دارد و لا اقل چهار طائفه مد نظر ماست:
مسائل مستحدثه در عبادات: مانند سفر با هواپیما، یا اینکه کسی سی روز در مکانی ماه رمضان را درک کرد و روزه گرفت بعد با هواپیما به جایی رفت که روز سی ام ماه رمضان بوده است آیا باید آن روز را روزه بگیرد (و حال آنکه کسی سی و یک روز روزه نگرفته است) هکذا اگر کسی بیست و هشت روز روزه بگیرد و بعد با هواپیما به جایی رود که روز فطر اعلام شده باشد.
مسائل مستحدثه در معاملات: این مسائل بیشتر از طائفه ی قبلی است. مانند مسائل مربوط به اسکناس که آیا مضاربه را می توان با اسکناس انجام داد و یا اینکه باید با طلا و نقره باشد؟ آیا در اسکناس ربا هست؟ اگر کسی به فردی بدهکار بود و هنگام پرداخت ارزش اسکناس کم شده باشد آیا باید همان مبلغ را پرداخت کند یا اینکه باید قیمت روز اسکناس را حساب کند؟ (این مسأله در پرداخت مهریه و غیره هم جاری است.)
مسائل مستحدثه در طب.
مسائل مستحدثه در مسائل متفرقهبه هر حال ما چهل مسأله ی مستحدثه از میان آنها را انتخاب کردیم.
نکته ی دیگر این است که باید چند مقدمه در کلیات مطرح کنیم که کلید حل مسائل مستحدثه است.
اول اینکه: شیعه معتقد است چیزی در اسلام بدون حکم نیست و بر این امر روایات کثیره ای وارد شده است که خداوند برای هر موضوعی حکمی قرار داده است حتی دیه ی خراشی که کسی بر بدن دیگری وارد کند. حتی روایت داریم که کتابی به نام جامعه است که پیامبر اکرم (ص) املاء فرمود و علی علیه السلام مرقوم فرمود و در آن حکم تمامی احکام تا روز قیامت وجود دارد. (البته مقداری از آن به دست ما رسیده است و بخشی ممکن است به دست ما نرسیده باشد و ما در مواردی که به دست ما نرسیده است موظف هستیم به اطلاقات و عمومات و قواعد کلیه ای که در کتاب و سنت است مراجعه کنیم.) بنابراین موضوعی وجود ندارد که خالی از حکم باشد.
مذهب اهل سنت در این مقدمه از ما جداست آنها قائلند که پیامبر اکرم (ص) بخشی از احکام را بیان فرموده است و بخشی هم وجود دارد که (لا نص فیه) هست و بسیاری از اهل سنت اعتقاد دارند این موارد خالی از حکم است و در واقع حکمی برای آنها صادر نشده است. در این موارد فقیه وارد میدان می شود و از طریق قیاس، استحسان، اجتهاد مخصوص خودشان و غیره حکمی را جعل می کند و خداوند هم آن را امضا می کند.
دوم اینکه: معروف این است که زمان و مکان در اجتهاد تأثیر می گذارد. این بدان معنا نیست که با مرور زمان و مکان حلالی حرام و حرامی حلال شود بلکه مراد این است که گذشت زمان و تغییر مکان موجب می شود که موضوعات عوض شود و در نتیجه حکم آنها هم عوض می شود. مانند خرید و فروش خون که در سابق منفعت محلله ای که نزد عقلاء معتبر باشد بر آن بار نبود ولی امروزه هست. خون سابقا مصداق (ما لا منفعة محللة مقصودة فیه) بود و الآن مصداق (ما له منفعة محللة مقصودة) می باشد.
همچنین اگر الکل سابقا فقط برای نوشیدن بود و خرید و فروش آن حرام بود ولی امروزه ممکن است همان الکل منفعت محلله ای در صنعت داشته باشد.
سوم اینکه: احکام شریعت به صورت قضایای حقیقیه است.
توضیح ذلک: قضایا گاه خارجیه است که اشاره به مصادیقی دارد که فعلا در خارج موجود است. قضایای حقیقیه قضایایی است که روی عنوان می رود. عنوان مزبور در سابق، حال و آینده مصادیقی دارد و هر مصداقی که به وجود آید حکم، آن را شامل می شود. کمتر حکمی داریم که روی قضایای خارجیه رفته باشد.
