درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

93/03/21

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائلی برای تحقیق در ایام تعطیلات تابستان:

در تحریر در اعمال منی سی و پنج مسأله وجود دارد که یازده مسأله ی آن را بحث کرده ایم و بیست و چهار مسأله باقی می ماند که کسانی که می خواهند روی آن کار کنند. اگر این مسائل کوتاه بود دو مسأله و یا بیشتر را انتخاب کرده و بیست صفحه ی وزیری به بالاتر در مورد آن بحث کنند ( که هر صفحه حدود 360 کلمه دارد.) ترجیح با این است که تایپ شده و به زبان عربی باشد. پشت هر صفحه خالی باشد به دلیل اینکه اگر شد بعدا بتوانید مطالبی به آن اضافه کنید و هم برای اینکه داوران بتوانند راحت تر آن را بررسی کنند. مدارک اقوال و منابع احادیث و لغات ذکر شود.

 

بحث اخلاقی:

خداوند در قرآن می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‌ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[1]

بر اساس این آیه کسانی که دو ویژگی داشته باشند، نیروهای عالم غیب نیز به کمک آنها می آیند.

اولین ویژگی این است که فقط بگویند الله و دلبستگی و ایمان آنها به خداوند باشد.

دومین ویژگی این است که در سایه ی نام خداوند استقامت به خرج دهند.

چنین کسانی تنها نمی مانند و خداوند آنها را یاری می کند و فرشتگان آسمان را به یاری آنها می رساند تا پیروز شوند و به مقصد برسند.

با این پشتوانه ی الهی و با پشتوانه ی ﴿كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ[2] حتی اگر در دنیای امروز در اقلیت باشیم نباید خوف و واهمه ای داشته باشیم. حتی اگر اکثریت دنیا آلوده به فساد و بی عفتی و فحشاء و مواد مخدر و قمار و مانند آن شود، نباید احساس تنهایی کرد زیرا خداوند با ما است.

کسانی که در ایام ماه رمضان به تبلیغ می روند وظیفه ی سنگین تری از سال های گذشته دارند زیرا دست هایی است که فساد اخلاقی را رایج کند. آنها سه انگیزه دارند:

اول اینکه می خواهند مکتب را مادی گری و فاسد کنند. در مکتب مادی گری، آزادی بی حساب است و اعتقاد به خدا و قیامت و مسئولیت و حساب و کتاب نیست.

انگیزه ی دوم سیاسی است. کسانی که دنبال مفاسد اخلاقی هستند به سبب متلاشی کردن کشورها فساد را در آنها منتشر می کنند. اسرائیل با اینکه زمین کمی در اختیار دارد بخش قابل توجهی از آنها را تریاک می کارد تا به جنوب لبنان بفرستد تا شیعیان مبارز را آلوده و در نتیجه سست کند. افراد سلطه گر هم با نشر مفاسد اخلاقی استقامت را در افراد سست کنند.

انگیزه ی سوم اقتصادی است. مواد مخدر یکی از پردرآمدترین تجارت های سوء دنیای مادی است و دست بسیاری از سیاست مداران به آن آلوده است. همچنین است فیلم های فاسد و مفسد که عاملی برای درآمدزایی می باشد.

ما نباید ناامید شویم و یا از مواضع خود دست برداریم و سست شویم. بلکه وظیفه ی خود و آنچه حق است را بیان می کنیم و نباید خوفی داشته باشیم: ﴿يُجاهِدُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ[3] و دیگران هر چه می خواهند بگویند بگویند. البته باید با بیان نرم و منطقی جلو رفت.

مبلغین باید توجه داشته باشد که مانند رسول خدا (طبیب دوار بطبه) باشند یعنی برای هر فرد نسخه و دوای مخصوص آن را تجویز کرد نه اینکه دوایی کلی برای همه تجویز نمود.

همچنین باید به مسائل مبدأ و معاد و نظارت خداوند و نزدیکی او به انسان و باخبر بودن از تمامی جزئیات انسان و اینکه هیچ عملی از انسان چه خوب و چه بد از بین نمی رود توجه داد.

