درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: شک در عدد اشواط در اثناء طواف
 بحث در مسأله ی 23 از مسائل طواف است. سخن در شک در عدد اشواط طواف می باشد. امام قدس سره در این مسأله سه فرع را متذکر شده است. بحث در فرع دوم است و آن اینکه در اثناء طواف شک می کند که چند شوط به جا آورده است. شک او چه در زیاده باشد یعنی ندارد هفت شوط به جا آورده است یا هشت شوط و چه در نقیصه باشد یعنی ندارد هفت شوط به جا آورده است یا شش شوط در هر حال طوافش باطل است.
 اقوال علماء را ذکر کردیم و گفتیم شهرت با بطلان است و اندکی از هم قائل به صحت شده اند و گفته اند باید بناء را بر اقل گذاشت و تکمیل کرد.
 
 دلیل مسأله:
 در باب 33 از ابواب طواف 13 روایت وارد شده است. 10 روایت دلالت بر بطلان طواف دارد و سه روایت دلالت بر صحت دارد.
 اما روایات داله بر بطلان: بسیاری از این روایات صحیحه است.
 
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ فَلَمْ يَدْرِ أَ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً طَوَافَ فَرِيضَةٍ قَالَ فَلْيُعِدْ طَوَافَهُ قِيلَ إِنَّهُ قَدْ خَرَجَ وَ فَاتَهُ ذَلِكَ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ء [1]
 این روایت صحیحه است.
 روایت فوق در مورد طواف واجب است. ابتدا امام حکم می کند که طواف باطل است و این در حالی است که فراغ از طواف حاصل نشده است بعد که راوی صورت فراغ را مطرح می کند می فرماید: لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ء
 
 عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ لَمْ يَدْرِ أَ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً قَالَ يَسْتَقْبِلُ (طواف را از اول بجا آورد) [2]
 
 عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْمُرْهِبِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الثَّانِي ع قَالَ قُلْتُ رَجُلٌ شَكَّ فِي طَوَافِهِ فَلَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَمْ سَبْعَةً قَالَ إِنْ كَانَ فِي فَرِيضَةٍ أَعَادَ كُلَّمَا شَكَّ فِيهِ وَ إِنْ كَانَ نَافِلَةً بَنَى عَلَى مَا هُوَ أَقَلُّ. [3] عبارت (كُلَّمَا شَكَّ فِيهِ) عام است و سایر شکوک را هم شامل می شود یعنی حتی اگر بین شش و هفت نباشد.
 در این روایت تصریح شده است که در طواف واجب باید از ابتدا شروع کرد و در نافله باید بنا را بر اقل گذاشت.
 
 قَالَ الصَّدُوقُ وَ سُئِلَ ع عَنْ رَجُلٍ لَا يَدْرِي ثَلَاثَةً طَافَ أَوْ أَرْبَعَةً قَالَ طَوَافَ نَافِلَةٍ أَوْ فَرِيضَةٍ قِيلَ أَجِبْنِي فِيهِمَا جَمِيعاً قَالَ إِنْ كَانَ طَوَافَ نَافِلَةٍ فَابْنِ عَلَى مَا شِئْتَ وَ إِنْ كَانَ طَوَافَ فَرِيضَةٍ فَأَعِدِ الطَّوَافَ [4]
 این روایت مرسله است و ظاهرا مضمون روایات دیگر است که صدوق به عبارت خود نقل کرده است.
 
