درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

در بحث اخلاقی امروز به روایت دیگری از امام هادی علیه السلام می پردازیم: وَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع فِي بَعْضِ مَوَاعِظِهِ السَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنَامِ وَ الْجُوعُ يَزِيدُ فِي طِيبِ الطَّعَامِ يُرِيدُ بِهِ الْحَثَّ عَلَى قِيَامِ اللَّيْلِ وَ صِيَامِ النَّهَارِ[1]

سپس ذیل روایت که مشخص نیست کلام کیست و معنایش این است که امام علیه السلام از سخن فوق اراده کرده است که مردم را به سمت نماز شب و روزه داری روزها ترغیب کند.

نماز شب یکی از عباداتی است که در تربیت روح انسان اثر فوق العاده ای دارد. مقامات عالی رسول خدا (ص) از جهتی مربوط به نماز شب بوده است: ﴿وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً[2]

اولیاء الله هم اهمیت زیادی به نماز شب می دادند و واقعیت این است که انسان در نماز شب حالی پیدا می کند که در نماز دیگری پیدا نمی کند، خلوص و حضور نیّت در نماز شب بیش از دیگر نمازها است. به همین دلیل دعاها در نماز شب مؤثرتر واقع می شود.

روزه در روزها نیز اثر بسیاری در تربیت انسان و کنترل هوای نفس دارد.

این احتمال نیز وجود دارد که روایت فوق در مقام نهی از پرخوری و پرخوابی باشد. شاید بتوان گفت که بیشتر بیماری ها از این دو نشأت می گیرد. اگر مردم در غذا و خواب اعتدال را رعایت کنند غالب بیماری از آنها دفع می شود، بیماری قلب، چاقی، عروق و غیره همه ناشی از پرخوری است. در اسلام به ما دستور داده شده است که تا گرسنه نشویم غذا نخوریم و قبل از سیر شدن هم دست از غذا بکشید.

همچنین است پرخوابی که موجب ضعف اعصاب می شود و هشیاری فرد را کم می کند.

نکته ی دیگر این است که اهل سنت دوازدهم ربیع الاول و شیعه هفدهم ماه را روز تولد رسول خدا (ص) می دانند. این هفته به عنوان هفته ی وحدت شناخته شده است و فرصتی است که مسلمانان اختلافات خود را کنار بگذارند. لازم می دانیم به چند نکته ی مهم در این مورد اشاره کنیم:

اول اینکه معنای وحدت این نیست که ما یا آنها از عقائد خود برگردیم و تسلیم هم شویم. مراد از وحدت، تکیه بر مشترکات است که بسیاری بیشتر از جنبه های اختلافی است زیرا قبله، پیامبر، نماز، روزه و بسیاری از اصول و فروع در میان ما یکی است.

دوم اینکه اختلاف در میان مسلمین از هر زمانی بیشتر شده است. آنچه در سوریه، مصر، عراق، یمن و بحرین می گذرد نمونه ای از این جنگ و نزاع و اختلافات است. عامل این اختلافات وجود وهابیت تکفیری است که هرجا که حضور یافتند خونریزی و جنگ و جدال آغاز شد. مسلمانان اعم از شیعه و سنی باید حساب خود را از این اقلیت وهابی جدا کنند. وهابی ها گروهی جاهل و تندرو هستند و کسانی هستند که جهاد نکاح را جایز دانستند و فتاوای سخیف دیگری دارند. حتی وهابی ها هم باید حساب کار خود را از این تکفیری ها جدا کند. مفتی عربستان صعودی که مرکز وهابیت است فتوا داده بود که تکفیری هایی که بمب به خود می بندند و افراد بی گناه را از بین می برند بی شک اهل جهنم هستند.

سوم اینکه نباید کاری کرد که موجب بی اعتمادی مسلمین به یکدیگر می شود را باید رها کرد. نباید به مقدسات دیگران بی احترامی کرد. ما تا آنجا که می توانیم از علی بن ابی طالب علیه السلام تمجدید می کنیم ولی دلیل نمی شود به مقدسات دیگران اهانت کنیم. اهل سنت هم نباید کارهایی کنند که موجب بی اعتمادی ما شود مثلا آنها نباید فرزندان خود را زیاد کنند تا بافت جمعیت عوض شود و یا شیعیان را از بعضی از مناطق کوچ دهند و یا زمین ها را بخرند و به نام خود کنند.

 

موضوع: رکنیت وقوف در بین الطلوعین

امام قدس سره در فرع ششم فرموده بودند که رکن همان وقوف بین الطلوعین است که باید به مقدار مسمی در این فاصله در مشعر ماند. البته تفصیل آن بعدا ذکر می شود.

