درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

93/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کفایت قربانی خصی در صورتی که غیر آن یافت نشود

بحث در مسأله ی نه از مسائل مربوط به قربانی در ایام حج است.

امام قدس سره در این مسأله می فرماید:

مسألة 9 - لو لم يوجد غير الخصي لا يبعد الاجتزاء به وإن كان الأحوط الجمع بينه وبين التام في ذي الحجة في هذا العام، وإن لم يتيسر ففي العام القابل أو الجمع بين الناقص والصوم، ولو وجد الناقص غير الخصي فالأحوط الجمع بينه وبين التام في بقية ذي الحجة، وإن لم يمكن ففي العام القابل، والاحتياط التام الجمع بينهما وبين الصوم.[1]

یعنی اگر تمامی حیواناتی که برای قربانی پیدا می شود خصی باشند و غیر خصی پیدا نشود می توان به آن کفایت کرد (لا یبعد در کلام ایشان فتوی است.)

بعد ایشان احتیاط مستحبی می کند و می فرماید: احتیاط مستحب این است که هم خصی را در روز عید قربان قربانی کند و بعد تا آخر ذی الحجة صبر کند تا اگر تام گیرش آمد آن را هم قربانی کند و اگر هم نشد در سال بعد یک حیوان را پیدا کند و قربانی کند (یا خودش این کار را بکند یا نائب بگیرد) یا اینکه هم ناقص را قربانی کند و بعد به تکلیف روزه که برای کسانی است که قربانی پیدا نمی کنند عمل کند.

بعد امام قدس سره در فرع بعد حکم سایر ناقص ها (غیر خصی) را بیان می کند.

 

اما فرع اول: این فرع مربوط به خصی است:

اقوال علماء: این مسأله اجماعی نیست و حتی شهرت هم در آن به زحمت قابل ادعا است ولی فتاوای جمعی از بزرگان بر این است که هنگام مانع، اجتزاء به خصی مانعی ندارد.

صاحب مستند می فرماید: ومما يستثنى أيضا من الناقص: الخصي إذا لم يجد غيره، على الأظهر الموافق لتصريح جماعة، منهم: الشهيد في الدروس وصاحب المدارك[2]

صاحب حدائق می فرماید: وبذلك صرح الشيخ (رحمه الله) أيضا، حيث قال في النهاية: لا يجوز في الهدي الخصي، فمن ذبح خصيا وكان قادرا على أن يقيم بدله لم يجزه ذلك ووجب عليه الإعادة، فإن لم يتمكن من ذلك فقد أجزأ عنه.[3]

صاحب کشف اللثام به اقوال بیشتری اشاره کرده می فرماید: في النهاية والمبسوط والمهذب والوسيلة إجزاؤه في الهدي إذا تعذر غيره ... وفي الغنية والإصباح والجامع تقييد النهي عنه (عن الخصی) وعن كل ناقص بالاختيار (مفهوم آن این است که هنگام اضطرار جایز است.).[4]

خلاصه اینکه جماعت قابل ملاحظه ای قدماء به جواز فتوی داده اند. متأخرین نیز جمعی مطابق آن فتوا داده اند.

 

دلیل مسأله: دلیل عامی هست که این فرع و فرع آینده می تواند به کار آید که تمسک به آیه ی شریفه است:

خداوند در قرآن می فرماید: ﴿فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرام‌[5]

از عبارت (فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ) استفاده می شود که اگر فقط خصی میسر باشد باید به همان اکتفاء کرد.

در باب 8 و 10 از ابواب ذبح این عبارت در روایات تکرار شده است. بنا بر این این آیه عام است و ما نحن فیه و سایر عیوب را شامل می شود.

لکن می توان گفت که این آیه ناظر به انواع است یعنی شتر، گاو و گوسفند نه به صفات مانند کامل و ناقص، خصی و مهزول و مانند آن. این به سبب آن است که در روایات متعددی آمده است که ابتدا باید به سراغ شتر رفت و اگر نشد گاو و الا (فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ) یعنی گوسفند و بز.

 

با این حال به یکی دو روایت دست یافتیم که این آیه را به صفات، تطبیق داده اند:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا رَمَيْتَ الْجَمْرَةَ فَاشْتَرِ هَدْيَكَ إِنْ كَانَ مِنَ الْبُدْنِ أَوِ الْبَقَرِ وَ إِلَّا فَاجْعَلْهُ كَبْشاً سَمِيناً فَحْلًا فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَمُوجَأً مِنَ الضَّأْنِ (اگر یافت نشد قوچی که خصیه اش را کوبیده اند کفایت می کند.) فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَتَيْساً (بز نر) فَحْلًا (قید توضیحی برای نر بودن) فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَمَا تَيَسَّرَ عَلَيْكَ وَ عَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص ذَبَحَ عَنْ أُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ بَقَرَةً بَقَرَةً وَ نَحَرَ بَدَنَةً.[6]

این روایت صحیحه است.

