درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواز افاضه معذورین از مشعر در شب

بحث در مسائل مربوط به وقوف در مشعر است. در مسأله ی اولی گفتیم که معذورین می توانند شبانه از مشعر الحرام به منی بروند به این گونه که در مشعر توقفی می کنند و ذکری می گویند و قبل از طلوع صبح به منی می روند و دیگر لازم نیست در بین الطلوعین وقوف کنند. به اقوال علماء و دلالت روایات اشاره کردیم.

 

بقی هنا امور:

الامر الاول: حکم مرافقین و همراهان کسانی که معذور هستند.

افراد معذور احتیاج به همراه دارند و مریضان احتیاج به پرستار دارند. همراهان افراد سالمی هستند ولی آیا آنها همی می توانند به سبب همراهی با افراد معذور شبانه از مشعر خارج شوند؟

ادله ای وجود دارد که دلالت بر جواز می کند:

محمد بن یعقوب عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِیدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاک مَعَنَا نِسَاءٌ فَأُفِیضُ بِهِنَّ بِلَیلٍ؟ (آیا آنها را شبانه از مشعر خارج کنیم.) فَقَالَ نَعَمْ تُرِیدُ أَنْ تَصْنَعَ کمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَفِضْ بِهِنَّ بِلَیلٍ وَ لَا تُفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَقِفَ بِهِنَّ بِجَمْعٍ ثُمَّ أَفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَأْتِی الْجَمْرَةَ الْعُظْمَى فَیرْمِینَ الْجَمْرَةَ فَإِنْ لَمْ یکنْ عَلَیهِنَّ ذَبْحٌ فَلْیأْخُذْنَ مِنْ شُعُورِهِنَّ وَ یقَصِّرْنَ مِنْ أَظْفَارِهِنَّ وَ یمْضِینَ إِلَى مَکةَ فِی وُجُوهِهِنَّ وَ یطُفْنَ بِالْبَیتِ وَ یسْعَینَ بَینَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ یرْجِعْنَ إِلَى الْبَیتِ وَ یطُفْنَ أُسْبُوعاً ثُمَّ یرْجِعْنَ إِلَى مِنًى وَ قَدْ فَرَغْنَ مِنْ حَجِّهِنَّ وَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَرْسَلَ مَعَهُنَّ أُسَامَةَ[1]
ذیل روایت دلالت دارد که رسول خدا (ص) اسامه را نیز با آنها فرستاد. در متن حدیث هم ضمائری وجود دارد که ظهور در این دارد که به همراهان هم اشاره دارد. مانند (أَفِضْ بِهِنَّ بِلَیلٍ وَ لَا تُفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَقِفَ بِهِنَّ بِجَمْعٍ ثُمَّ أَفِضْ بِهِنَّ حَتَّى تَأْتِی الْجَمْرَةَ الْعُظْمَى) این ضمائر نشان می دهد که کسی آنها را افاضه می کند.

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِرُعَاةِ الْإِبِلِ إِذَا جَاءُوا بِاللَّيْلِ أَنْ يَرْمُوا[2]

 

سند این روایت به ابن ابی حمزه ضعیف است.

یعنی شتربانان رخصت داشتند که همران ضعفاء از مشعر به منی بروند و رمی کنند. هرچند شتربانان عذر نداشتند.

در این روایت اشاره به مشعر نشده است و مجیء در شب بجز از مشعر معنا ندارد.

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا بَأْسَ بِأَنْ يُقَدَّمَ النِّسَاءُ إِذَا زَالَ اللَّيْلُ فَيَقِفْنَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ سَاعَةً ثُمَّ يُنْطَلَقُ بِهِنَّ إِلَى مِنًى فَيَرْمِينَ الْجَمْرَةَ ثُمَّ يَصْبِرْنَ سَاعَةً ثُمَّ يُقَصِّرْنَ وَ يَنْطَلِقْنَ إِلَى مَكَّةَ فَيَطُفْنَ إِلَّا أَنْ يَكُنَّ يُرِدْنَ أَنْ يُذْبَحَ عَنْهُنَّ فَإِنَّهُنَّ يُوَكِّلْنَ مَنْ يَذْبَحُ عَنْهُنَّ[3]
این روایت صحیحه است.

شاهد در عبارت (ثُمَّ يُنْطَلَقُ بِهِنَّ إِلَى مِنًى) یعنی افرادی آنها را به منی ببرند یعنی همراهان آنها با آنها به منی بروند.

مضافا بر آن می گوییم: حتی اگر این روایات خاصه نبود از خود روایاتی که اجازه می داد معذورین شبانه از مشعر خارج شوند متوجه می شدیم که انجام این کار بدون همراهان و پرستاران مقدور نبوده است. بسیاری از این افراد نمی توانند پیاده بروند در نتیجه به شتربان، راننده ی ماشین و مانند آن احتیاج دارند.

