درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درک وقوف اختیاری عرفه و اضطراری شب مشعر

بحث در صور وقوف به عرفات و مشعر است و به صورت پنجم رسیده ایم. امام قدس سره در این فرع می فرماید:

الخامس درك اختياري عرفة مع اضطراري المشعر الليلي، فإن ترك اختياري المشعر بعذر صح، وإلا بطل على الأحوط. [1]

این صورت در مورد کسی است که اختیاری عرفه و اضطراری شب مشعر را درک کرده است.

امام قدس سره می فرماید: اگر اختیاری مشعر که بین الطلوعین است را به سبب عذری مانند مرض، خوف و مانند آن ترک کرده است حجش صحیح است ولی اگر عمدا آن را ترک کرده باشد علی الاحوط وجوبا حجش باطل است.

این مسأله را سابقا در مسأله ی دوم بحث کردیم. امام قدس سره در آن مسأله فرمود:

من خرج قبل طلوع الفجر بلا عذر ومتعمدا ولم يرجع إلى طلوع الشمس فإن لم يفته الوقوف بعرفات ووقف بالمشعر ليلة العيد إلى طلوع الفجر صح حجه على المشهور، وعليه شاة، لكن الأحوط خلافه، فوجب عليه بعد إتمامه الحج من قابل على الأحوط. [2]

امام قدس سره در این مسأله هم در مورد کسی که متعمدا اختیاری مشعر را ترک کند هر چند اختیاری عرفه را درک کرده باشد قائل است که علی الاحوط حجش صحیح نیست هرچند مشهور قائل به صحت حج هستند.

 

اقوال علماء:

سابقا گفتیم که از ابن ادریس مخالفت نقل شده است و از خلاف شیخ هم بوی مخالفت می آید یعنی این دو مانند امام قدس سره قائل به بطلان حج شده اند. [3] بنا بر این شهرتی قوی بر خلاف این قول است.

آیت الله خوئی هم مانند امام احتیاط کرده است.

 

دلالت روایات:

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ (امام کاظم) ع فِي رَجُلٍ وَقَفَ مَعَ النَّاسِ بِجَمْعٍ (در مشعر) ثُمَّ أَفَاضَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ (یعنی بین الطلوعین را درک نکرد) قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ أَفَاضَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ (عمدا) فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ.[4]

گفتیم که هرچند گفته شده است که روایات مسمع محل تردید است به نظر ما روایت او قابل قبول می باشد.

گفتیم بر اساس این روایت حتی اگر عمدا چنین کند فقط باید کفاره دهد و ظاهر آن این است که حجش حتی در صورت ترک عمدی هم صحیح است.

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ مَنْ أَفَاضَ مَعَ النَّاسِ مِنْ عَرَفَاتٍ (یعنی با بقیه ی مردم وقوف اختیاری عرفه را به جا آورده است) فَلَمْ يَلْبَثْ مَعَهُمْ بِجَمْعٍ وَ مَضَى إِلَى مِنًى مُتَعَمِّداً أَوْ مُسْتَخِفّاً (از روی بی اعتنایی) فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ.[5]
سند صدوق (محمد بن علی بن الحسین) به علی بن رئاب صحیح می باشد. علی بن رئاب هم صحیح است.

در این مسأله هم ظاهر صحت است زیرا امام علیه السلام حکم به کفاره کرده است.

همچنین ظهور عبارت (فَلَمْ يَلْبَثْ مَعَهُمْ بِجَمْعٍ) آیا به این معنا است که مطلقا در مشعر توقف نکرده است؟ زیرا غالبا رسم بر این بود که نماز مغرب و عشاء را به صورت جمع در مشعر می خواندند. مخصوصا که فرد نیّت اجمالی دارد که اجزاء حج را به جا آورد مانند اینکه فرد در نماز برای رکوع و سجده جداگانه نمی کند. بنا بر این فرد با خواندن نماز مغرب و عشاء، وقوف لیلیه را درک کرده است.

سلمنا که روایت فوق ناظر به آنجا باشد که فرد، وقوف لیلیه را هم درک نکرده باشد در این حال می گوییم، وقتی چنین کسی حجش صحیح باشد و فقط باید کفاره دهد، کسی که وقوف لیلیه را درک کرده باشد به طریق اولی باید حجش صحیح باشد.

 

اما علت اینکه چرا امام قدس سره، آیت الله خوئی احتیاط کرده اند و یا ابن ادریس فتوا به بطلان داده است شاید به سبب روایاتی بوده باشد که دلالت دارند بین الطلوعین رکن است بنا بر این ترک عمدی آن باید موجب بطلان حج شود.

بنا بر این از یک طرف شهرت بر صحت است و از طرفی روایات مشعر دلالت بر بطلان دارد و این سبب شده است که امام قدس سره قائل به احتیاط وجوبی در بطلان حج شود.

نقول: حتی اگر روایات مشعر دلالت بر رکنیت وقوف در مشعر داشته باشد آن را به دو روایت فوق تخصیص می زنیم و می گوییم: ترک عمدی مشعر موجب بطلان است مگر در مورد کسی که وقوف اختیاری و شب مشعر را درک کرده باشد. شهرت هم بر اساس همین فتوا است.

البته آیت الله خوئی به عمل مشهور اهمیت نمی داد ولی نمی دانیم امام قدس سره چرا قائل به احتیاط شده است.

 

نکته ی دیگر این است که: از بعضی از عبارات استفاده می شود که علماء وقوف شب مشعر را جزء وقت اختیاری دانسته اند و گفته اند وقت اختیاری از اول شب تا طلوع آفتاب می باشد. شهید در دروس این قول را قائل شده است. حتی آن را به ظاهر اکثر عبارات علماء نسبت داده است.

