درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

93/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک عمدی طواف واجب و بیتوته به منی
بحث در مسأله ی سیزدهم از مسائل مربوط به اعمال مکه است که بعد از اعمال منی انجام می شود.
امام قدس سره در مسأله ی سیزدهم حکم جهل به انجام طواف واجب را بیان کرده است. ما به همین مناسبت در این جلسه حکم ترک عمدی طواف واجب را بیان می کنیم.
اگر کسی عمدا طواف زیارت را ترک کند مسلم است که حج او باطل می شود. البته در صورتی که تا آخر ماه ذی الحجة آن را به جا نیاورد.
در این مسأله ادعای اجماع شده است.
مضافا بر آن دو استدلال دیگر هم بر آن شده است:
الاول: المرکب ینتفی بانتفاء بعض اجزائه
حج عملی است که مرکب از بعضی از اجزاء می باشد و از جمله آنها طواف است و ترک عمدی آن مساوی با ترک حج است مانند کسی که در نماز رکوع، تشهد و مانند آن را عمدا ترک کند.
به عبارت دیگر، شرط اجزاء این است که عمل با مأمور به هماهنگ باشد ولی در ما نحن فیه چنین نیست زیرا انجام طواف در مأمور به وجود داشت و فرد آن را عمدا ترک کرده است و حج یا عمره ی او مطابق مأمور به نیست.
الثانی: استدلال به دو روایتی که در باب جهل ذکر کردیم.
عجیب این است که حتی یک روایت در مورد ترک عمدی طواف وارد نشده است و به همین دلیل به دو روایت که در جلسه ی قبل مطرح کردیم و در مورد جهل بود متمسک شده اند. [1] [2] استدلال به این دو روایت به قیاس اولویت است یعنی جایی که جاهل معذور نیست و باید حج اعاده کند، عالم و عامد به طریق اولی باید اعاده کند.
البته شاید دلیل اینکه این فرع در روایات ذکر نشده است این باشد که حکم آن کاملا واضح بوده است. ترک عمدی طواف را می توان در موارد مختلفی تصور کرد مثلا گاه پیش می آید که فرد در اثناء طواف وضویش باطل می شود و به سبب خجالت، به روحانی کاروان نگفته و طواف را دوباره اعاده نمی کند. این همان ترک عمدی طواف است.
به هر حال، استدلال به قیاس اولویت فوق مناسب به نظر می رسد با این حال بعضی در وجوب کفاره بر چنین کسی تردید کرده و گفته اند هرچند جاهل کفاره دارد ولی عالم ندارد زیرا کفاره در صورت جهل به سبب ترک تعلم می باشد ولی عامد، حکم مسأله را می داند ولی به آن عمل نکرده است. البته اگر این را به دست عرف دهند می گویند این استدلال را نمی پذیرد و می گوید اگر جاهل باید کفاره بدهند، عامد باید به طریق اولی کفاره دهد.

القول في المبيت بمنى
مسألة 1 - (فرع اول:) إذا قضى مناسكه بمكة يجب عليه العود إلى منى للمبيت بها ليلتي الحادية عشرة والثانية عشرة، (فرع دوم:) والواجب من الغروب إلى نصف الليل.[3]
از آنجا که در زمان قدیم که مکه خلوت بود روز عید به مکه می رفتند و اعمال مکه را انجام می دادند و بعد برای مبیت به منی می آمدند ولی امروزه افراد ابتدا به منی می روند و بعد از مبیت به مکه می روند و اعمال مکه را به جا می آورند. اعمال مکه را می توان تا آخر ذی الحجة به تأخیر انداخت. بنا بر این تعبیر به يجب عليه العود إلى منى مربوط به کسی است که اعمال مکه را تأخیر نینداخته است و روز عید انجام داده است.
سپس امام قدس سره اضافه می کند که آنچه از مبیت واجب است این است که از غروب تا نصف شب در منی بماند، بعد از نصف شب می تواند از منی بیرون رود و اگر مثلا می خواهد اعمال مکه را به جا آورد و یا کاری در مکه دارد می تواند از منی خارج شود.