اضافه می کنیم: عنوان معذور به خود همراهان هم صدق می کند. بله در روایات از کلمه ی معذور استفاده نشده بود ولی از جمع همه ی روایات به این کلمه رسیده ایم. در نتیجه پرستاری که بیمار دارد و باید از او پرستاری کند خود او هم معذور است. همچنین کسی که همراه نساء و ضعفاء و معذورین است خودش معذور می باشد.

بنا بر این اگر این افراد که معذورین را همراهی می کنند بتوانند بدون مشقت بر گردند و بین الطلوعین را در مشعر باشند بعید نیست که بنا بر احتیاط واجب این کار را انجام دهند. ولی غالبا آنها نمی توانند بر گردند زیرا وقتی به منی رفتند شبانه آنها را باید ببرند تا رمی کنند و بعد صبح آنها را برای اعمال حج به مکه ببرند.

به هر حال فقهاء گفته اند که زنان مطلقا جزء معذورین به حساب می آیند حتی اگر زنی باشد که شجاع و قوی باشد. معذور بودن زن حکمت است نه علت از این رو در مورد زنی که توان ماندن را دارد باز هم گفته می شود که معذور است.

 

الامر الثانی: امام قدس سره در مسأله ی اول فرموده است افاضه ی معذورین قبل از نصف لیل نباشد یعنی تا نصف شب در مشعر باشند و بعد به سمت منی بروند.

کمتر کسی متعرض این حکم شده است و به آن فتوا داده است.

از کسانی که متعرض شده اند مرحوم نراقی در مستند است که می فرماید: الأولى أن يؤخر الإفاضة فيه عن زوال الليل، كما صرح به في الصحيحة المذكورة،[4] (که در آن به اذا زال اللیل تعبیر شده بود.) وظاهرها وإن كان عدم جواز الإفاضة قبل زواله، إلا أن عدم القول به أوجب حمله على المرجوحية.[5]

مرحوم نراقی از عبارت فوق در روایت ابو بصیر استحباب را متوجه شده است و می فرماید: کسی به وجوب قائل نیست و این موجب می شود که باید آن را حمل بر استحباب کرد.

با این حال امام قدس سره از آن وجوب را استشمام کرده است و قائل به احتیاط واجب شده است.

نقول: روایاتی که در مورد معذورین بود همه به شب اشاره دارد و فقط در روایت ابوبصیر به زوال لیل که همان نصف شب است اشاره شده است. بنا بر این هرچند مطلق و مقید را قبول داریم ولی چون در این مورد مطلقات، بسیار است و در مقام حاجت هم هستند ولی در آنها بجز در یک مورد مقیدی ذکر نشده است بعید است با آن، تمامی مطلقات را مقید کنیم بلکه آن را بر استحباب حمل می کنیم.

بنا بر این ما وجوب فوق را قبول نداریم.

 

الامر الثالث: معذورین لازم نیست گوسفندی را کفاره دهند

این همان است که فقهاء تعبیر می کنند که افاضه ی زنان و معذورین بدون جبران است یعنی لازم نیست با دادن کفاره این کار را جبران کنند.

به عبارت دیگر، کفاره معمولا مربوط به کار خلاف است ولی معذورین کار خلافی را مرتکب نشده اند زیرا اجازه دارند شبانه از مشعر خارج شوند.

 

امام قدس سره در مسأله ی دوم می فرماید:

مسألة 2 - من خرج قبل طلوع الفجر بلا عذر ومتعمدا ولم يرجع إلى طلوع الشمس فإن لم يفته الوقوف بعرفات ووقف بالمشعر ليلة العيد إلى طلوع الفجر صح حجه على المشهور، وعليه شاة، لكن الأحوط خلافه، فوجب عليه بعد إتمامه الحج من قابل على الأحوط. [6]

یعنی اگر کسی بدون عذر قبل از طلوع فجر از مشعر خارج شود و بین الطلوعین هم بر نگردد با دو شرط حجش صحیح است و باید کفاره دهد: اول اینکه وقوف به عرفات را درک کرده باشد و دوم اینکه شب عید در مشعر تا طلوع فجر مانده باشد.

واضح است که او گناه کرده است ولی حجش باطل نمی شود. با این حال امام قدس سره با مشهور مخالفت کرده و قائل است احتیاط بر خلاف این است و او باید هم حج آن سال را تکمیل کند و هم سال بعد حج دیگری به جا آورد.

این احتیاط وجوبی است و مخالف مشهور است. صاحب جواهر می فرماید: این شهرت چنان قوی است که تا سر حد اجماع می باشد.

البته آیة الله خوئی هم همین احتیاط را ذکر کرده است.

 


[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص28، باب17، وقوف به مشعر، حدیث18505، ح2، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص71، باب14، رمی جمرة العقبی، حدیث18619، ح6، ط آل البیت.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص30، باب17، وقوف به مشعر، حدیث18510، ح7، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص30، باب17، وقوف به مشعر، حدیث18510، ح7، ط آل البیت.
[5] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج12، ص243.
[6] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص442.