درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: قطع طواف
 بحث در این است که کسی که طواف را قطع کرده است آیا باید از اول، اشواط را شروع کند و یا آن را ادامه دهد و یا اینکه بین بعد از نصف و قبل از آن باید تفصیل داد.
 امام قدس سره در این مسأله می فرماید: لو قطع طوافه و لم يأت بالمنافي حتى مثل الفصل الطويل أتمه و صح طوافه، و لو أتى بالمنافي فإن قطعه بعد تمام الشوط الرابع فالأحوط إتمامه و إعادته.
 امام در این فتوا دو فرع را بیان می کند.
 اما فرع اول: واضح است.
 با این حال می توان به روایات باب 46 از ابواب طواف تمسک کرد. این روایات، استراحت وسط طواف را جایز می دانند. این روایات چه بسا ناظر به استراحت اندک است و اینکه فرد در داخل مطاف به سبب خسته شدن اندکی استراحت می کند و موالات به هم نمی خورد.
 در این باب می توان به صحیحه ی علی بن رئاب [1] و روایت ابن ابی یعفور است [2] که در سند آن، محمد بن معلی است که محل اشکال است و در بعضی کتب رجال آمده است که او مضطرب الحدیث بوده است یعنی در نقل حدیث دقت نمی کرده و نمی شود به او اعتماد کرد.
 بعضی هم گفته اند: یعرف حدیثه و ینکر. یعنی بعضی از احادیث او قابل قبول است و بعضی دیگر نه.
 در مجموع، همانگونه که مرحوم علامه در کتاب رجال فرموده است: یورد مؤیدا. یعنی احادیث او را به عنوان مؤید می توان نقل کرد.
 
 اما فرع دوم در جایی که طواف قطع شده است و منافی هم به جا آورده شد مانند اینکه حدثی از او سر زد یا موالات از بین رفت، در این حال امام قدس سره در قبل از شوط چهارم و بعد از آن تفصیل می دهند و اگر بعد از شوط رابع باشد بنا بر احتیاط واجب قائل به اتمام و اعاده شده اند.
 روایات در این باب با هم تفاوت بسیاری دارند:
 بعضی از این روایات می گویند که اگر از نصف و یا شوط چهارم بگذرد بر می گردد و آن را ادامه می دهد و آنچه به جا آورده است صحیح است. ظاهر این روایات موردی است که موالات به هم خورده است.
 طائفه ی دیگری از روایات مطلقا حکم به بناء و ادامه ی اشواط می کنند. (ظاهر آن هم کمتر و هم بیشتر از نصف را شامل می شود)
 طائفه ی دیگر تصریح دارند که حتی اگر کمتر از نصف هم باشد باید آن را ادامه دهد و لازم نیست از اول اعاده کند.
 طائفه ی چهارم می گویند: در کمتر از نصف باید اعاده کند.
 
 اما طائفه ی اولی: بعضی از این روایات مفهوم دارد و آن اینکه اگر کمتر از نصف باشد اعاده ندارد و بعضی از آنها صرفا در مورد بیش از چهار شوط وارد شده است.
 این روایات چون متضافره است به سند آنها کاری نداریم. در میان این روایات صحاح و روایات ضعیف وجود دارد.
 
 عَنْ عَبَّاسٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ أَبِي الْفَرَجِ قَالَ طُفْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع خَمْسَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ قُلْتُ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعُودَ مَرِيضاً فَقَالَ احْفَظْ مَكَانَكَ (مکانی که طواف را قطع کرده ای را مشخص کن) ثُمَّ اذْهَبْ فَعُدْهُ ثُمَّ ارْجِعْ فَأَتِمَّ طَوَافَكَ [3]
 ابو الفرج در روایات متعدد است و بعضی ثقه و بعضی غیر ثقه هستند.
 این روایت در مورد بیش از چهار شوط است و مفهوم ندارد.
 
 عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ النَّخَعِيِّ وَ جَمِيلٍ جَمِيعاً عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ فِي الرَّجُلِ يَطُوفُ ثُمَّ تَعْرِضُ لَهُ الْحَاجَةُ قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يَذْهَبَ فِي حَاجَتِهِ أَوْ حَاجَةِ غَيْرِهِ وَ يَقْطَعَ الطَّوَافَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ يَسْتَرِيحَ وَ يَقْعُدَ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ فَإِذَا رَجَعَ بَنَى عَلَى طَوَافِهِ (این کلام مطلق است و امام علیه السلام در ادامه، آن را تفصیل می دهد:) وَ إِنْ كَانَ نَافِلَةً بَنَى عَلَى الشَّوْطِ أَوِ الشَّوْطَيْنِ (بعد از همان یک شوط و یا دو شوط را ادامه می دهد و لازم نیست اعاده کند) وَ إِنْ كَانَ طَوَافَ فَرِيضَةٍ ثُمَّ خَرَجَ فِي حَاجَةٍ مَعَ رَجُلٍ لَمْ يَبْنِ (ظاهرش این است که نمی تواند بر یک یا دو شوط بنا بگذارد در نتیجه مفهوم آن این است که اگر از نصف بیشتر باشد می تواند بنا بر آن بگذارد و ادامه دهد.)... [4]
 
 عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَنَزَةَ قَالَ مَرَّ بِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا فِي الشَّوْطِ الْخَامِسِ مِنَ الطَّوَافِ فَقَالَ لِي انْطَلِقْ حَتَّى نَعُودَ هَاهُنَا رَجُلًا فَقُلْتُ لَهُ إِنَّمَا أَنَا فِي خَمْسَةِ أَشْوَاطٍ (مِنْ أُسْبُوعِي) فَأُتِمُّ أُسْبُوعِي قَالَ اقْطَعْهُ وَ احْفَظْهُ مِنْ حَيْثُ تَقْطَعُهُ حَتَّى تَعُودَ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي قَطَعْتَ مِنْهُ فَتَبْنِيَ عَلَيْهِ. [5]
 این مورد، مربوط به بیش از نصف است.
 