اما فرع اول: اصل وجوب بیتوته

اقوال علماء: این مسأله در میان اصحاب از واجبات است و حتی اکثر اهل سنت نیز با ما موافق می باشند.
صاحب ریاض می فرماید: اعلم أن الحاج إذا قضى مناسكه بمكة شرّفها الله تعالى من طواف الزيارة والسعي وطوائف النساء‌ (يجب) عليه (العود للمبيت بمنى ليلة الحادي عشر والثاني عشر) مطلقاً، والثالث عشر على تفصيل سيذكر إن شاء الله تعالى، بإجماعنا، ووافقنا عليه أكثر من خالفنا كما عن المنتهى وهو الحجّة مضافاً إلى الصحاح المستفيضة وغيرها من المعتبرة (مانند روایات موثقه) التي كادت تبلغ التواتر، بل لعلّها متواترة وعن الشيخ في التبيان القول باستحبابه و هو شاذ.[4]

البته شاید شیخ تبیان را در جوانی نوشته باشد زیرا در کتاب خلاف چنین فتوایی وجود ندارد.
صاحب جواهر می فرماید نیز کلامی شبیه کلام ریاض دارد: بلا خلاف أجده فيه، بل الاجماع بقسميه عليه، بل عن أكثر العامة موافقتنا عليه، مضافا إلى النصوص التي إن لم تكن متواترة فهي مقطوعة المضمون[5]

دلالت روایات: این روایات در وسائل الشیعه در باب اول از ابواب العود الی منی ذکر شده است. در این باب 23 روایت وجود دارد که اکثر آن مربوط به همین مسأله است. البته این مسأله فروعاتی دارد که در این روایات نیز ذکر شده است. همچنین در باب دوم و نهم نیز روایاتی در این مورد ذکر شده است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ طَوَافِكَ لِلْحَجِّ وَ طَوَافِ النِّسَاءِ فَلَا تَبِيتُ إِلَّا بِمِنًى إِلَّا أَنْ يَكُونَ شُغُلُكَ فِي نُسُكِكَ وَ إِنْ خَرَجْتَ بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ فَلَا يَضُرُّكَ أَنْ تَبِيتَ فِي غَيْرِ مِنًى.[6]
این روایت صحیحه است.
البته در این روایت اصل وجوب بیتوته ذکر شده است و اما اینکه در چه شب هایی باید بیتوته انجام شود در آن ذکر نشده است. در این روایت به یک استثناء هم اشاره شده است و آن اینکه مگر اینکه فرد به مکه رود و شب را نخوابد و تا صبح در مسجد الجرام باشد مشغول طواف و زیارت و عبادت باشد و فقط به مقدار حوائجش مانند تجدید وضو و یا خوردن غذا بیرون رود و چنین کسی از بیتوته در منی معاف می شود: (إِلَّا أَنْ يَكُونَ شُغُلُكَ فِي نُسُكِكَ)

عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع‏ عَنْ رَجُلٍ بَاتَ بِمَكَّةَ فِي لَيَالِي مِنًى حَتَّى أَصْبَحَ قَالَ إِنْ كَانَ أَتَاهَا نَهَاراً (اگر روز به مکه رود) فَبَاتَ فِيهَا حَتَّى أَصْبَحَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ. (باید کفاره دهد و البته هر شب یک کفاره دارد. ظاهر کفاره این است که بیتوته واجب می باشد.)[7]
این روایت صحیحه است.


عَنْ صَفْوَانَ وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَبِتْ لَيَالِيَ التَّشْرِيقِ إِلَّا بِمِنًى فَإِنْ بِتَّ فِي غَيْرِهَا فَعَلَيْكَ دَمٌ (اگر در غیر منی بودی باید کفاره دهی) فَإِنْ خَرَجْتَ أَوَّلَ اللَّيْلِ فَلَا يَنْتَصِفُ اللَّيْلُ إِلَّا وَ أَنْتَ فِي مِنًى (اگر نصف اول شب در منی نباشی باید نصف دوم شب در منی باشی) إِلَّا أَنْ يَكُونَ شَغَلَكَ نُسُكُكَ (مگر اینکه در مکه باشی و تا صبح در مسجد الحرام مشغول عبادت باشی) أَوْ قَدْ خَرَجْتَ مِنْ مَكَّةَ (این بحثی است که اگر کسی از بیوت مکه خارج شود آیا منی صدق می کند یا اینکه منی در مکان مخصوصی است که با مکه فاصله دارد. البته امروز مکه حتی به منی رسیده و از آن هم گذشته است.) وَ إِنْ خَرَجْتَ بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ فَلَا يَضُرُّكَ أَنْ تُصْبِحَ فِي غَيْرِهَا. (اگر نصف یک شب در مکه بودی می توانی خارج شوی.)[8]
این روایت صحیحه است.




[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص404، ابواب الطواف، باب56، شماره18073، ح1، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص404، ابواب الطواف، باب56، شماره18074، ح2، ط آل البیت.
[3] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص454.
[4] ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج7، ص139، ط جامعة المدرسین.
[5] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج20، ص3.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص251، ابواب العود الی منی، باب1، شماره19118، ح1، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص251، ابواب العود الی منی، باب1، شماره19119، ح2، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص254، ابواب العود الی منی، باب1، شماره19125، ح8، ط آل البیت.