درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

93/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قربانی در حج تمتع

بحث در قربانی در حج است و به این مطلب رسیدیم که قربانی فقط در حج تمتع راه دارد نه غیر آن. از این رو در عمره، حج افراد وجود ندارد و درحج قران هم فی نفسه وجود ندارد (مگر اینکه به سبب اسبابی واجب شود.)

گفتیم این مسأله از نظر اقوال اجماعی است و فقط مخالفتی از سلار نقل شده است که کلام او هم قابل توجیه می باشد.

بعد اضافه کردیم که آیه ی 196 سوره ی بقره اشاره ای اجمالی به این مطلب دارد و آن اینکه وجوب قربانی مخصوص نائی است که کسی است که ساکن مکه و اطراف مکه نیست و حج او تمتع است.

 

اما دلالت روایات: روایات متعددی در این زمینه وارد شده است. سند بعضی از این روایات مشکل دارد ولی وقتی با هم ضمیمه می شوند مشکل برطرف می شود.

 

مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُفْرِدِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ هَدْيٌ وَ لَا أُضْحِيَّةٌ[1]
این روایت صحیحه است.

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ تَمَتَّعَ (عمره ی مفرده به جا آورد) فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ ثُمَّ أَقَامَ بِمَكَّةَ حَتَّى يَحْضُرَ الْحَجَّ (مِنْ قَابِلٍ) (ظاهر این است که تا زمانی که ایام حج در همان سال فرا رسد) فَعَلَيْهِ شَاةٌ (زیرا حج او تمتع است بله هرچند او عمره را به نیّت مفرده به جا آورده است ولی چون تا ایام حج در مکه مانده است عمره ی او تبدیل به تمتع می شود.) وَ مَنْ تَمَتَّعَ فِي غَيْرِ أَشْهُرِ الْحَجِّ (مثلا در ماه رجب عمره به جا آورده باشداین قرینه است که مراد از تمتع عمره ی مفرده می باشد زیرا اگر عمره، تمتع بود می بایست در اشهر حج به جا آورده می شد.) ثُمَّ جَاوَرَ (بِمَكَّةَ) حَتَّى يَحْضُرَ الْحَجَّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ دَمٌ (لازم نیست قربانی کند) إِنَّمَا هِيَ حَجَّةٌ مُفْرَدَةٌ (چون حج او مفرده است نه تمتع) وَ إِنَّمَا الْأَضْحَى عَلَى أَهْلِ الْأَمْصَارِ.[2]

سند این روایت مشکل دارد

 

الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ غُلَامٍ أَخْرَجْتُهُ مَعِي (با خودم او را به حج بردم) فَأَمَرْتُهُ فَتَمَتَّعَ ثُمَّ أَهَلَّ بِالْحَجِّ (به حج محرم شد) يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ لَمْ أَذْبَحْ عَنْهُ أَ فَلَهُ أَنْ يَصُومَ بَعْدَ النَّفْرِ قَالَ ذَهَبَتِ الْأَيَّامُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ (ایام گذشته است زیرا سه روز باید در منی روزه بگیرد و هفت روز وقتی برگشت) أَ لَا كُنْتَ أَمَرْتَهُ أَنْ يُفْرِدَ الْحَجَّ (چرا به او نگفتی حج افراد به جا آورد که قربانی لازم نداشته باشد.) قُلْتُ طَلَبْتُ الْخَيْرَ (می خواستم ثواب حج تمتع را ببرد) قَالَ كَمَا طَلَبْتَ الْخَيْرَ فَاذْهَبْ فَاذْبَحْ عَنْهُ شَاةً سَمِينَةً (حال که می خواستی به ثواب برسد پس هزینه ی قربانی را پرداخت کن و از طرف او گوسفندی فربه قربانی کند.) وَ كَانَ ذَلِكَ يَوْمَ النَّفْرِ الْأَخِيرِ (یعنی این واقعه در روز سیزدهم اتفاق افتاده بود که در آن روز هم می توان قربانی کرد.)[3]

روایت معارض:

صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِي رَجُلٍ اعْتَمَرَ فِي رَجَبٍ (که از اشهر حج نیست و عمره در آن مفرده است) فَقَالَ إِنْ كَانَ أَقَامَ بِمَكَّةَ حَتَّى يَخْرُجَ مِنْهَا حَاجّاً (اگر بعد از عمره آنقدر در مکه ماند تا ایام حج رسید و حج به جا آورد.) فَقَدْ وَجَبَ عَلَيْهِ هَدْيٌ (و حال آنکه حج او باید افراد باشد و قربانی نداشته باشد) فَإِنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يُحْرِمَ مِنْ غَيْرِهَا فَلَيْسَ عَلَيْهِ هَدْيٌ (زیرا حج او افراد است و قربانی ندارد.).[4]
برای این حدیث که می گوید حتی اگر در غیر اشهر حج عمره به جا آورده شود و بعد فرد در مکه بماند تا اشهر حج برسد و محرم شود باید قربانی به جا آورد و این در حالی است که حج او افراد است و قربانی ندارد. با این حال امام علیه السلام می فرماید: واجب است قربانی کند. برای این روایت سه توجیه ارائه شده است:

توجیه اول: قربانی در فرض مسأله مستحب است نه واجب و وجوب در روایت فوق به معنای استحباب است.

توجیه دوم: روایت را حمل بر این می کنیم که او بعد از رسیدن اشهر حج، به احرام حج محرم شده و عمره ی تمتع دیگری به جا آورده است.

توجیه سوم: این روایت را حمل بر تمتع کنیم زیرا مطابق فتوای ابو حنیفه و اتباع او می باشد.

علت این توجیهات این است که اصل مسأله که در حج تمتع فقط باید قربانی کرد از مسلمات است.

 

اما فرع دوم در کلام امام قدس سره:


ويجب أن يكون إحدى النعم الثلاث: الإبل والبقر والغنم، والجاموس بقر (گاو میش نیز نوعی گاو به حساب می آید.) ، ولا يجوز سائر الحيوانات، (مانند آهو یا شترمرغ یا اسب که گوشتش حلال ولی مکروه است) والأفضل الإبل ثم البقر. [5]

 

اقوال علماء: این مسأله اجماعی است.

صاحب ریاض می فرماید: ويشترط أن يكون من النعم أي الإبل والبقر والغنم ؛ بلا خلاف بين العلماء (شیعه و سنی) كما في صريح المدارك وظاهر المنتهى وفي كلام جماعة اجماعا (گفته شده است مراد از این جماعت، فیض در مفاتیح و فاضل اصفهانی در کشف اللثام و محدث بحرانی در حدائق می باشد.)[6]

صاحب جواهر می فرماید: ويجب أن يكون من النعم: الإبل والبقر والغنم بلا خلاف أجده فيه، بل الاجماع بقسميه عليه، بل هو کالضروری بین المسلمین.[7]

 

دلیل مسأله:

دلیل اول: سیره ی مسلمین

از تاریخ و سایر قرائن استفاده می شود که سیره بر این بوده است که در قربانی از شتر و گاو و گوسفند استفاده می شده است.

 

دلیل دوم: انصراف

خداوند می فرماید: ﴿فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ ‌[8]

هدی از غیر انعام ثلاثه انصراف دارد یا اینکه لا اقل قدر متیقن از هدی همان انعام سه مورد می باشد.

 

﴿لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ (حج را به جا آوردند زیرا منافع و برکاتی دارند) وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في‌ أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‌ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقير[9]

به قرینه ی ذیل آیه که می فرماید: از آن انعام بخورید بخورید و به بائس و فقیر بدهید فهمیده می شود که مراد از ذکر خداوند، بردن نام او هنگام ذبح است.

(بائس کسی است که وضعش وخیم تر از فقیر است یعنی کسی است که حالت بؤس دارد)

 

 


[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص80، ابواب ذبح، باب1، شماره18642، ح4، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص82، ابواب ذبح، باب1، شماره18649، ح11، ط آل البیت.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص84، ابواب ذبح، باب2، شماره18656، ح4، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص79، ابواب ذبح، باب1، شماره18640، ح2، ط آل البیت.
[5] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص446.
[6] ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج6، ص411، ط جامعة المدرسین.
[7] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص135.
[8] بقره/سوره2، آیه196.
[9] سوره حج، آیه ی 28.