درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

97/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

در روایتی از امام باقر علیه السلام می خوانیم که فرمود: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ‌ قَالَ‌ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ لَهُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ لَهُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ ثُمَّ نَشْرُهُ.[1]

کسی نزد رسول خدا (ص) آمد و از ایشان از علم سؤال فرمود و حضرت در پاسخ پنج مرحله برای علم بیان فرمود:

اولین مرحله خاموش بودن و حرف نزدن است. حرفهایی که ذهن انسان را مشغول می کند از علم باز می دارد.

دومین مرحله، گوش دادن به کلام معلم است.

سومین مرحله، حفظ کردن آنچه شنیده است می باشد.

چهارمین مرحله، عمل به آن است.

پنجمین مرحله، نشر آن می باشد.

ماه رمضان دو امتیاز دارد: اول اینکه مردم آمادگی بیشتری برای پذیرش دارند زیرا روزه موجب نورانیت و روحانیت در انسان می شود در نتیجه آمادگی فرد برای پذیرش بیشتر می شود. دوم اینکه مجالس در اختیار ماه رمضان است و می توان از اجتماع مردم در این ماه استفاده کرد. باید از این زمینه ها استفاده کرد مخصوصا در زمانی که عوامل فساد زیاد است و منکرات افزایش یافته و ضد منکر کم شده است.

بنا بر این کسانی که می توانند تبلیغ کنند باید این کار را انجام دهند و این را بزرگترین عبادت خود در ماه رمضان بدانند. باید برای تبلیغ ابتدا مطالعه کرد، بعد عصاره را یادداشت کرد و آن یادداشت را هنگام سخنرانی به همراه خود داشت. از حفظ، صحبت کردن حسن زیادی ندارد زیرا اگر انسان یادداشتی در دستش باشد و گهگاه به آن نگاه کنند مردم می گویند که او قبلا مطالعه کرده و به یادداشت خود نگاه می کند.

همچنین باید سعی کرد آنچه مورد نیاز مردم است را بیان کرد نه آنچه انسان خودش در حفظ دارد. کسی که به تبلیغ می رود باید همانند رسول خدا (ص) مانند طبیبی باشد که با طبّش در میان مردم به گردش در می آید. معجزات انبیاء در هر زمان مطابق با مسائل علمی مردم آن زمان بود. در زمان موسی سحره زیاد شده بودند لذا معجزه ی موسی بطلان کار سحره بود. در زمان حضرت عیسی اطباء زیاد شده بود معجزه ی عیسی شفا دادن مریض ها بود. در زمان رسول خدا (ص) نیز فصحاء زیاد بودند از این رو معجزه ی حضرت قرآن بود.

دیگر اینکه باید با زبان نرم و مهربان با مردم سخن گفت. قرآن به رسول خدا (ص) می گوید: ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ‌ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ[2]

همچنین باید به مردم احترام گذاشت و از تعبیرات توهین آمیز اجتناب کرد. باید مردم را امیدوار کرد و به آنها بشارت داد. البته باید به آنها هشدار نیز دارد که اگر گناه کنند و مواظب نباشند بلاها زیاد می شود همچنین دردها و رنج ها و سلطه ی دشمنان بیشتر می شود.

باید به گونه ای عمل کرد که در آخر ماه رمضان بتوان گفت: کاری توانستم برای مردم انجام دهم. حتی اگر در ماه رمضان یک نفر را هدایت کنیم خودش بسیار زیاد است.

 

مسائلی برای تحقیق در ایام تعطیلات:

پانزده مسأله را پیشنهاد می کنیم:

در تحریر شش مسأله در خیار عیب است

نُه مسأله هم در احکام ربا است که بعد از این بحث ها مطرح می شود.

هدف ما این است که مسیر اجتهاد با فکر و تمرین پیموده شود. بنا بر این اقوال و ادله را باید نقل کرد و نقدهای آنها را نوشت. نباید مطالب را از اینجا و آنجا گرفت و انتقال داد.

متن کمتر از بیست صفحه نباشد و با خط خوش و یا تایپ در یک طرف صفحه نوشته شود.

 

موضوع: خیار «ما یفسد لیومه»

بحث در خیار تأخیر و خیار «ما یفسد لیومه» است که چند فرع داشت و اکنون به فرع دوازدهم رسیده ایم:

هل یجری هذا الخیار فی سائر العقود؟

این خیار آیا منحصر به بیع است یا در سائر عقود هم جاری است؟

ظاهر عبارات علماء این است که مخصوص به بیع است مثلا از تعبیراتی مانند: اذا اشتری ما یفسد لیومه استفاده می کنند.

ولی در عین حال، به نظر ما در غیر بیع جاری می شود. مثلا هتلی هست که شب اربعین مشتری بیشتری دارد و کسی اتاقی را اجاره کرد و هنوز پول را تحویل نداده. لازم نیست بایع منتظر بماند و اگر فرد نیامد (هرچند صیغه ی اجاره خوانده شده است) منتظر او بماند بلکه اجاره را فسخ می کند و اتاق را به دیگری واگذار می کند. همچنین است در مورد بلیط قطار و هواپیما در ایام خاص که گرانتر است که فرد مثلا به دلیل رفاقت با مشتری بلیط را برایش رزرو کرده است ولی هنوز پول را نداده است.

دلیل لا ضرر، الغاء خصوصیت و سیره ی عقلاء در اینجا جاری است.

مثال دیگر: کسی زمینی را به دیگری با عقد مزارعه واگذار کرده که در آن زراعت کند و بعد زراعت را نصف نصف تقسیم کنند. الآن طرف نیامده است تا زراعت کند و فصل زراعت در حال تمام شدن است. لازم نیست صاحب زمین برای او صبر کند.

همچنین است در مورد مساقات و یا مضاربه. مثلا در مضاربه عقد خواند تا سرمایه را به کسی بدهد تا با آن کار کند ولی طرف نیامد و زمان سرمایه گذاری در بازار در حال منتقضی شدن است. می توان مضاربه را فسخ کرد و با فرد دیگری عقد قرارداد بست.

 


[1] خصال، شیخ صدوق، ج1، ص278.
[2] آل عمران/سوره3، آیه159.