درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب المضاربه

95/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

به مناسبت میلاد امیر مؤمنان علی علیه السلام روایتی در مورد فضائل آن حضرت مطرح می کنیم:

خداوند در آیه ی 55 سوره ی مائده می فرماید: ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ‌ اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ[1]

علامه ی امینی در جلد دوم الغدیر حدیثی را از منابع متعدد اهل سنت آورده است و آن اینکه ابو ذر می فرماید: موقع نماز ظهر بود و من در خدمت رسول خدا (ص) در مسجد بودم. شخص سائلی آمد و تقاضای کمک کرد. هرچه صدا زد کمکی به او نشد. سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداوندا! تو گواه باش که در مسجد رسول خدا (ص) کسی به من کمک نکرد.

ابوذر می گوید: در این حال دیدم که علی علیه السلام که در حال رکوع بود به انگشت کوچکش اشاره کرد تا سائل انگشتر را از انگشت او بیرون آورد. ابوذر می گوید: رسول خدا (ص) این صحنه را دید و به محضر خداوند عرضه داشت: خداوندا! موسی بن عمران تقاضا کرد که برادرش را برای کمک به سوی او بفرستی و او را جانشین او در مشکلات قرار دهی من هم از تو تقاضا دارم: اللّهم و إنی محمد نبیک و صفیک، اللّهم و اشرح لی صدری و یسر امری و اجعلی وزیرا من اهلی علیا اشدد به ظهری. قال ابوذر: ما استتم دعائه (هنوز دعاء رسول خدا (ص) تمام نشده بود) حتی نزل جبرئیل من عند الله عز و جل و قال: یا محمد! اقرأ: ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ‌ اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ

علام امینی در ذیل آن از طبری، واحدی، فخر رازی، خازن نیشابوری، ابن صباغ مالکی، ابن طلحه، سبط بن جوزی، ابو نعیم اصفهانی، خوارزمی و دیگران این حدیث را نقل می کند. [2]

با وجود چنین روایتی آیا جای بهانه جویی است که (ولیّ) به چه معنا است. رسول خدا (ص) در این روایت (ولیّ) را تفسیر کرد و فرمود: وزیرا من اهلی...

(ولیّ) نمی تواند به معنای دوست باشد بلکه به معنای وزیر رسول خدا (ص) است و همان سمتی را دارد هارون که جانشین موسی بود داشت. وقتی رسول خدا (ص) تفسیر می کند جای بهانه گرفتن نیست.

بهانه ی دوم این است که می گویند که شما می گویید علی علیه السلام چنان در نماز حضور قلب داشت که پیکان تیر را از پایش بیرون کردند و او متوجه نشد حال چگونه در نماز حواسش به این شخص سائل بود؟

جواب آن را خود قرآن داده است و آن اینکه می گوید: ﴿الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ﴾ یعنی علی علیه السلام عبادت در عبادت انجام داد. دادن زکات یک نوع عبادت بوده است و نه تنها با حضور قلب منافات نداشت بلکه از باب شدت حضور قلب بود که هم به خالق توجه داشت و هم، به دستور خالق، به مخلوق نیازمند و بی نوا عنایت داشت. علی علیه السلام در امور دنیوی حواسش به غیر خدا نبود و کاری که او انجام داد جزء امور دنیوی نبود.

نکته ی دیگر این است که چه ارتباطی بین جریان صدقه دادن در نماز و جریان موسی و هارون است؟ پاسخ این است که رسول خدا (ص) از هر فرصتی برای معرفی علی علیه السلام استفاده می کرد حتی از فرصتی که به نظر ما ارتباطی نداشت.

 

موضوع: قرارداد مضاربه در قالب جعاله

بحث در مسأله ی چهل و هشتم از مسائل مربوط به مضاربه است و مسائل تنازع تمام شده است.

این مسأله در مورد این است که مضاربه را به صورت جعاله انجام دهند. زیرا در مضاربه شرایطی هست که دست و پای انسان را می بندد ولی در جعاله آن شرایط وجود ندارد.

مسألة 48 يجوز إيقاع الجعالة على الاتجار بمال (می توان در تجارت کردن با مال، آن را به صورت جعاله انجام داد.) و جعل الجُعل حصة من الربح (و مال الجُعل را حصّه ای از ربح قرار دهد.) بأن يقول: إن اتجرت بهذا المال و حصل ربح (اگر با این مال تجارت کنی و سودی حاصل شود) فلك نصفه أو ثلثه، فتكون جعالة تفيد فائدة المضاربة، (این، در این صورت جعاله است ولی فایده ی مضاربه را دارا است.) لكن لا يشترط فيها ما يشترط‌ في المضاربة، فلا يعتبر كون رأس المال من النقود، (بنا بر این لازم نیست که سرمایه از نقود یعنی از درهم و دینار و به قول امام قدس سره از اوراق مالیه باشد. البته ما هیچ یک را شرط نمی دانستیم و مضاربه را با جنس خارجی نیز جایز می دانستیم.) بل يجوز أن يكون عروضا (می تواند سرمایه جنس و متاع باشد) أو دينا (یا طلب باشد که مثلا کسی از دیگری طلبی دارد که در مضاربه نمی توان گفت که با آنچه در ذمه داری مضاربه کن. البته ما آن را جایز می دانستیم.) أو منفعة (مانند مضاربه با مال الاجاره ی منزل)[3] .

البته در جعاله حقی برای عامل قرار می دهند مثلا فردی می گوید که هر کسی این کار را برای ما بکند فلان جایزه را می گیرد. البته در جعاله، سهم بندی و تقسیم سود نیست ولی امام قدس سره می فرماید: سهم بندی را در جعاله ببریم.

به بیان دیگر در جعاله چه سودی باشد یا نه باید به عامل پول داد ولی با بیان فوق پول نمی دهیم و از ربح (اگر سودی حاصل شود) سهمی را برای او در نظر می گیریم. و اگر سودی در کار نباشد چیزی به عامل داده نمی شود و اگر ضرری رخ دهد آن هم باید تقسیم شود.

بنا بر این تفاوت در انشاء است نه در لفظ. یعنی به جای مضاربه، جعاله را انشاء می کنیم. البته باید بحث کرد که جعاله ایقاع است یا عقد ولی مشهور قائل به ایقاع بودن جعاله هستند بر خلاف مضاربه که عقد است.

این مسأله را اصحاب و متأخرین متعرض نشده اند و فقط معاصرین و من قارب عصرنا به آن پرداخته اند و شاید از صاحب عروه به بعد به سوی آن رفته اند. آیت الله خوئی و آیت الله حکیم در کتب خود آن را ذکر کرده اند.

در اینجا سه اشکال وجود دارد:

اشکال اول این است که مضاربه، مضارعه و مساقات عقودی اند که بر خلاف اصل هستند و بر اساس باید باطل باشند زیرا اینها ما لا یَملک را تملیک می کنند زیرا مالک هنوز چیزی را مالک نشده است چطور می شود که سهم خود را به دیگری بدهد. با این حال در این سه عقد، دلیل خاص شرعی بر صحت داریم. ولی در جعاله دلیل بر صحت وجود ندارد.

 

ان شاء الله این اشکال و و دو اشکال دیگر و شرح آن را در جلسه ی بعد بیان خواهیم کرد.


[1] مائده/سوره5، آیه55.
[2] الغدیر، العلامة الأميني، ج2، ص52.
[3] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص620.