درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

92/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث اخلاقی: امام هادی علیه السلام می فرماید: الْحَسَدُ مَاحِقُ الْحَسَنَاتِ وَ الزَّهْوُ جَالِبُ الْمَقْتِ وَ الْعُجْبُ صَارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ دَاعٍ إِلَى الغَمْطِ وَ الْجَهْلِ وَ الْبُخْلُ أَذَمُّ الْأَخْلَاقِ وَ الطَّمَعُ سَجِيَّةٌ سَيِّئَة [1] امام علیه السلام در اولین فقره از این روایت می فرماید: الْحَسَدُ مَاحِقُ الْحَسَنَاتِ یعنی محو کننده ی حسنات و نیکی ها است.
 در فقره ی بعد می فرماید: وَ الزَّهْوُ جَالِبُ الْمَقْتِ یعنی خودبرتر بینی و اینکه فرد خودش را از دیگران بالاتر بداند سبب خشم مردم می شود زیرا مردم این تحقیر را نمی پذیرند و قبول نمی کنند که زیر دست کسی باشند.
 در فقره ی سوم می فرماید: وَ الْعُجْبُ صَارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ یعنی خودپسندی موجب می شود که او به سراغ علم نرود زیرا چنین کسی تمامی علوم را نزد خودش می بیند و دیگر حاضر نیست نزد کسی زانو بزند. دیگر اینکه: دَاعٍ إِلَى الغَمْطِ یعنی موجب تحقیر دیگران می شود زیرا چنین کسی خود را بالاتر و دیگران را پائین تر می داند.
 در موضوع تکبر مفاهیمی وجود دارد که با هم مغایر هستند ولی به یکدیگر نزدیک هستند مانند خود بزرگ بینی به معنای کسی است خودش را انسان بزرگی می بیند. خود برتر بینی مربوط به کسی است که خود را با دیگران مقایسه می کند و خود را برتر می بیند. خود پسندی مربوط به کسی است که از خودش خوشش می آید و خود شیفتگی مربوط به کسی است که عاشق خودش است. تمامی این مفاهیم مذموم است.
 در فقره ی چهارم می فرماید: وَ الْجَهْلِ وَ الْبُخْلُ أَذَمُّ الْأَخْلَاقِ یعنی جاهل بودن و بخیل بودن از مذموم ترین اخلاق است زیرا سرچشمه ی سایر مفاسد اخلاقی می باشد. انسان جاهل مشکلات اخلاقی بسیاری دارد و هکذا انسان بخیل.
 در فقره ی پنجم می فرماید: وَ الطَّمَعُ سَجِيَّةٌ سَيِّئَة یعنی طمع اخلاق زشت و بدی است.
 امام علیه السلام در این عبارت کوتاه به شش رذیله ی اخلاقی اشاره کرده و اثر هر کدام را هم بیان فرموده است. اگر انسانی پیدا شود که نه حسود باشد نه خود برتربین و نه خودپسند و جاهل و بخیل و طماع، او یک انسان نمونه می باشد.
 امام که بر احکام و اخلاق و عقائد مسلط است در ضمن دو خط مزبور یک دوره اخلاق را بیان کرده است. آنچه مشکل است عمل کردن به این دستورات است. گاه چند سال زحمت لازم است که یکی از این رذائل را از خود دور کنیم. باید از خدا خواست تا به انسان کمک کند تا بتواند از این رذائل اخلاقی دور و به فضائل اخلاقی آراسته شود.
 
 موضوع: سعی در مسیر جدید
 گفتیم که در مسعی کل مسیر رفت و آمد قبلی را به مسیر برگشت از مروه به صفا اختصاص دادند و در کنار آن مسیری بیست متری احداث کرده اند که برای رفتن از صفا به مروه است. سخن در این است که آیا رفتن از مسیر جدید اشکال دارد؟
 گفتیم به دو دلیل اشکال ندارد زیرا این مسیر در دامنه ی کوه صفا و مروه است و مسیر جدید هم بین دو کوه قرار دارد و رفتن در مسیر جدید هم طواف در بین الجبلین است.
 دوم اینکه فرد حرکت خود را از صفا شروع می کند و بعد در حرکتی بیضی شکل به مسیر جدید می رود و بعد از مروه به صفا بر می گردد و گفتیم که لازم نیست سعی در خط صاف انجام شود. بنا بر این فرد در این حال از خط راست انحراف پیدا می کند نه انحراف از صفا. در مسیر قبلی که افراد هم می رفتند و هم می آمدند اگر در مسیر رفت و برگشت در منتها الیه سمت راست حرکت می کردند در واقع مسیر را در یک منحنی به قطر بیست متر طی می کردند که اشکال نداشت.
 حتی می گویند که در قدیم مسعی وسیع تر بوده است و بخشی از مسعی در مسجد الحرام قرار داشت و بعد که مسجد الحرام توسعه پیدا کرد مسعی محدودتر شده است.
 اینکه علماء می گویند که نمی شود از صفا حرکت کرد و از یک درب [2] مسجد الحرام وارد شد و از درب دیگر خارج و به سمت مروه رفت مربوط به زمانی است که مسجد الحرام محدود بوده و رفتن به داخل مسجد الحرام موجب انحنایی می شده است که متعارف نبوده است.
 
 مسأله ی ششم: يعتبر عند السعي إلى المروة أو إلى الصفا الاستقبال إليهما، فلا يجوز المشي على الخلف أو أحد الجانبين، لكن يجوز الميل بصفحة وجهه إلى أحد الجانبين أو إلى الخلف، كما يجوز الجلوس و النوم على الصفا أو المروة أو بينهما قبل تمام السعي و لو بلا عذر. [3]
 امام قدس سره در این مسأله در فرع اول می فرماید: هنگام سعی به سمت مروه و صفا باید رو به مروه و صفا حرکت کرد و حرکت به شکل قهقرا و یا پهلو به پهلو صحیح نیست. بله او می تواند بایستد و بعد به عقب و یا پهلو برگردد ولی نباید در این حال به سمت جلو حرکت کند.
 با این حال اشکال ندارد که فرد صورتش را به سمت راست و چپ بگرداند و حتی می تواند به پشت سر خود نگاه کند و راه رود.
 سپس در فرع دوم می فرماید: او می تواند در وسط سعی در بالای صفا و مروه و یا در مسیر راه بنشیند و حتی بخوابد. او حتی بدون عذر و دلیل هم می تواند این کار را بکند. مثلا خسته نیست ولی به هر حال اندکی صبر می کند و کمی خستگی در می کند.
 بحث در فرع اول آسان است ولی فرع دوم کمی بحث دارد.
 اضافه بر این دو فرع فروعات دیگری هم ذکر کرده اند که امام قدس سره متذکر آن نشده است مانند سعی به حالت چهار دست و پا و یا سینه خیز (مثلا برای نشان دادن خضوع که البته در شأن زائر نیست.)
 


[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 69، ص 199.
[2] ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج7، ص120، ط آل البیت.
[3] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص438.