صاحب مستند که کلام ایشان را نقل می کند می فرماید: ظاهرا ایشان دیده است که اگر کسی شب مشعر افاضه کند باید گوسفندی را قربانی کند این علامت آن است که شب هم جزء اختیاری می باشد و الا قابل جبران نبود: خلافا للمحكي عن الدروس، فجعل الوقت الاختياري ليلة النحر إلى طلوع الشمس، ونسبه بعضهم إلى ظاهر الأكثر، نظرا إلى حكمهم بجبر الإفاضة قبل الفجر بدم شاة فقط وبصحة الحج لو أفاض قبله.[6]

اگر این کلام صحیح باشد صورت مزبور مربوط به کسی است که اختیاری مشعر را درک کرده است.

 

نکته ی دیگر که مهم است این است که امام قدس سره احتیاط می کند که فرد باید حج را اعاده کند. بحث در این است که آیا این اعاده کردن مربوط به همه ی افراد است یا اینکه مخصوص کسانی است که حج واجب خود را به جا می آورند به این معنا که حتی اگر کسی حج مستحبی به جا می آورد مجازاتش این است که سال بعد اعاده کند؟

صاحب جواهر متذکر این مسأله شده و آن را مختصرا بیان کرده است. مرحوم نراقی در مستند این فرع را مفصل متعرض شده است و می فرماید: مقتضى ظواهر الأخبار المذكورة: وجوب الحج عليه من قابل مطلقا، (چه حج واجب باشد و چه مستحب) و لکن الاکثر قیّدوه بما اذا کان الحج واجبا و الا فحکموا باستحباب القضاء بل فی الذخیرة: لا اعرف خلافا بین الاصحاب (که اعاده مخصوص حج واجب) و نحوه غیره (مانند صاحب ریاض).[7]

عده ای نیز بین مقصر و غیر مقصر تفصیل داده اند و گفته اند مقصر حتی در حج مستحب هم باید سال بعد حج را تکرار کند.

 

دلالت روایات: روایاتی که می گفت سال بعد باید حج به جا آورد مطلق بود و بین حج واجب و مستحبی تفصیل قائل نشده بود.

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَأْتِي بَعْدَ مَا يُفِيضُ النَّاسُ مِنْ عَرَفَاتٍ (هنگامی به عرفات رسید که غروب شده بود و مردم از عرفات بیرون می رفتند) ... فَإِنْ لَمْ يُدْرِكِ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ فَقَدْ فَاتَهُ الْحَجُّ فَلْيَجْعَلْهَا عُمْرَةً مُفْرَدَةً وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[8]

 

مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیلٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْحَدِّ الَّذِی إِذَا أَدْرَكَهُ الرَّجُلُ أَدْرَكَ الْحَجَّ فَقَالَ إِذَا أَتَى جَمْعاً (وقتی وارد مشعر شود) وَ النَّاسُ فِی الْمَشْعَرِ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ (و مردم قبل از طلوع شمس در مشعر باشند، در این حال حج را درک کرده است) وَ لَا عُمْرَةَ لَهُ (و لازم نیست حج را تبدیل به عمره کند) وَ إِنْ لَمْ یأْتِ جَمْعاً حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ (اگر قبل از طلوع خورشید به مشعر نرسد) فَهِی عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ وَ لَا حَجَّ لَهُ فَإِنْ شَاءَ أَقَامَ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ وَ عَلَیهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ (سال بعد هم باید حجی به جا آورد.) [9]

 

مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ مَكَّةَ مُفْرِداً لِلْحَجِّ فَخَشِيَ أَنْ يَفُوتَهُ الْمَوْقِفُ فَقَالَ لَهُ يَوْمُهُ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ النَّحْرِ فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَلَيْسَ لَهُ حَجٌّ فَقُلْتُ كَيْفَ يَصْنَعُ بِإِحْرَامِهِ قَالَ‌ يَأْتِي مَكَّةَ فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَقُلْتُ لَهُ إِذَا صَنَعَ ذَلِكَ فَمَا يَصْنَعُ بَعْدُ قَالَ إِنْ شَاءَ أَقَامَ بِمَكَّةَ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ إِلَى النَّاسِ بِمِنًى وَ لَيْسَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‌ءٍ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[10]
در این سه روایت سؤال و جواب هر دو مطلق است.

 

همچنین می توان به صحیحه ی ضریس [11] ، صحیحه ی معاویة بن عمار[12] و صحیحه ی حریز[13] ، اشاره کرد.

ان شاء الله در جلسه ی بعد این مسأله را پیگیری می کنیم.

 


[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص443.
[2] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص442.
[3] حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص437.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص27، باب16، وقوف به مشعر، حدیث18503، ح1، ط آل البیت.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص48، باب26، احرام الحج، حدیث18557، ح1، ط آل البیت.
[6] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص237.
[7] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص269.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص36، باب22، باب الوقوف بالمعشر، حدیث18525، ح2، ط آل البیت.
[9] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص38، باب23، وقوف به مشعر، حدیث18530، ح3، ط آل البیت.
[10] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص38، باب23، وقوف به مشعر، حدیث18532، ح5، ط آل البیت.
[11] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص49، باب27، وقوف به مشعر، حدیث18559، ح2، ط آل البیت.
[12] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص50، باب27، وقوف به مشعر، حدیث18560، ح3، ط آل البیت.
[13] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص50، باب27، وقوف به مشعر، حدی118560، ح4، ط آل البیت.