از بحث دیروز دو نکته باقی مانده است:

یکی اینکه از ذیل مسأله ی دوم امام قدس سره در مشعر استفاده می شود که ایشان وقوف شبانه را علی الاحوط برای صحت حج کافی نمی داند هرچند مشهور آن را کافی می دانند. یعنی اگر کسی بین الطلوعین را درک نکرد و فقط شب مشعر را درک کرد، حج او علی الاحوط صحیح نیست و باید سال دیگر را به جا آورد.

دوم اینکه اشکال شده است که به روایاتی استدلال کردیم که معذورین، خائفین و نساء شبانه می توانند از مشعر خارج شوند و به منی بروند که ما گفتیم مفهوم آن این است که غیر معذورین باید شب را در مشعر بمانند و این علامت آن است که وقوف شب در مشعر واجب است.

اشکال شده است که معنای این روایت این است که خروج غیر معذورین از مشعر حرام است و این دلیل نمی شود که واجب است آنها در مشعر بمانند.

جواب این است که مگر می شود این دو را از هم تفکیک کرد. حتی نباید احتمال داد که وجوب ماندن در شب مشعر به عنوان مقدمه برای درک وقوف در بین الطلوعین است زیرا مقدمه بودن آن خلاف ظاهر می باشد چون در اصول خوانده ایم که اصل در وجوب این است که نفسی باشد و مقدمی بودن آن باید ثابت شود بنا بر این وقتی می فرماید: شبانه افراد غیر معذور باید بمانند اصل این است که این وجب نفسی است نه اینکه مقدمه برای وقوف در بین الطلوعین باشد.

به هر حال امام قدس سره در فرع ششم می فرماید: رکن در حج وقوف در بین الطلوعین است و اینکه فرد به اندازه ای که مسمای وقوف صدق کند در آنجا بماند مثلا یک یا دو دقیقه وقوف کند (هرچند واجب است کل این مدت را بماند.)

دلالت روایات: روایاتی که در این مورد وارد شده است بسیار است.

الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ عِمْرَانَ ابْنَيْ عَلِيٍّ الْحَلَبِيَّيْنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا فَاتَتْكَ الْمُزْدَلِفَةُ فَقَدْ فَاتَكَ الْحَجُّ[3]

 

مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیلٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْحَدِّ الَّذِی إِذَا أَدْرَكَهُ الرَّجُلُ أَدْرَكَ الْحَجَّ فَقَالَ إِذَا أَتَى جَمْعاً (وقتی وارد مشعر شود) وَ النَّاسُ فِی الْمَشْعَرِ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ (و مردم قبل از طلوع شمس در مشعر باشند، در این حال حج را درک کرده است) وَ لَا عُمْرَةَ لَهُ (و لازم نیست حج را تبدیل به عمره کند) وَ إِنْ لَمْ یأْتِ جَمْعاً حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ (اگر قبل از طلوع خورشید به مشعر نرسد) فَهِی عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ (حجش را باید به عمره ی مفرده تبدیل کند) وَ لَا حَجَّ لَهُ فَإِنْ شَاءَ أَقَامَ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ وَ عَلَیهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ (سال بعد هم باید حجی به جا آورد.) [4]
[5]

 

در باب 23 روایات مستضیفه ای داریم که مضمون آن این است که اگر کسی مشعر الحرام را روز عید قبل از زوال شمس درک کند حج را درک کرده است. مفهوم آن این است که اگر کسی اصلا در مشعر وقوف نکند یعنی نه در شب مشعر بماند نه بین الطلوعین و نه تا قبل از زوال، حجش باطل است روایات 8، 9، 13 و 14 از باب 23 این مضمون را دارا است.

دو روایت دیگر هم هست که می گوید: فرد باید به مشعر بیاید در حالی که چند نفر در مشعر هستند. حدیث 10 و 11 حاوی این مضمون است.

به نظر ما بعید است که این امر مستحب باشد زیرا کسی این را شرط نکرده است این مانند: ﴿ثُمَّ أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاس‌[6] است.

نکته ی دیگر این است که ما در اینکه با یک یا دو دقیقه توقف عرفی صدق کند شک داریم در نتیجه باید بیشتر ماند.


[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج84، ص172، ط بیروت.
[2] اسراء/سوره17، آیه79.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص38، باب23، وقوف به مشعر، حدیث، 18529، ح2، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص38، باب23، وقوف به مشعر، حدیث18530، ح3، ط آل البیت.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص38، باب23، وقوف به مشعر، حدیث18531، ح4، ط آل البیت.
[6] بقره/سوره2، آیه199.