درس خارج فقه آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی

91/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکامی در مورد طواف.

 

بحث در مسأله ی 27 است که از آخرین مسأله ی طواف می باشد. امام قدس سره در این مسأله به سه فرع می پردازد و می فرماید: لا يجب في حال الطواف كون صفحة الوجه إلى القدام‌ بل يجوز الميل إلى اليمين و اليسار و العقب بصفحة وجهه، و جاز قطع الطواف و تقبيل البيت و الرجوع لإتمامه، كما جاز الجلوس و الاستلقاء بينه بمقدار لا يضر بالموالاة العرفية، و إلا فالأحوط الإتمام و الإعادة.

در فرع اول می فرماید: لازم نیست انسان موقع طواف صورت خود را به سمت جلو نگه دارد بلکه می تواند سرش را به دو طرف برگرداند و حتی به پشت سر بنگرد. (مثلا برای نظارت بر فرزند کوچکش و یا اینکه ببیند دوستانش همراه او هستند یا نه)

در فرع دوم می فرماید: انسان می تواند طواف را موقتا قطع کند و خانه ی کعبه را ببوسد و دوباره به جای خود بر گردد و ادامه دهد. البته خواهیم گفت که این حکم مخصوص تقبیل نیست بلکه استلام و یا چسباندن بدن به بیت هم در این حکم داخل است.

در فرع سوم می فرماید: می توان طواف را موقتا قطع کرد و اندکی نشت و یا دراز کشید. البته این مکث نباید به موالات عرفیه در طواف ضرر برساند. اگر این مکث به موالات ضرر بزند احوط این است که اشواط را تمام کند و از ابتدا یک هفت شوط دیگر به جا آورد. امام قدس سره در این حکم به کمتر از چهار شوط و بیش از آن تفاوت نگذاشته است.

اما فرع اول: بزرگان اصحاب غالبا متذکر این فرع نشده اند و بیشتر متأخرین به آن پرداخته اند. شاید عدم پرداختن به آن به سبب وضوح مسأله بوده است. بله اگر کسی طواف را قطع کند و به سمت کعبه برود او صورت خود را برگردانه است ولی در این فرع سخن در ادامه دادن طواف و برگرداندن صورت است نه متوقف کردن آن.

دلیل مسألة: در دلیل فقط آمده است که خانه ی کعبه باید در سمت چپ قرار گیرد و دلیلی وارد نشده است که انسان در این حال باید صورتش را به سمت جلو نگه دارد.

همچنین گفتیم اینکه کعبه در سمت چپ باشد خود نوعی مسامحه است زیرا در موقع دور زدن خانه ی کعبه، کعبه همیشه سمت چپ نیست بلکه وقتی انسان به حجر می رسد کعبه پشت سر قرار می گیرد و وقتی انسان به آخر حجر می رسد کعبه در روبروی اوست. بله انسان می تواند هنگامی که به حجر می رسد خود را کج کند تا کعبه در سمت چپ باشد ولی این خلاف متعارف است.

به هر حال در مورد اینکه واجب است صورت هنگام طواف رو به جلو باشد اصل برائت جاری می شود و ظاهرا این مسأله هم متفق علیه است.

البته در نماز چنین نیست زیرا صورت باید در نماز به سوی کعبه باشد. آیات قرآنی که راجع به استقبال در حال نماز است روی وجه تمرکز می کند. به عنوان نمونه در آیه ی 144 سوره ی بقره دو مورد مشاهده می شود: ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ﴾[1]

بله استقبال وجه لازمه اش این است که کل بدن رو به قبله باشد ولی به هر حال روی وجه تمرکز شده است.

در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ﴾ (از مکه که خارج می شوی ای پیامبر!) ﴿فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه‌﴾[2] در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرام‌﴾[3]

ولی در طواف چیزی در مقابل صورت وجود ندارد که لازم باشد استقبال به آن حفظ شود. بر خلاف نماز که وجه، موضوعیت دارد.

دلالت روایت:

مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ طَوَافُ الْفَرِيضَةِ لَا يَنْبَغِي أَنْ تَتَكَلَّمَ فِيهِ ... وَ النَّافِلَةُ يَلْقَى الرَّجُلُ أَخَاهُ فَيُسَلِّمُ عَلَيْهِ وَ يُحَدِّثُهُ بِالشَّيْ‌ءِ مِنْ أَمْرِ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا لَا بَأْسَ بِهِ[4]

این روایت یا دلالت دارد و یا لا اقل اشعار به ما نحن فیه دارد. زیرا عادتا سخن گفتن با برادر دینی ملازم با برگرداندن سر می باشد.

