درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الشرکة

96/01/09

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: اتّق‌ اللَّه‌ و لا تحقرنّ‌ من‌ المعروف شيئا و لو أن تُفرغ من دلوك في إناء المستسقي و أن تلقى أخاك و وجهك إليه منبسط.[1]

یعنی تقوای الهی پیشه کن و هیچ عمل خیری هرچند کوچک باشد را حقیر مشمار و از آن صرف نظر نکن.

سپس پیغمبر اکرم (ص) دو مثال می زند: هرچند یک لیوان آب به دست تشنه ای بدهی و یا اینکه با روی خوش و قیافه ای باز با برادر مسلمانت روبرو شوی.

مثال های دیگری نیز وجود دارد. مثلا افرادی هستند که سوار اتوبوس می شوند و می نشینند ولی وقتی یک پیر ناتوان وارد می شود بلند شده جای خود را به او می دهند. یا مثلا در صف، جای خود را به فرد ناتوان می دهند. یا مثلا کسی آدرس جایی را می خواهد و او آدرس را می داند و به او نشان می دهد. یا چیزی در راه افتاده که ممکن است مزاحم رهروان شود که با پا آن را کنار می زند و یا کسی پشت سر عالمی سخنی ناروا می زند و او از آن عالم دفاع می کند.

دلیل اینکه کارهای خوب کوچک را نباید حقیر شمرد یکی این است که گاه این کارهای کوچک سبب رسیدن به کارهای بزرگ می شود. مثلا حضرت موسی در دروازه ی مدین دلوی آب کشید و به دختران شعیب داد که گوسفندان خود را سیراب کردند. این کار به ظاهر کوچک بود و ظاهرا یک دلو بزرگ بیشتر نبود ولی همین سبب شد که او در جایی که نه خانه ای داشت و نه همسری و نه کسی، به همه چیز رسید؛ به خانه ی شعیب رفت، کار برایش درست شد، ده سال در خدمت شعیب بود تا چیزهایی یاد بگیرد و آماده ی نبوت شود و با دختر او ازدواج کرد.

نکته ی دیگر این است که سبب می شود کارهای نیک بزرگ فراموش نشود. وقتی انسان کار نیک کوچک را انجام می دهد به طریق اولی کارهای بزرگ را فراموش نمی کند.

نکته ی دیگر این است که سبب می شود محبت و دوستی و صمیمیت در میان افراد جامعه پدید آید. مردم با هم خوب و رفیق می شوند مثلا وقتی می بینند کسی با خوشرویی با او سلام می کند خشنود می شوند.

گاه ممکن است در روز قیامت این کارهای کوچک روی هم ریخته شود و تبدیل به حجم عظیمی از کارهای نیک شود.

 

موضوع: اقاله

نکته ای در مورد اقاله باقی مانده است که مناسب بود زودتر آن را بیان می کردیم و آن در مورد ماده ی اقاله است.

اقاله از ماده ی «قیل» می باشد که به معنای استراحت است. خواب قیلوله نیز به معنا خواب استراحت است. قیلوله در وسط روز به معنای استراحت است که البته این استراحت، توأم با خواب است.

و «مَقیل» به معنای جای استراحت است همان گونه که در قرآن می خوانیم: ﴿أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقيلا[2]

بنا بر این اقاله به معنای راحت کردن فرد نادم و پشیمان است. یعنی وقتی کسی از معامله ای پشیمان شده است و فرد قبول می کند که مال را پس بگیرد در واقع او را از ناراحتی راحت می کند می کند.

بحث در نکته ی چهارم از اقاله است:

الامر الرابع: هل الاقالة تجری فی بعض المتاع ام لا

مثلا کسی می خواهد نصف متاع را اقاله کند. مثلا دو فرش را خریده است و یکی را پسندیده و دیگری را نپسندیده است و می خواهد که فروشنده یکی را پس بگیرد. یا در بحث قرعه بخشی از اموال پدر را با قرعه تقسیم کرده اند و او در سهم خود مقداری را قبول دارد و در مورد یک سری دیگر از اموال، تقاضا می کند که دوباره قرعه کشیده شود.

پاسخ این است که اقاله چیزی بر خلاف قاعده نیست که در آن به قدر متیقن بسنده کنیم. از این رو، عموماتی مانند (المؤمنون عند شروطهم) و امثال آن در اینجا نیز جاری می شود و می توان بخشی از معامله یا قرعه را بر گرداند مخصوصا که ما گفتیم نتیجه ی قرعه همان معاوضه است.

