درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

96/06/15

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

به مناسبت میلاد با سعادت امام هادی علیه السلام به حدیثی از ایشان که علامه ی مجلسی در بحار نقل می کند می پردازیم:

قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ علیه السلام: الشَّاكِرُ أَسْعَدُ بِالشُّكْرِ مِنْهُ‌ بِالنِّعْمَةِ الَّتِي أَوْجَبْتِ الشُّكْرَ لِأَنَّ النِّعَمَ مَتَاعٌ وَ الشُّكْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبَى.[1]

یعنی کسی که شکر می کند نتیجه ای عائدش می شود که از نعمتی که به خاطر او شکر می کند بالاتر است زیرا نعمت، متاعی است که غالبا زودگذر است ولی شکر، دو چیز دارد: هم نعمت است زیرا موجب فزونی و استمرار نعمت است و دیگر اینکه نتیجه ی آخروی دارد.

مسأله ی شکر در احادیث اسلامی و آیات قرآن بسیار دامنه دار است. همچنین اولین مسأله ای که در علم کلام از آن بحث می شود شکر منعم است. زیرا این سؤال در ابتدا مطرح می شود که چرا باید به سراغ خداشناسی رویم و تکلیفی برای خودمان درست کنیم. مثلا کسی است که به خدا و پیغمبر اعتقادی ندارد و برای او این سؤال مطرح می شود که چرا خودش را به زحمت بیندازد.

پاسخ آن این است که او می بیند که نعمت هایی به او رسیده است. وجدان او هم می گوید که باید از منعم تشکر کرد بنا بر این به دنبال شناسایی منعم می رود تا او را بشناسد و از تشکر کند و بعد به دنبال پیامبر و امامان و حساب و کتاب می رود. بنا بر این مسائل اعتقادی از آن سرچشمه می گیرد.

شکر نیز گاه با قلب است و گاه با عمل. شکر موجب پایدار ماندن نعمت ها می شود و کفران آن سبب سلب نعمت می گردد.

یکی از نعمت ها نعمت ولایت است. اگر شکر این نعمت را به جا آوریم بقاء پیدا می کنیم. از دیگر نعمت ها مسأله ی نظام اسلامی است که نعمت بزرگی است. کسانی که رژیم قبل و این زمان را درک کرده اند متوجه می شوند که در آن زمان چه حقارت هایی بر ما تحمیل می شد. از جمله اینکه این ملت بزرگ کارش به جایی رسیده بود که نمایندگان کشورش باید ابتدا به تصویب سفارت آمریکا و انگلستان می رسید و آنها تصویب می کردند. یعنی شورای نگهبان آن زمان سفارت آمریکا و انگلستان بود. آنها هیچ آبرویی برای ما در دنیا باقی نگذاشته بودند.

امروزه هرچند مشکلات مختلفی وجود دارد ولی کشور ما در دنیا سرفراز است و حتی به آمریکا و اروپا باج نمی دهد و روی پای خود ایستاده است. اگر مصلحت ببیند به عراق و سوریه کمک می کند و اگر بخواهد مقابل اسرائیل می ایستد. امروزه تبدیل به کشور بزرگی شده است که برای او احترام قائل هستند و تصمیمات او در منطقه مؤثر است. نباید در چنین موقعیتی به دنبال مشکلات و نقطه ضعف ها و جناح بازی و فرقه بازی و سهم بندی مقام ها بود.

مسأله ی دیگر مسأله ی غدیر است که در آستانه ی آن هستم و باید آن را مظلومیت در آورد. باید جوانان شیعه را با محتوای غدیر آشنا کرد و با أ لست اولی بانفسکم فمن کنت مولاه فهذا علی مولاه آشنا نمود

غالبا مغرضین کلمه ی «اولی» را نادیده می گیرند و بعد روی کلمه ی «مولی» رفته آن را به گونه ی دیگری تفسیر می کنند. معنا ندارد که رسول خدا (ص) در آن روز با آن گرمی هوا و جمعیت فقط درصدد بیان دوستی باشد.

 

موضوع: معنای عقد

آیه ی ﴿اوفوا بالعقود﴾ محل بحث ماست این آیه منوط به این است که عقد را معنی کنیم و گفتیم «عقد» پیمانی است که بین دو نفر یا دو گروه بسته می شود زیرا «عقد» در لغت به معنای گره زدن دو سر طناب و امثال آن است از این رو در مقام اعتبار باید دو سر یک معامله با هم گره بخورد.

اما «عهد» معنای اعمی دارد و هم دو طرفی و هم یک طرفی را شامل می شود. مثلا کسی عهد می کند که به کسی چیزی بدهد. طرف مقابل در این صورت با او کاری ندارد.

گفته شده است که در حدیثی امام علیه السلام فرموده است: العقد هو العهد. بنا بر این معنای آیه این است که باید به عهدها وفا کرد و معنای عهد هم عام است.

اما حدیث مزبور را از تفسیر علی بن ابراهیم نقل کرده اند و سند او صحیح می باشد که از ابن سنان نقل شده است.

نقول: در بسیاری از آیات قرآن عهد دوطرفی است از این رو در کلام امام علیه السلام نیز به معنای معاهده می باشد.

﴿أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَريقٌ مِنْهُمْ[2]

﴿عاهَدُوا﴾ از باب مفاعله است و ﴿عَهْداً﴾ نیز مصدر است که به معنای معاهده می باشد.

﴿وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا[3]

﴿اً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ‌ إِلى‌ مُدَّتِهِمْ[4] یعنی به معاهده و قراردادی که داشتند تا زمان اتمامش پایبند باشید. وقتی که قرار شد امیر مؤمنان علی علیه السلام آیات اول سوره ی برائت را بر مشرکان بخواند قرآن فرمود که کسانی که با شما پیمان بسته اند تا زمان اتمام معاهده استثناء هستند ولی کسانی که با شما معاهده ای ندارند چهار ماه فرصت دارند یا باید در این مدت بت شکنی کنند و یا آماده ی نبرد باشند.

اما آن آیه ی شریفه که می گوید به عهد خود عمل کنید آن نیز به معنای معاهده است یعنی با قراردادی که با دیگران دارید عمل کنید. این آیه به این معنا نیست که به عهد یک طرفه که خودتان دارید عمل کنید. البته انسان با عهدی که با خدا می بندد باید عمل کند.

حتی می توان گفت که در عهد همواره دو طرف بودن منظور شده است و حتی کسی که خودش با خودش عهد می کند برای خودش یک شخصیت اعتباری فرض می کند و با او عهد می کند.

بنا بر این اگر در روایتی آمده باشد که «العقد هو العهد» هیچ منافاتی با آنچه گفتیم ندارد.

 


[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج78، ص365، ط بیروت.
[2] بقره/سوره2، آیه100.
[3] بقره/سوره2، آیه177.
[4] توبه/سوره9، آیه4.