مثلا آتش سوزنده است و این سوزندگی همه ی آتش ها را که به وجود می آیند شامل می شود. همچنین آیه ی ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾[1] می خوانیم که باید به عقود (که همان عهدها است) وفا کنید. حال اگر عقدی پیدا شد که در گذشته نبود مانند عقد بیمه تحت همان قاعده قرار می گیرد.
همچنین حکم به (المسافر یقصر) تمامی مسافرین را شامل می شود. در این حکم نیامده است که فقط مسافرین در عصر پیامبر اکرم (ص) باید قصر بخوانند. از این رو اگر کسی به شکل عمودی چهار فرسخ برود، مسافر بودن بر او هم صدق می کند.
تمام قوانینی که در دنیا وضع می شود به صورت قضایای حقیقیه است. طبیعت قانون چنین است که روی عنوان رود و به شکل قضایای حقیقیه باشد و اگر گذشته را شامل نشود لا اقل حال و مستقبل را شامل می شود.
چهارم اینکه: انصراف بر دو قسم است. انصراف بدوی و انصراف حتمی.
انصراف بدوی یعنی وقتی مطلق گفته می شود ذهن روی یک مصداق می رود. مثلا می گویند: هر انسانی باید روزه بگیرد که ممکن است ذهن انسان به سراغ انسان قوی رود. یا اینکه وقتی می گوییم: هفت عضو باید روی زمین گذاشته شود ممکن است ذهن کسی به سراغ فردی رود که شش انگشت دارد که بگوید فقط اگر پنج انگشت را بر زمین بگذارد کافی باشد. بعد که انسان فکر می کند می فهمد این انصراف ها صرف خطور به ذهن است و نباید به آن اعتنا کرد.
اما انصراف حتمی جلوی اطلاق را می گیرد: مثلا در وضو می گویند: باید صورت شسته شود و حد آن بین انگشت وسطی و ابهام است. حال اگر کسی صورتش کوچک باشد و دستش بلند باشد او لازم نیست کل بین دو انگشت را بشوید زیرا حدیث فوق منصرف به صورت و انگشتان متعارف می باشد.
بنابراین کسی نباید بگوید (اوفوا بالعقود) منصرف به عقود قدیمی است زیرا این انصراف بدوی است و جلوی اطلاق را نمی گیرد. هکذا نباید گفت: (المسافر یقصِّر) منصرف به مسافرت افقی است و نه عمودی.
پنجم اینکه: کلید حل بسیاری از مسائل مستحدثه در عناوین ثانویه است.
عنوان اولی عنوانی است که مربوط به طبیعت شیء می باشد. (مانند حرمت گوشت میته که هر نوع میته ای را شامل می شود)
عنوان ثانویه عنوانی است که عرضی و طاری است مانند اضطرار به خوردن گوشت میته و در قرآن می خوانیم: (الا ما اضطررتم الیه)
همچنین است مسأله ی خیابان کشی و تصرف در خانه های مردم و خراب کردن آنها که اگر از باب ضرورت باشد اشکال ندارد (به این سبب که اتومبیل جزء زندگی شده است و باید مسیری برای رفت و آمد آن احداث کرد. مسیرهایی که برای حفظ مجتمع ضروری است باید احداث شود)
همچنین گاه چیزی مستحب می باشد مانند وضو گرفتن ولی همان مستحب از باب مقدمه ی واجب، واجب می شود مثلا قرآنی است که نجس شده است و باید آن را تطهیر کرد. در این حال برای دست زدن به قرآن و آب کشیدن آن باید وضو گرفت.
همچنین طبیعت نماز شب استحباب است ولی با نذر که عنوانی است ثانوی واجب می شود.
از این رو اینکه بعضی تصور می کنند عناوین ثانویه فقط ضرورت و اضطرار است اشتباه می باشد. ما در انوار الفقاهه بحث مفصلی در مورد عناوین ثانویه مطرح کرده ایم. غیر از اضطرار، عناوین ثانویه ی متعددی که به دوازده مورد بالغ می شود وجود دارد.