سیره هم بر این معنا قائم شده است زیرا بسیار می شود که بعضی جنسی را می خرند و همه ی آن را نمی خواهند پس دهند بلکه فقط بخشی از آن را احتیاج ندارند و می خواهند برگردانند. یا مثلا جایی را دو سال اجاره کرده است و بعد مشاهده می کند که یک سال بیشتر در آنجا توقف ندارد در نتیجه از موجر می خواهد که نصف اجاره را بر گرداند و نصف مال الاجاره را به او پس دهد.

از جمله شهید ثانی در مسالک در این مورد می فرماید: و إطلاق الإذن في الإقالة- بل استحبابها- يشمل الكلّ و البعض و متى تقايلا في البعض (البته مخفی نماند که معمولا اقاله یک طرف است از این رو استعمال لفظ «تقایل» که معنای آن این است که هر دو طرف ناراضی بودند صحیح به نظر نمی آید. روایات نیز همه در صورتی است که یک نفر ناراضی می باشد.) اقتضى تقسيط الثمن على المثمن، فيرتجع في نصف المبيع بنصف الثمن، و في ربعه بربعه، و هكذا.[3]

با این حال از بعضی از اهل سنت نقل شده است که در بیع سلم نمی تواند بعض را بر گرداند. مثلا کسی هزار خروار گندم به شکل سلم خریده است که مورد خرمن تحویل داده شود، حال می خواهد که آن سلم را نصف کند یعنی فقط پانصد خروار می خواهد. بعضی از عامه این را قبول نکردند و می گویند که این از باب ترکیب بین بیع و سلم است و رسول خدا (ص) از انجام آن نهی کرده است.

نقول: این قول معنای مشخصی ندارد زیرا سلم همان بیع است مخصوصا که ما ندیدیم که آنها روایتی در این مورد نقل کرده باشند که رسول خدا (ص) از آمیخته شدن سلم با بیع نهی کرده باشد.

حال این بحث مطرح می شود که اگر کسی نصف مبیع را اقاله کرد، آیا خیار تبعض صفقه برای بایع پیدا می شود؟ یعنی بایع آیا می تواند هم اقاله را قبول کند و هم به تبعض راضی نباشد؟

پاسخ این است که اگر به تبعض راضی نباشد خیار دارد مثلا در مورد عیب، کسی دو لباس خریده است و بعد مشاهده کرده که یک لباس معیوب است. در اینجا می تواند معیوب را بر گرداند و از آن طرف بایع ممکن است از خیار تبعض صفقه استفاده کند.

نکته ی دیگر این است که بعضی گفته اند که اقاله در شفعه جاری نمی شود. مثلا دو شریک هستند که یک شریک سهم خود را فروخته است در اینجا برای شریک دیگر، حق شفعه پیدا می شود و می تواند آن سهم را خودش با همان قیمت بخرد. اما هنوز که حق شفعه را اعمال نکرده است، بایع و مشتری اقاله کرده اند در اینجا بحث است که آیا حق شفعه هم از بین می رود یا نه. بعضی می گویند که حق شفعه برای شریک باقی است زیرا با بیع، حق شفعه برای شریک ثابت شده است و او دیگر حق اقاله ندارد تا اعمال شفعه ی شریک خود را باطل کند.

ظاهرا بسیاری از علماء این عقیده را دارند و اقاله را در این مورد قبول ندارند زیرا می گویند که موجب بطلان حق شفعه می شود.

ما می گوییم: اقاله در این مورد اشکال ندارد زیرا حکمت شفعه این است که فرد، شریک ناخواسته ای پیدا نکند. حال اگر اقاله کنند و مال بر گردد، شریک آن فرد، همان شریک سابق است و او دیگر شریک ناخواسته ای ندارد. بله وقتی مال فروخته شد و هنوز اقاله نشده است، چند ساعتی فرد، شریک ناخواسته ای پیدا کرده است که همان مشتری می باشد ولی این مقدار زمان مشکلی ایجاد نمی کند و بعد از اقاله مشکل برطرف می شود و شریک سابق دوباره بر می گردد.

 


[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص161، حدیث 34.
[2] فرقان/سوره25، آیه14.
[3] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج3، ص437.