بله ذیل حدیث مربوط به طواف نافله است ولی می دانیم در این حکم بین طواف فریضه و نافله فرقی نیست در هر دو حال کعبه باید در سمت چپ باشد ولی برنگرداندن وجه در هیچ کدام شرط نیست.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَيُّوبَ أَخِي أُدَيْمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْقِرَاءَةُ وَ أَنَا أَطُوفُ أَفْضَلُ أَوْ أَذْكُرُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ الْقِرَاءَةُ قُلْتُ فَإِنْ مَرَّ بِسَجْدَةٍ وَ هُوَ يَطُوفُ قَالَ يُومِئُ بِرَأْسِهِ إِلَى الْكَعْبَةِ (ظاهر آن این است که صورت را بر می گرداند و با اشاره به سمت کعبه سجده می کند.)[5]

اضف الی ذلک که در روایات متعددی آمده است که گاه در هنگام طواف صاحب حاجتی نزد انسان می آمد و امام علیه السلام می فرماید: اگر شیعه است برو حاجتش را بر آور. واضح است که وقتی کسی از انسان حاجتی می خواهد انسان صورت خود را به سمت او بر می گرداند نه اینکه کاملا خشک صورت خود را به سمت جلو نگه دارد و با دیگران سخن بگوید.

اما فرع دوم: جایز است که طواف را قطع کرد و کعبه را تقبیل کرد. در روایات استلام (دست گذاشتن بر دیوار کعبه) و الصاق بطن (چسباندن بدن به کعبه) هم وارد شده است.

دلالت روایات: این مورد به صراحت در متن روایات متعددی ذکر شده است.

طائفه ی اولی: روایاتی که می گوید می شود طواف را قطع کرد و رکن یمانی (رکن قبل از حجر الاسود) و حجر الاسود را استلام کرد.

در روایات روی این دو رکن تأکید بسیاری شده است و همچنین آمده است که از امام علیه السلام پرسیدند که چرا این دو رکن را استلام می کنید و امام علیه السلام به عمل رسول خدا (ص) استناد فرمود.

حدیث 2، 3، 5، 12 و 13 از باب 22 از ابواب طواف جزء این روایات است.

طائفه ی ثانیه: روایاتی که می گوید: استلام جمیع ارکان مستحب است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كُنْتُ أَطُوفُ بِالْبَيْتِ فَإِذَا رَجُلٌ يَقُولُ مَا بَالُ هَذَيْنِ الرُّكْنَيْنِ (به قرینه ی روایات دیگر این دو رکن همان رکن یمانی و رکن حجر است.) يُسْتَلَمَانِ وَ لَا يُسْتَلَمُ هَذَانِ (و دو رکن دیگر را استلام نمی کنید) فَقُلْتُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اسْتَلَمَ هَذَيْنِ وَ لَمْ يَعْرِضْ لِهَذَيْنِ فَلَا تَعْرِضْ لَهُمَا إِذْ لَمْ يَعْرِضْ لَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ص

قَالَ جَمِيلٌ وَ رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْتَلِمُ الْأَرْكَانَ كُلَّهَا[6] این روایت صحیحه است.

جمع بین روایت اول و روایت جمیع بر این است که این دو را به درجات استحباب حمل کنیم. آن دو رکن استحباب بیشتری دارند و دو رکن دیگر استحباب کمتری دارند.

طائفه ی ثالثه: روایاتی که دلالت بر تقبیل دارد.

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ‌ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَسْتَلِمُ إِلَّا الرُّكْنَ الْأَسْوَدَ وَ الْيَمَانِيَّ ثُمَّ يُقَبِّلُهُمَا وَ يَضَعُ خَدَّهُ عَلَيْهِمَا وَ رَأَيْتُ أَبِي يَفْعَلُه‌[7] ذیل حدیث فوق بر مدعی دلالت دارد.

طائفه ی چهارم: روایاتی که غیر ارکان را متذکر می شود. مثلا التزام مستجار را ذکر می کند که وقتی به مستجار رسیدید خود را به آن بچسبانید. مستجار نقطه ی مقابل درب کعبه است. در باب 26 از ابواب طواف روایات متعددی در این مورد وارد شده است.

از این روایات می توان الغاء خصوصیت کرد و گفت که در هر کجای طواف می توان به این مستحب عمل کرد. هرچند امروزه به سبب ازدحام جمعیت نمی شود به این مستحب عمل کرد. مخصوصا که انجام این کار ایجاد مزاحمت برای دیگران می کند که جایز نیست.


[1] سوره بقره، آيه 144.
[2] سوره بقره، آيه 150.
[3] سوره بقره، آيه 149.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص465، أبواب الطواف، باب54، ح2، ط الإسلامية.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص465، أبواب الطواف، باب55، ح1، ط الإسلامية.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص418، أبواب الطواف، باب22، ح1، ط الإسلامية.
[7] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص418، أبواب الطواف، باب22، ح2، ط الإسلامية.