 

موضوع: مسأله ی نیابت در قربانی

بحث در مسائل مربوط به قربانی در منی بود و به فرع چهارم از مسأله ی یازدهم رسیده ایم که امام قدس سره می فرماید: ويجوز فيه النيابة وينوي النائب، والأحوط نية المنوب عنه أيضا و یعتبر کون النائب شیعی علی الاحوط بل لا یخلو من القوة و کذا فی ذبح الکفارات.[4]

این فرع حاوی سه نکته است. نکته ی اول در مورد جواز نیابت بود که آن را بحث کردیم

نکته ی دوم در مورد نیّت نائب است. تصور ما این است که امام قدس سره در کلام فوق تفاوتی با سایر مسائل نیابت گذاشته است. مثلا در صوم و صلات کسی که نیابت می کند، نائب نیّت می کند نه منوب عنه و هکذا در کل حج اگر کسی نائب می شود که اعمال را به جا آورد، خود نائب نیّت می کند.

بله منوب عنه نیّت تسبیبی دارد یعنی برای خدا نائب را به حج می فرستد و یا با او می گوید که یک سری از اعمال مانند نماز و روزه را انجام دهد ولی نائب که مباشر است خودش نیّت می کند.

بان حال در مسأله ی قربانی به دو رقم انجام می شود گاه فرد نائب می شود که از طرف من قربانی را انجام دهد در این حال خود نائب نیّت می کند و نیّت من فقط تسبیبی است یعنی برای خدا او را فرستاده ام که این کار را انجام دهد.

ولی گاه فقط کسی را نائب می کنم که حیوان را ذبح کند و به او نمی گویم که برای قربانی حج است. در این حال، نائب فقط در ذبح نائب شده است و فقط ذبح را نیّت می کند در اینجا من باید نیّت کنم نه نائب و یا اینکه در بعضی از روایات است که منوب عنه دستش را روی دست ذابح می گذارد و ذبح با فشار دست هر دو انجام می شود که در این حال هر دو نیّت می کنند.

 

بعد امام قدس در نکته ی سوم سره اضافه می کنند که علی الاحوط وجوبا که بعد فتوا نیز می دهند و می گویند که خالی از قوت نیست نائب باید شیعه باشد.

هیچ روایتی مبنی بر اینکه نائب در قربانی باید شیعه باشد وجود ندارد همچنین بسیاری از علماء متعرض این شرط نشده اند. این قید بیشتر در میان متأخرین رایج شده است مثلا در عروة در نیابت در حج (و نه نیابت در ذبح) یکی از شرایط را ایمان به اهل بیت معرفی می کند و کسی هم حاشیه ی مخالف به آن نزده است. علتی که صاحب عروة مطرح می کند این است که عمل اهل سنت از نظر ما صحیح نیست زیرا اعمالشان مطابق فقه اهل بیت نیست و مشکل ولایت نیز دارند.

در این مورد بحث مفصلی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا ایمان شرط صحت عمل است یا شرط قبول. صحت به معنای اسقاط تکلیف است ولی قبول به این معنا است که عمل صحیح است ولی به درجه ی قبول که دارای ثواب و جزاء اخروی است نمی رسد. اگر ایمان شرط صحت باشد فتوای صاحب عروة صحیح است ولی اگر شرط قبول باشد عمل غیر شیعه صحیح است و مجزی و موجب اسقاط تکلیف می شود و عمل او برای منوب عنه قبول می شود هرچند از نائب قبول نمی شود.

اما در ما نحن فیه که مسأله ی ذبح است این خصوصیت وجود دارد و آن اینکه امروزه بر خلاف سابق که هر کاروانی جدا است و برای خود قصاب مخصوص دارد در زمان اهل بیت افرادی بودند که نمی توانستند قربانی کنند و به سراغ نائب می رفتند و از شیعه و سنی بودن استفسار نمی کردند. از بازار اهل سنت گوشت می خریدند و می دیدند که آنها موقع ذبح بسم الله و سایر شرایط را رعایت می کردند در نتیجه اعتماد می کردند. حتی تفکیک شیعه و سنی قابل عمل نبوده است و در روایات هم به این شرط توجه داده نشده است این در حالی است که نائب گرفتن در حج محل ابتلاء شدید بوده است. بنا بر این حتی اگر نیابت در غیر ذبح منوط به مسأله ی صحت و یا قبول عمل از غیر شیعه است ولی در مسأله ی ذبح یقینا این شرط وجود ندارد.

 


[1] فصلت/سوره41، آیه30.
[2] بقره/سوره2، آیه249.
[3] مائده/سوره5، آیه54.
[4] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص447.