درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

بحث در تقیه است و به چهارمین امر رسیده ایم که مسأله ی شرطیت عدم مندوحه است. سخن در این است که آیا در تقیه لازم است که راه فرار و مندوحه ای نباشد یا این شرط لازم نیست.

روایات مختلف را خواندیم و ظاهر بعضی از این روایت که مطلق بود این بود که مندوحه چه باشد و چه نباشد فرقی نمی کند و می توان تقیه کرد ولی بعضی از روایات دلالت داشت که اگر مندوحه است باید از آن استفاده کرد و تقیه نکرد.

دیروز به وجه جمعی اشاره کردیم و گفتیم روایات ثانیه، اطلاق روایات دسته ی اول را تقیید می زند بنا بر این در جایی که مندوحه است باید از آن استفاده کرد.

امروز اضافه می کنیم که راه جمع دیگری هم وجود دارد که با مباحث آینده سازگارتر است و آن اینکه هر دو روایت را حمل بر جواز کنیم. یعنی روایات طائفه ی ثانیه را حمل بر استحباب کنیم. این روایات عمدتا حاکی از این بود که امام یا راوی هنگام انجام عمل از مندوحه استفاده می کردند و این عمل بر استحباب و یا جواز استفاده از مندوحه را می رساند. بنا بر این فرد هم می تواند از مندوحه استفاده کند و هم می تواند استفاده نکند و به عملی که از روی تقیه انجام می دهد قناعت کند (مثلا اگر نمازی را با اهل سنت می خواند اعاده نکند.)

نتیجه اینکه رعایت کردن مندوحه واجب نیست هرچند اگر از مندوحه استفاده کند بهتر است.

همچنین تکرار می کنیم که این سخن در عبادات است نه در مورد امور مهمتر مانند سبّ و امثال آن که در آنجا باید از مندوحه استفاده کرد.

 

الامر الخامس: آیا تقیه صرفا در احکام است یا اینکه در موضوعات نیز جاری می باشد؟

در احکام مانند اینکه فرد در وضو بر روی کفش مسح کند یا نماز را دست بسته بخواند و یا در نماز آمین بگوید.

در موضوعات مانند رویت هلال رمضان که برای اهل سنت ثابت شده است و برای ما ثابت نشده است. هکذا هلال ذی الحجة که اعمال حج بر اساس آن متقدم و یا متأخر می شود.

مسلم است که تقیه در احکام جاری می باشد. در موضوعات هم در مورد وقوف به عرفات قبول کردیم و گفتیم اگر اهل سنت روزی را روز عرفه بدانند ما می توانیم تبعیت کنیم و همان روز در عرفه وقوف کنیم حتی اگر یقین داشته باشیم آن روز، عرفه نیست.

اما در روزه، موضوعی برای تقیه نیست زیرا اگر اول ماه رمضان باشد، او می تواند روزه بگیرد و نیّت آخر ماه شعبان کند. و اما اگر ماه شوال را یک روز زودتر اعلام کنند یعنی روزی را عید معرفی کنند که ما می بایست روزه بگیریم. در این حال اگر ناچار شدیم و روزه را خوردیم در اینجا واضح است که روزه باطل می شود و باید قضای آن را به جا آورد و آن روزه صحیح نیست. بنا بر این تقیه در این حال، در عبادت نیست بلکه در افطار است.

البته بین اکراه و اجبار فرق است. با اکراه روزه باطل می شود ولی با اجبار باطل نمی شود.

روایتی از امام صادق علیه السلام نیز در این مورد وارد شده است:

عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْعَبَّاسِ بِالْحِيرَةِ (ابو العباس که حاکم مدینه بود و انسان خشن و خونریزی بود) فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي الصِّيَامِ الْيَوْمَ (آیا امروز را که فطر اعلام کرده ایم را تو نیز فطر می دانی) فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ (هرچه تو بگویی همان است) إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ (ابو العباس گفت:) يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ يَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ (اگر یک روز افطار کنم بهتر از این است که گردنم زده شود و در نتیجه دیگر نتوانم خدا را عبادت کنم)[1]
واضح است که تقیه در جایی مجزی است که عملی عبادی به صورت تقیه انجام شود ولی افطار کردن صوم عملی عبادی نیست در نتیجه باید قضای آن به جا آورده شود.

 

الامر السادس: در عملی که در تقیه ی تحبیبی انجام می شود مجزی است؟

مثلا زوار بیت الله در مکه و مدینه پشت سر اهل سنت نماز خود را به جا می آورند. این در حالی است که خوف و ترسی وجود ندارد و صرفا برای اتحاد و امثال آن این کار را انجام می دهند. یا مثلا هنگام هفته ی وحدت ما پشت سر ایشان نماز می خوانیم. آیا این نماز مجزی است یا اینکه باید بعدا آن را اعاده کرد؟

بسیاری مانند امام قدس سره و دیگران قائل به عدم اعاده شدند ولی بعضی قائل شدند که باید عمل را اعاده کرد.

منشأ این خلاف روایاتی است که در هر دو مورد به مقدار بسیار وارد شده است.

روایاتی که قائل به اجزاء است بیشتر در باب 5 از ابواب صلات جماعت وارد شده است. از جمله می توان به احادیث 1، 2، 4، 6، 7، 8 ، 9، و 10 اشاره کرد.

دو روایت دیگر نیز در باب 75 از ابواب صلات جماعت آمده است که ابتدا این دو روایت را بررسی می کنیم:

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ يَا زَيْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ (با اخلاق اهل سنت مدارا کنید) صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ (مریض های ایشان را عیادت کنید) وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا (اگر می توانید امام جماعت و مؤذن آنها شوید این کار را بکنیم) فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ (این نشان می دهد که این تقیه مداراتی است نه خوفی) وَ إِذَا تَرَكْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ (خداوند با او چنین و چکار کند) مَا كَانَ أَسْوَأَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ.[2]

ظاهر این روایت این است که نماز فوق صحیح است مثلا اگر فرد امام جماعت آنها شود باید دست بر هم بگذارد و یا بر فرش سجده کند و با این حال عملش صحیح می باشد.

 

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ (این نشان می دهد که کتاب حسن بن محبوب نزد ابن ادریس موجود بوده است.) عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَأَلْتُهُ إِنَّ لِي‌ جِيرَاناً (همسایه هایی دارم) بَعْضُهُمْ يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ (بعضی اهل ولایت هستند یعنی شیعه می باشند.) وَ بَعْضُهُمْ لَا يَعْرِفُ وَ قَدْ سَأَلُونِي أُؤَذِّنُ لَهُمْ وَ أُصَلِّي بِهِمْ فَخِفْتُ أَنْ لَا يَكُونَ ذَلِكَ مُوَسَّعاً لِي (ترسیدم اجازه ی انجام چنین کاری را نداشته باشم) فَقَالَ أَذِّنْ لَهُمْ وَ صَلِّ بِهِمْ وَ تَحَرَّ الْأَوْقَاتِ (وقت را درست مراعات کن.)[3]
ظاهر این حدیث هم این است که اگر فرد اوقات را رعایت کند نمازش صحیح است.

 

روایات مخالف نیز در باب 5 از ابواب صلات جماعت وارد شده است.

 


[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج10، ص132، باب57، ما یمسک عنه الصائم، ح5، حدیث13035، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج8، ص430، باب75، صلاة الجماعة، ح1، حدیث11092، ط آل البیت.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج8، ص430، باب75، صلاة الجماعة، ح2، حدیث11093، ط آل البیت.