 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‏ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ طَافَ فَأَوْهَمَ (شک کرد) قَالَ (با خودش گفت:) طُفْتُ أَرْبَعَةً أَوْ طُفْتُ ثَلَاثَةً فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَيَّ الطَّوَافَيْنِ كَانَ طَوَافَ نَافِلَةٍ أَمْ طَوَافَ فَرِيضَةٍ قَالَ (امام علیه السلام ادامه داد:) إِنْ كَانَ طَوَافَ فَرِيضَةٍ فَلْيُلْقِ مَا فِي يَدَيْهِ (آنچه به جا آورده است را رها کند) وَ لْيَسْتَأْنِفْ وَ إِنْ كَانَ طَوَافَ نَافِلَةٍ فَاسْتَيْقَنَ ثَلَاثَةً (یقین دارد سه تا را انجام داده است) وَ هُوَ فِي شَكٍّ مِنَ الرَّابِعِ أَنَّهُ طَافَ فَلْيَبْنِ عَلَى الثَّلَاثَةِ فَإِنَّهُ يَجُوزُ لَهُ. [5]
 عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ لَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً قَالَ يَسْتَقْبِلُ [6]
 این روایت صحیحه است.
 این روایت هم نافله را شامل می شود و هم فریضه را ولی به قرینه ی روایات سابق که بین فریضه و نافله تفصیل می داد این روایت را حمل به فریضه کرده اند.
 
 عَنْ علی بن ابراهیم عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ‏ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ فَلَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَمْ سَبْعَةً قَالَ يَسْتَقْبِلُ... [7]
 این روایت صحیحه است.
 
 إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ طَافَ بِالْبَيْتِ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ فَلَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَمْ سَبْعَةً أَمْ ثَمَانِيَةً قَالَ يُعِيدُ طَوَافَهُ حَتَّى يَحْفَظَ (تا حواسش جمع باشد چه مقدار به جا آورده است.) الْحَدِيثَ [8]
 ذیل این روایت یک کبرای کلیه است یعنی در هر حال باید تعداد اشواط محفوظ بماند و مشخص باشد چند شوط به جا آورده شده است.
 
 مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ شَكَّ فِي طَوَافِ الْفَرِيضَةِ قَالَ يُعِيدُ كُلَّمَا شَكَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ شَكَّ فِي طَوَافِ نَافِلَةٍ قَالَ يَبْنِي عَلَى الْأَقَلِّ [9]
 سند این روایت به ابن ابی حمزه ضعیف است.
 اینکه امام علیه السلام می فرماید: (يُعِيدُ كُلَّمَا شَكَّ) حکم عامی است و آن اینکه شک در طواف موجب بطلان است.
 
 سَعِيدُ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِيُّ فِي الْخَرَائِجِ وَ الْجَرَائِحِ فِي مُعْجِزَاتِ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع عَنْ جَعْفَرِ بْنِ حَمْدَانَ عَنِ‏ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْأَسْتَرْآبَادِيِّ قَالَ كُنْتُ أَطُوفُ فَشَكَكْتُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ نَفْسِي فِي الطَّوَافِ فَإِذاً شَابٌّ قَدِ اسْتَقْبَلَنِي حَسَنُ الْوَجْهِ (و از شک درونی من با خبر شد) فَقَالَ طُفْ أُسْبُوعاً آخَرَ [10]
 این روایات مرسله است و جزء معجزات امام عصر (عج) می باشد.
 اینکه این روایت تطبیق به ولی عصر شده است برای این است که غالبا امام علیه السلام است که از درون قلب ها با خبر است هرچند بعضی از اولیاء الله نیز این مسائل را می دانند. به هر حال حتی اگر یکی از اولیاء الله هم باشد علامت آن است که طواف باطل بوده است.
 
 طائفه ی دیگری از روایات هم در باب 66 از ابواب طواف نقل شده است و مربوط به کسانی است که با هم طواف می کنند و اگر یکی شک کند از دیگری می پرسد. مانند شک امام و ماموم که به دیگری مراجعه می کنند و به آن اعتماد می کنند.
 
 عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ ثَلَاثَةٍ دَخَلُوا فِي الطَّوَافِ فَقَالَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ احْفَظُوا الطَّوَافَ (حواستان را جمع کند که عدد اشواط را اشتباه نکنیم) فَلَمَّا ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ فَرَغُوا قَالَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ مَعِي سِتَّةُ أَشْوَاطٍ قَالَ إِنْ شَكُّوا كُلُّهُمْ فَلْيَسْتَأْنِفُوا وَ إِنْ لَمْ يَشُكُّوا وَ عَلِمَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَا فِي يَدَيْهِ فَلْيَبْنُوا. [11]
 این روایت صحیحه است و مضمره می باشد. و مضمون آن این است که اگر یکی در این میان شک کند می تواند به دیگران مراجعه کند ولی اگر همه با هم شک کنند باید طواف را از ابتدا شروع کنند.
 
