درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

93/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تخییر بین حلق و تقصیر
بحث در مسأله ی 27 از مسائل حج است که مربوط به مسأله ی حلق و تقصیر در مراسم حج می باشد.
گفتیم ابتدا باید از اصل وجوب حلق و تقصیر سخن بگوییم. این بحث را دیروز مطرح کردیم.
بحث دوم این است که حلق و تقصیر باید بعد از قربانی باشد این را نیز چون در مسأله ی سی و دو مطرح می شود در اینجا بحث نمی کنیم.
بحث سوم در مورد تخییر است که حاجی بین اینکه کل سر را بتراشد یا بخشی از آن را مخیر است. بعد از این مبحث به سراغ استثنائات پنج گانه می رویم.
اما مسأله ی تخییر بین حلق و تقصیر: فعلا سخن از استثنائات پنجگانه ی بعد نیست بلکه اجمالا در صدد بیان این هستیم که حاجی بین این دو مخیر است.

اقوال علماء: این مسأله بین علماء مشهور است حتی بر آن ادعای اجماع شده است.
علامه در منتهی می فرماید: و یتخیر الحاج بین الحلق و التقصیر أیهما فعل، أجزأه. ذهب الیه اکثر علماءنا و به قال ابو حنیفة و قال الشیخ رحمه الله ان کان صرورة وجب الحلق. (این نشان می دهد که تخییری که قبلا ایشان گفته برای همگان بدون استثناء است زیرا می فرماید: شیخ در صرورة مخالفت کرده است که علامت آن است که ما مخالفت نداریم.) و به قال المفید و ذهب الیه الحسن البصری (از علماء عامه).[1]
صاحب مدارک با اشاره به مرحوم محقق که متن مدارک است می فرماید: ما اختاره المصنف من التخيير بين الحلق والتقصير مطلقا وأفضلية الحلق وتأكده في حق الصرورة والملبد وهو من أخذ عسلا وصمغا وجعله في رأسه لئلا يقمل أو يتسخ هو المشهور بين الاصحاب.[2]
صاحب مستند می فرماید: يتخير الرجل بين الحلق والتقصير، إلا أن يكون صرورة او ملبدا او معقوصا فإن هؤلاء الثلاثة يتعين عليهم الحلق، وفاقا لجماعة من أعاظم القدماء.[3]
صاحب جواهر بعد از بیان تخییر و بیان افضلیت حلق در کلام محقق می فرماید: بلا خلاف اجده فی شیء من ذلک... بل عن التذکرة الاجماع علیه.[4]
خلاصه اینکه مسأله مشهور است ولی از کلام صاحب جواهر و علامه در تذکره، اجماع فهمیده می شود.

دلیل بر تخییر:
دلالت آیه ی قرآن: ﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرينَ[5]
واو یقینا به معنای (او) می باشد. چون احدی نگفته است که هم حلق واجب است و هم حلق. یا اینکه بگوییم که همان واو صحیح است ولی مراد این است که طائفه ای از شما حلق و طائفه ای دیگر تقصیر می کنند.
همچنین گفتیم که ظاهر این آیه وجوب است زیرا در میان تمامی اعمال حج فقط حلق و تقصیر بیان شده است. اگر این دو عمل مستحب بود، بعید بود که خداوند تمامی اعمال واجب حج را کنار بگذارد و فقط به یک امری مستحبی اشاره کند. بنا بر این هم واجب است و هم دلالت بر تخییر دارد.

دلالت روایات: این روایات بر دو طائفه اند: یک طائفه با صراحت می گوید که فرد بین این دو مخیر است. طائفه ی دیگر بالمفهوم دلالت دارد مثلا می گوید: صروره و یا ملبد باید حلق کند که مفهوم آن این است که غیر این موارد دیگران مخیر هستند. اگر واجب بود همه حلق کنند استثناء کردن معنا نداشت.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي‏ عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يَنْبَغِي لِلصَّرُورَةِ أَنْ يَحْلِقَ وَ إِنْ كَانَ قَدْ حَجَّ فَإِنْ شَاءَ قَصَّرَ وَ إِنْ شَاءَ حَلَقَ ...[6]
این روایت صحیحه است.
صدر روایت ارتباطی به بحث الآن ما ندارد و بخش بعدی آن شاهد بحث است.

