درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درک اضطراری شب مشعر

بحث در صور وقوف به مشعر و عرفات است. به صورت دوازدهم رسیده ایم که آخرین صورت می باشد.

امام قدس سره می فرماید: الثاني عشر درك اضطرارية الليلي فقط، فإن كان من أولي الأعذار ولم يترك وقوف عرفة متعمدا صح على الأقوى وإلا بطل. [1]

این صورت در مورد کسی است که فقط شب مشعر را درک کرده است. امام قدس سره می فرماید: اگر از روی عذر فقط شب مشعر را درک کند و اگر وقوف به عرفات را عمدا ترک نکرده باشد اقوی این است که حجش صحیح است و الا باطل می باشد.

نقول: ذکر دو قید فوق تحصیل حاصل است زیرا وقتی می گوییم: کسی فقط شب مشعر را درک کرده است یعنی ما بقی را درک نکرده است و این نشان می دهد که فرد مضطر بوده است. بنا بر این قید عذر داشتن در درک شب مشعر و عدم درک عرفات یا تحصیل حاصل است و یا شاید برای تأکید بوده باشد.

 

اقوال در مسأله: این مسأله اختلافی است و بعضی حکم به بطلان کرده اند و بعضی قائل به صحت شده اند.

صاحب حدائق می فرماید: فاعلم أن المشهور بين الأصحاب (رضوان الله عليهم) أنه لو أفاض قبل الفجر عامدا بعد إن كان به ليلا ولو كان قليلا، لم يبطل حجه وجبره بشاة. (این فرع در مورد کسی است که فرد شب مشعر را درک می کند و عمدا تصمیم می گیرد که بین الطلوعین را در مشعر نماند. بنا بر این به طریق اولی اگر مضطر باشد نباید حجش باطل شود. البته عامد باید گوسفندی قربانی کند بر خلاف ذوی الاعذار) وربما زاد بعضهم كون ذلك بعد الوقوف بعرفات. (البته بعضی این قید را زده اند نه همه ی آنها ).[2]

صاحب مستند می فرماید: أن يدرك ليلة المشعر خاصة، قال في الذخيرة: الظاهر أنه لا يصح حجه، لعدم الاتيان بالمأمور به، وعدم الدليل على الصحة. وحكي عن الشهيد الثاني القول بالصحة، لصحة حج من أدرك اضطراري المشعر بالنهار، (البته ما قائل به صحت حج در این صورت نشدیم) فهذا يصح بالطريق الأولى، لأن الوقوف الليلي فيه شائبة الاختياري، للاكتفاء به للمرأة اختيارا، وللمضطر، وللمتعمد مطلقا مع الجبر بشاة وظاهر المدارك التردد.

أقول: الظاهر عدم الاجزاء لمن ترك عرفة عمدا والاجزاء لغيره مطلقا، سواء كان ممن رخص له الإفاضة قبل الفجر مطلقا أو مع عذر أو لا، وسواء أفاض قبل الفجر عمدا أو اضطرارا.[3]

صاحب جواهر نیز می فرماید: الثالث أن يدرك ليلة المشعر خاصة، والظاهر عدم الاجزاء[4]

 

دلیل قائلین به اجزاء:

برای این قول به سه دلیل می توان اشاره کرد:

دلیل اول: دلالت اولویت

وقتی وقوف نهاری به تنهایی مجزی باشد وقوف لیلی به تنهایی به طریق اولی مجزی است. البته ما وقوف نهاری را به تنهایی مجزی نمی دانیم بنا بر این ما به این دلیل نمی توانیم تمسک کنیم.

البته قیاس اولویت فوق از باب اولویت قطعیه ی عرفیه است یعنی عرف می گویید اگر وقوف نهاری که ضعیف است مجزی باشد وقوف شب مشعر که از آن قوی تر است و شائبه ی اختیاری دارد باید یقینا مجزی باشد.

دلیل دوم: روایت مسمع بن عبد الملک

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ (امام کاظم) ع فِي رَجُلٍ وَقَفَ مَعَ النَّاسِ بِجَمْعٍ (در مشعر) ثُمَّ أَفَاضَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ (بین الطلوعین را نماند و از مشعر خارج شد) قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ (بنا بر این حجش باید صحیح باشد) وَ إِنْ كَانَ أَفَاضَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ.[5]

به هر حال از اینکه راوی فقط از شب مشعر سؤال می کند علامت آن است که مشکلی با وقوف در عرفات نداشته است از این رو چه بسا وقوف به عرفات را درک کرده باشد.