 
 عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي رَجُلٍ طَافَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ ثُمَّ اعْتَلَّ عِلَّةً لَا يَقْدِرُ مَعَهَا عَلَى إِتْمَامِ الطَّوَافِ فَقَالَ إِنْ كَانَ طَافَ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ أَمَرَ مَنْ يَطُوفُ عَنْهُ ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ فَقَدْ تَمَّ طَوَافُهُ... [6]
 به مفهوم این روایت می توان اخذ کرد که اگر از چهار شوط به جا آورده است بنا بر همان می گذارد.
 
 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ‏ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا حَاضَتِ الْمَرْأَةُ وَ هِيَ فِي الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ وَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَجَاوَزَتِ النِّصْفَ فَعَلَّمَتْ ذَلِكَ الْمَوْضِعَ فَإِذَا طَهُرَتْ رَجَعَتْ فَأَتَمَّتْ بَقِيَّةَ طَوَافِهَا مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِي عَلَّمَتْهُ فَإِنْ هِيَ قَطَعَتْ طَوَافَهَا فِي أَقَلَّ مِنَ النِّصْفِ فَعَلَيْهَا أَنْ تَسْتَأْنِفَ الطَّوَافَ مِنْ أَوَّلِهِ [7] البته در سعی صفا و مروه طهارت شرط نیست و آنجا هم جزء مسجد نیست و حائض می تواند سعی کند.
 در این روایت حکم قبل و بعد از نصف به صراحت بیان شده است.
 
 عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَّالِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ خَمْسَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ اعْتَلَّتْ (عادت شد) قَالَ إِذَا حَاضَتِ الْمَرْأَةُ وَ هِيَ فِي الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ أَوْ بِالصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ جَاوَزَتِ النِّصْفَ عَلَّمَتْ ذَلِكَ الْمَوْضِعَ الَّذِي بَلَغَتْ فَإِذَا هِيَ قَطَعَتْ طَوَافَهَا فِي أَقَلَّ مِنَ النِّصْفِ فَعَلَيْهَا أَنْ تَسْتَأْنِفَ الطَّوَافَ مِنْ أَوَّلِهِ [8]
 این حکم در مورد صفا و مروه مستحب است.
 
 
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي إِسْحَاقَ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ بِالْبَيْتِ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ وَ هِيَ مُعْتَمِرَةٌ (در حال عمره بود) ثُمَّ طَمِثَتْ قَالَ تُتِمُّ طَوَافَهَا (ظاهر آن: تم طوافها است یعنی طواف او کامل است و بعد از پاک شدن بیاید و تکمیل کند.) فَلَيْسَ عَلَيْهَا غَيْرُهُ وَ مُتْعَتُهَا تَامَّةٌ فَلَهَا أَنْ تَطُوفَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهَا زَادَتْ عَلَى النِّصْفِ وَ قَدْ مَضَتْ مُتْعَتُهَا وَ لْتَسْتَأْنِفْ بَعْدَ الْحَجِّ. [9]
 
 عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ صَاحِبِ اللُّؤْلُؤِ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي الْمَرْأَةِ الْمُتَمَتِّعَةِ إِذَا طَافَتْ بِالْبَيْتِ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ حَاضَتْ فَمُتْعَتُهَا تَامَّةٌ وَ تَقْضِي مَا فَاتَهَا مِنَ الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ وَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ تَخْرُجُ إِلَى مِنًى قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ الطَّوَافَ الْآخَرَ (در تمتع طواف دیگری نیست و شاید مراد طواف نساء باشد.) [10]


[1] وسائل الشیعه، ج 9، باب 46 از ابواب طواف حدیث 1.
[2] وسائل الشیعه، ج 9، باب 46 از ابواب طواف حدیث 3.
[3] وسائل الشیعه، ج 9، باب 41 از ابواب طواف حدیث 6.
[4] وسائل الشیعه، ج 9، باب 41 از ابواب طواف حدیث 8.
[5] وسائل الشیعه، ج 9، باب 41 از ابواب طواف حدیث 10.
[6] وسائل الشیعه، ج 9، باب 45 از ابواب طواف حدیث 2.
[7] وسائل الشیعه، ج 9، باب 85 از ابواب طواف حدیث 1.
[8] وسائل الشیعه، ج 9، باب 85 از ابواب طواف حدیث 2.
[9] وسائل الشیعه، ج 9، باب 86 از ابواب طواف حدیث 1.
[10] وسائل الشیعه، ج 9، باب 86 از ابواب طواف حدیث 2.