 وَ رَوَاهُ أَيْضاً بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع ثُمَّ ذَكَرَ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ قَالَ وَاحِدٌ مَعِي سَبْعَةُ أَشْوَاطٍ وَ قَالَ الْآخَرُ مَعِي سِتَّةُ أَشْوَاطٍ وَ قَالَ الثَّالِثُ مَعِي خَمْسَةُ أَشْوَاطٍ
 به این روایت در وسائل الشیعه شماره ی جدیدی اختصاص داده نشده است و در ذیل روایت قبلی ذکر شده است ولی بهتر بود به عنوان روایت جداگانه ای به حساب می آمد. مخصوصا که اسم امام علیه السلام هم ذکر شده است و این روایت اضافه ای دارد.
 
 روایات مخالف:
 
 عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي طُفْتُ فَلَمْ أَدْرِ أَ سِتَّةً طُفْتُ أَمْ سَبْعَةً فَطُفْتُ طَوَافاً آخَرَ (یعنی یک شوط دیگر اضافه کردم نه اینکه طواف را از اول به جا آوردم) فَقَالَ هَلَّا اسْتَأْنَفْتَ (چرا از نو به جا نیاوردی و این نشان می دهد که او یک شوط به جا آورده بود نه یک طواف دیگر) قُلْتُ طُفْتُ وَ ذَهَبْتُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ [12]
 این روایت صحیحه است و سیف بن عمیرة ثقه می باشد.
 ذیل روایت قرینه بر این است که شک بعد از فراغ بوده است نه در اثناء بنا بر این حکم امام به استیناف چه بسا از باب استحباب بوده است.
 
 عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ طَافَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ فَلَمْ يَدْرِ سِتَّةً طَافَ أَمْ سَبْعَةً قَالَ فَلْيُعِدْ طَوَافَهُ قُلْتُ فَفَاتَهُ قَالَ مَا أَرَى عَلَيْهِ شَيْئاً وَ الْإِعَادَةُ أَحَبُّ إِلَيَّ وَ أَفْضَلُ. [13]
 این روایت صحیحه است و این دو روایت هر دو از منصور بن حازم است.
 در این روایت بر خلاف روایت قبلی نیامده است که راوی بعد از شک یک شوط دیگر هم به جا آورده است.
 گفته شده است معنای این روایت این است که کسی که شک می کند طوافش باطل نمی شود و اعاده مستحب می باشد. در نتیجه کسی که شک می کند به قرینه ی روایت قبلی یک شوط اضافه می کند و در نتیجه اعاده هم ندارد.
 ما این روایت را هم بر فراغ حمل می کنیم.
 
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِي رَجُلٍ لَا يَدْرِي سِتَّةً طَافَ أَوْ سَبْعَةً قَالَ يَبْنِي عَلَى يَقِينِهِ (یعنی بنا بر اقل می گذارد که یقینی است و یکی اضافه می کند.) [14] رفاعه در رجال متعدد است ولی ظاهرا آنی که در سند آمده است رفاعة بن موسی است که از ثقات است و در نتیجه روایت مزبور صحیحه می باشد.
 


[1] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 1.
[2] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 2.
[3] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 4.
[4] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 6.
[5] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 7.
[6] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 9.
[7] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 10.
[8] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 11.
[9] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 12.
[10] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 13.
[11] وسائل الشیعه، ج 9، باب 66 از ابواب طواف، حدیث 2.
[12] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 3.
[13] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 8.
[14] وسائل الشیعه، ج 9، باب 33 از ابواب طواف، حدیث 5.