با این حال بعضی به اطلاق این روایت تمسک کرده اند و گفته اند حدیث فوق شامل می شود موردی که فرد، عرفات را درک نکرده باشد و جایی که عرفات را درک کرده باشد.

نقول: بعید است روایت فوق اطلاق داشته باشد و حتی اگر شک در اطلاق هم داشته باشیم نتیجه ی آن عدم اطلاق است.

نتیجه اینکه این دلیل هم نمی تواند دلیل محکم و قابل قبولی باشد.

دلیل سوم: تمسک به اطلاق بعضی روایات

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ الْإِمَامَ (امیر الحاج را درک کرد) وَ هُوَ بِجَمْعٍ ( در حالی که امیر الحاج در مشعر الحرام بود) فَقَالَ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ يَأْتِي عَرَفَاتٍ فَيَقِفُ بِهَا قَلِيلًا ثُمَّ يُدْرِكُ جَمْعاً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلْيَأْتِهَا (باید به عرفات برود) وَ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ لَا يَأْتِيهَا حَتَّى يُفِيضُوا (که اگر به عرفات برود دیگر به مشعر نمی رسد) فَلَا يَأْتِهَا (به عرفات نرود و از وقوف اضطراری عرفات صرف نظر کند) وَ لْيُقِمْ بِجَمْعٍ (در مشعر بماند) فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ.[6]

این روایت صحیحه است.

به اطلاق عبارت وَ لْيُقِمْ بِجَمْعٍ تمسک شده است یعنی چه شب مشعر در آن بماند و چه بین الطلوعین.

با این حال بعید است قائل به اطلاق شویم زیرا در عبارت قبل آمده بود ثُمَّ يُدْرِكُ جَمْعاً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ بنا بر این ظاهر این هم همان قبل طلوع شمس است.

همچنین بعید است کسی بگوید که قبل از طلوع شمس شب را هم شامل می شود.

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مُفْرِدٍ لِلْحَجِّ فَاتَهُ الْمَوْقِفَانِ جَمِیعاً (وقوف در عرفات و مشعر از او فوت شد) فَقَالَ لَهُ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ یوْمَ النَّحْرِ فَإِنْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ مِنْ یوْمِ النَّحْرِ فَلَیسَ لَهُ حَجٌّ (اگر تا طلوع شمس نتوانست در مشعر وقوف کند حج از دستش رفته است.) وَ یجْعَلُهَا عُمْرَةً وَ عَلَیهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ (سال بعد باید حج به جا آورد).[7]
این روایت صحیحه است.

به اطلاق إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ یوْمَ النَّحْرِ تمسک شده است که هم بین الطلوعین را شامل می شود و هم شب مشعر را که این اطلاق هم بعید است.

 

بر این اساس به اطلاق این روایات هم تمسک شده است که عبارتند از: باب 22 روایت 2، باب 23 روایت 2 و 3، باب 27 حدیث 1.

نتیجه اینکه به این دسته از روایات هم نمی توان تمسک کرد.

 

بنا بر این این وقوف هم مجزی نیست. خلاصه اینکه وقوف نهاری و شب مشعر هر کدام به تنهایی مجزی نیست.

جمع بندی صور دوازده گانه ی وقوف به عرفات و مشعر:

ما سه صورت اضطراری انفرادی را کافی نمی دانیم (اضطراری عرفه به تنهایی، اضطراری شب مشعر به تنهایی و اضطراری نهاری مشعر به تنهایی) و همچنین صورتی که فرد هیچ یک از وقوفین را درک نکرده باشد و الا سایر صور صحیح می باشد.

 


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص444.
[2] حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص437.
[3] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص255.
[4] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص48.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص27، باب16، وقوف به مشعر، حدیث18503، ح1، ط آل البیت.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص36، باب22، باب الوقوف بالمعشر، حدیث18524، ح1، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص37، باب23، وقوف به مشعر، حدیث18528، ح1، ط آل البیت.