در این روایت امام علیه السلام که می فرماید: اگر دسترسی نداشتی قوچی که موجأ است و اگر نشد بز نر و مانند آن نشان می دهد که آیه ی شریفه به صفات هم نظارت دارد.

 

دلالت روایات خاصه: روایات بسیاری وجود دارد که خصی هنگام تعذر کفایت می کند. بخشی از این روایات در باب 12 و بخشی در باب 8 از ابواب ذبح نقل شده است.

 

صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ‌ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع (موسی بن جعفر علیه السلام) عَنِ الرَّجُلِ يَشْتَرِي الْهَدْيَ فَلَمَّا ذَبَحَهُ إِذَا هُوَ خَصِيٌّ مَجْبُوبٌ (مجبوب با خصی هم معنا است یعنی بیضه های حیوان را کشیده بودند) وَ لَمْ يَكُنْ يَعْلَمُ أَنَّ الْخَصِيِّ لَا يُجْزِي فِي الْهَدْيِ هَلْ يُجْزِيهِ أَمْ يُعِيدُهُ قَالَ لَا يُجْزِيهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ لَا قُوَّةَ بِهِ عَلَيْهِ. (مگر اینکه ثابت شود که غیر از آن نمی توانست تهیه کند.)[7]

این روایت صحیحه است.

ذیل روایت نشان می دهد که خصی عند الاضطرار جایز است. البته این تعلیل حتی اگر قبل از ذبح هم باشد موجب اجزاء است.

 

مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَشْتَرِي الْكَبْشَ (قوچ) فَيَجِدُهُ خَصِيّاً مَجْبُوباً قَالَ إِنْ كَانَ صَاحِبُهُ مُوسِراً (اگر پول به قدر کافی دارد) فَلْيَشْتَرِ مَكَانَهُ (مفهوم آن این است که اگر پول ندارد و معذور است کافی است.) [8]
این روایت صحیحه است.

از ذیل روایت استفاده می شود که چه کسی پول ندارد و یا پول دارد ولی حیوان سالم گیر نمی آید در هر حال همانی که ذبح کرده است مجزی است.

 

همچنین است دو روایت صحیحه ی دیگر.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ثُمَّ اشْتَرِ هَدْيَكَ إِنْ كَانَ مِنَ الْبُدْنِ أَوْ مِنَ الْبَقَرِ وَ إِلَّا فَاجْعَلْهُ كَبْشاً سَمِيناً فَحْلًا فَإِنْ لَمْ تَجِدْ كَبْشاً فَحْلًا فَمُوجَأً مِنَ الضَّأْنِ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَتَيْساً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَمَا تَيَسَّرَ عَلَيْكَ وَ عَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ[9]
ذیل روایت که می فرماید: اگر نیافتی هر چه که گیر بیاوری کافی است بر مدعی دلالت دارد.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا رَمَيْتَ الْجَمْرَةَ فَاشْتَرِ هَدْيَكَ إِنْ كَانَ مِنَ الْبُدْنِ أَوِ الْبَقَرِ وَ إِلَّا فَاجْعَلْهُ كَبْشاً سَمِيناً فَحْلًا فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَمُوجَأً مِنَ الضَّأْنِ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَتَيْساً فَحْلًا فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَمَا تَيَسَّرَ عَلَيْكَ ....[10]

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ فَالْخَصِيُّ يُضَحَّى بِهِ؟ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ غَيْرُهُ.[11]
سند این روایت به علی بین ابی حمزه ضعیف است.

 

نتیجه اینکه با توجه به فتوای جمعی از متقدمین و بعضی از متأخرین و دلالت این روایات و نتیجه ای که از آیه گرفته ایم موجب می شود که هم فتوا به اجزاء می دهیم و هم به احتیاط مستحبی که امام قدس سره فرموده است قائل می شویم.

 

ان شاء الله در جلسۀ بعد به سراغ فرع دوم کلام امام قدس سره می رویم که در مورد کل حیوان ناقص است.

 


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص446.
[2] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص316.
[3] حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج17، ص100.
[4] کشف اللثام، محقق اصفهانی، ج6، ص161، ط جامعة المدرسین.
[5] بقره/سوره2، آیه196.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص96، ابواب ذبح، باب8، شماره18687، ح4، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص107، ابواب ذبح، باب12، شماره18720، ح4، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص107، ابواب ذبح، باب12، شماره18721، ح4، ط آل البیت.
[9] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص95، ابواب ذبح، باب8، شماره18684، ح1، ط آل البیت.
[10] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص96، ابواب ذبح، باب8، شماره18687، ح4، ط آل البیت.
[11] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص108، ابواب ذبح، باب12، شماره18725، ح8، ط آل البیت.