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ عَلَى الصَّرُورَةِ أَنْ يَحْلِقَ رَأْسَهُ وَ لَا يُقَصِّرَ إِنَّمَا التَّقْصِيرُ لِمَنْ قَدْ حَجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ.[7]
این روایت می گوید که تقصیر برای کسانی که در سابق حجة الاسلام به جا آورده اند جایز است. همچنین از لام در (لمن) استفاده ی تخییر می شود یعنی فقط کسانی که چنین نیستند می توانند تقصیر کنند.

مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ الْحُدَيْبِيَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِينَ مَرَّتَيْنِ قِيلَ وَ لِلْمُقَصِّرِينَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ لِلْمُقَصِّرِينَ.[8]
این روایت نشان می دهد که هم حلق جایز است و هم تقصیر و البته حلق افضل است.

صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَقَصْتَ شَعْرَ رَأْسِكَ أَوْ لَبَّدْتَهُ فَقَدْ وَجَبَ عَلَيْكَ الْحَلْقُ وَ لَيْسَ لَكَ التَّقْصِيرُ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَمُخَيَّرٌ لَكَ التَّقْصِيرُ وَ الْحَلْقُ فِي الْحَجِّ أَفْضَلُ وَ لَيْسَ فِي الْمُتْعَةِ إِلَّا التَّقْصِيرُ[9] 
این روایت صحیحه است.
مراد از (وَ لَيْسَ فِي الْمُتْعَةِ إِلَّا التَّقْصِيرُ) این است که در عمره ی تمتع جایز نیست حلق کنند این برای آن است که تا زمان حج، مو به اندازه ی کافی در سر وجود داشته باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ اسْتَغْفَرَ رَسُولُ اللَّهِ‏ ص لِلْمُحَلِّقِينَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لِلْمُقَصِّرِينَ مَرَّةً[10]
این روایت مرسله ی صدوق است.

صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَالِمِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع دَخَلْنَا بِعُمْرَةٍ نُقَصِّرُ أَوْ نَحْلِقُ (ما با عمره وارد شدیم آیا تقصیر کنیم یا حلق) فَقَالَ احْلِقْ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص تَرَحَّمَ عَلَى الْمُحَلِّقِينَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ عَلَى الْمُقَصِّرِينَ مَرَّةً وَاحِدَةً[11]

روایات طائفه ی دوم:
مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي سَعْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يَجِبُ الْحَلْقُ عَلَى ثَلَاثَةِ نَفَرٍ رَجُلٍ لَبَّدَ وَ رَجُلٍ حَجَّ بَدْءاً (یعنی کسی که اولین حج را به جا می آورد.) لَمْ يَحُجَّ قَبْلَهَا وَ رَجُلٍ عَقَصَ رَأْسَهُ[12]
مفهوم این روایت این است که غیر از سه طائفه ی مزبور، ما بقی بین حلق و تقصیر مخیّر هستند. اگر حلق بر همه واجب بود معنا نداشت که امام علیه السلام سه طائفه ی فوق را استثناء کند.

أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بَكْرِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَيْسَ لِلصَّرُورَةِ أَنْ يُقَصِّرَ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَحْلِقَ[13]
دلالت این روایت بر مدعا به مفهوم است.
روایات دیگری نیز وجود دارد که همه دلالت بر تخییر دارند.




[1] منتهی، ج 11، ص 329.
[2] مدارک، سید محمد بن علی العاملی، ج8، ص89.
[3] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص373.
[4] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص233.
[5] فتح/سوره48، آیه27.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص221، ابواب حلق، باب7، شماره19037، ح1، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص223، ابواب حلق، باب7، شماره19041، ح5، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص223، ابواب حلق، باب7، شماره19042، ح6، ط آل البیت.
[9] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص224، ابواب حلق، باب7، شماره19044، ح8، ط آل البیت.
[10] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص224، ابواب حلق، باب7، شماره19047، ح11، ط آل البیت.
[11] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص225، ابواب حلق، باب7، شماره19049، ح13، ط آل البیت.
[12] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص222، ابواب حلق، باب7، شماره19039، ح3، ط آل البیت.
[13] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص224، ابواب حلق، باب7، شماره19046، ح10، ط آل البیت.