درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: معنای محل، در جریان قاعده ی تجاوز و فراغ
 بحث در مسأله ی 22 است و در خاتمه ی بحث به بیان اموری پرداختیم و امر سوم باقی مانده است:
 
 الامر الثالث: مطلبی مربوط به قاعده ی فراغ و تجاوز وجود دارد که در همه ی ابواب قابل استفاده است و آن این است که مراد از محل در تجاوز از محل چیست؟ آیا مراد محل شرعی است، یا محل عقلی، یا محل عرفی و یا محل عادی می باشد؟ عادی هم بر دو قسم است عادت عام و عادت خاص و شخصی.
 محل شرعی: مانند اینکه محل سجود بعد از رکوع است. بنا بر این تجاوز از محل به این معنا است که از محل رکوع تجاوز کند و وارد سجود شود. هکذا محل سوره بعد از حمد است.
 تجاوز از محل شرعی بلا شک کفایت می کند و از این رو اگر کسی وارد سوره شود و در حمد شک کند قاعده ی تجاوز صدق می کند. هکذا اگر برای اجزاء و آیات حمد هم محل قائل شویم، اگر کسی در آیه ای وارد شود و در آیه ی قبل شک کند قاعده ی تجاوز جاری می شود زیرا ترتیب بین آیات شرعی است.
 محل عقلی: شیخ انصاری برای آن مثال می زند و می گوید: حرف راء در (اکبر) عقلا بعد از محل باء است زیرا اگر راء که ساکن است از باء جدا شود ابتدا به ساکن می شود که عقلا محال است مگر اینکه کسی راء را با حالت رفع بخواند.
 در ادبیات هم آمده است که اگر حروف حرکت نداشته باشند عقلا قابل تلفظ نیستند.
 نقول: ما در مثال ایشان مناقشه داریم زیرا ابتدا به ساکن می تواند عقلا ممکن باشد. در زبان های دیگر مانند زبان انگلیسی حروفی وجود دارد که با سکون شروع می شود.
 دیگر اینکه محل عقلی به محل شرعی بر می گردد زیرا وقتی چیزی عقلا محال باشد دیگر شرعا امتثال با آن محقق نمی شود.
 محل عرفی: بعضی چیزها در عرف محل دارد مانند اجزاء غُسل که هرچند در غُسل موالات شرط نیست و اجزاء آن لازم نیست پشت سر هم انجام دهد ولی با این حال عادت عرفی بر این است که اجزاء را پشت سر هم انجام می دهند. بنا بر این اگر انسان غسل کند و مدتی بگذرد و بعد در شستن بعضی از اجزاء شک کند چون عرفا محل آن گذشته است قاعده ی فراغ جاری می شود.
 در مورد طواف هم این قاعده جاری است زیرا هرچند بعد از چهار شوط، رعایت موالات شرط نیست (لا اقل در موردی که قطع طواف به سبب وجود عذری باشد) ولی عادت بر این است که اشواط طواف را پشت سر هم انجام می دهند.
 در این حال که فرد وارد عمل دیگری مانند نماز طواف هم نشده است و صرفا اشواط را به زعم خود تمام کرده است، در این حال تجاوز شرعی و عقلی حاصل نشده است زیرا هنوز پرونده ی عمل باز است ولی تجاوز عرفی واقع شده است و اگر قائل شویم تجاوز عرفی هم در جریان قاعده ی فوق کافی است قاعده ی فوق جاری می شود و دیگر نباید به شک اعتنا کرد.
 محل عادی: عادت نوع و یا شخصی بر این است که کاری را انجام دهند مثلا نماز را در اول وقت می خوانند یا فردی است که همواره نماز را اول وقت می خواند حال اگر اول وقت گذشته باشد و فرد شک کند نماز را خوانده است یا نه آیا قاعده ی فوق جاری می شود؟
 بله محل شرعی نماز غروب آفتاب است ولی سخن در محل عادی می باشد.
 
 اما نتیجه ی بحث: در روایات کلمه ی (محل) نیامده است و این کلمه در قرآن و یا در معقد اجماع هم نیامده است در نتیجه لازم نیست به دنبال تفسیر آن رویم. بله در روایات از کلمه ی (مضی) استعمال شده است مانند: (كُلُّ مَا شَكَكْتَ فِيهِ مِمَّا قَدْ مَضَى فَامْضِهِ كَمَا هُو) بنا بر این باید ببینیم این واژه در کجا صدق می کند.
 این واژه در گذشتن از محل شرعی، عقلی و عرفی صدق می کند. مثلا کسی طواف را تمام کرده است و از مطاف بیرون آمده است و می خواهد مشغول طواف نماز شود و در طواف شک می کند. در این حال هم عرفا (مضی) صدق می کند.
 مضافا بر اینکه در روایات طواف از عبارت (فاته) استفاده شده بود و این واژه در گذشتن از محل عادی نیز صدق می کند.
 همچنین روایت (هو حین ما یتوضا اذکر) مؤید این معنا است به این معنا که کسی که طواف را تمام کرده است و بعد شک می کند می تواند بگوید که من وقتی طواف به جا می آوردم حواسم جمع تر بوده است و الآن که فاصله ایجاد شده دیگر به آن اندازه حواسم جمع نیست از این رو گذشتن از محل عادی نیز موجب جریان قاعده ی تجاوز و فراغ می شود.
 
 اما در مورد محل عادی بعید است بتوانیم قائل به (مضی) یا صدق (فاته) شویم.
 
 امام قدس سره در مسأله ی 23 به سراغ شک در اثناء طواف می رود (مسأله ی 22 در مورد شک بعد از اتمام طواف بود):
 المسئلة 23: لو شك بعد الوصول إلى الحجر الأسود في أنه زاد على طوافه بنى على الصحة و لو شك قبل الوصول في أن ما بيده السابع أو الثامن مثلا بطل، و لو شك في آخر الدور أو في الأثناء أنه السابع أو السادس أو غيره من صور النقصان بطل طوافه.
 
 فرع اول در مورد این است که فرد به حجر الاسود می رسد و شک می کند که آیا یک شوط اضافه به جا آورده است یا فقط هفت شوط را تمام کرده است. او مطمئن است که هفت شوط را به جا آورده است و نمی داند زائد بر آن هم انجام شده است یا نه در این حال به شک خود اعتنا نمی کند.
 در فرع دوم می فرماید: فرد هنوز به حجر الاسود نرسیده است بعد شک می کند که شوطی که مشغول آن است که هفتمین شوط است یا هشتمین. در این حال او مطمئن نیست که هفت شوط کامل شده است تا قاعده ی فراغ جاری شود. در این حال طواف او باطل است و باید هفت شوط را از ابتدا به جا آورد.
 در فرع سوم می فرماید: اگر فرد در نقیصه شک کند مثلا شوطی که مشغول آن است شوط هفتم است یا ششم و یا صورت های دیگری از اشواط در حال نقصان مانند شک در پنجم و ششم و مانند آن در این حال چه به حجر الاسود رسیده باشد و چه در وسط شوط باشد طوافش باطل است.
 
 ان شاء الله در جلسه ی بعد این بحث را ادامه می دهیم.