درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حکم رفتن روی شاذروان هنگام طواف و لزوم هفت شوط طواف
 بحث در این بود که اگر کسی روی شاذروان طواف کند طوافش صحیح نیست و باید اعاده کند. او فقط باید همان مقدار را که روی شاذروان رفته است اعاده کند و تمام شوط و تمام طواف را لازم نیست اعاده کند.
 سؤال شده است که در روایات متعددی آمده است که اگر حین طواف، درب خانه ی کعبه باز باشد و کسی داخل آن شود باید کل طواف را اعاده کند. [1] بر همین اساس کسی که وارد شاذروان شده است در واقع وارد کعبه شده است و او هم باید کل طواف را اعاده کند چه رسد به شوط. به یک روایت اشاره می کنیم:
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‏ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِيمَنْ كَانَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ فَيَعْرِضُ لَهُ دُخُولُ الْكَعْبَةِ فَدَخَلَهَا قَالَ يَسْتَقْبِلُ طَوَافَهُ [2]
 
 جواب: قیاس مزبور مع الفارق است. کسی که داخل خانه ی کعبه می شود در واقع طواف را قطع کرده است ولی کسی که روی شاذروان حرکت می کند هرچند وارد کعبه شده است ولی طواف را قطع نکرده است بلکه در حال ادامه دادن طواف است.
 اضف الی ذلک: کسی که داخل کعبه می شود غالبا سریع بیرون نمی آید و به نماز و دعا مشغول می شود که این خود با شرط موالات در طواف منافات دارد بر خلاف کسی که لحظه ای بالای شاذروان می رود. رفتن بالای شاذروان محدود است و به سبب شلوغی جمعیت نمی تواند زیاد بر روی آن بماند.
 همچنین شاید ورود به داخل کعبه خصوصیت خاصی داشته باشد که نتواند غیر آن را به آن قیاس کرد.
 مضافا بر اینکه شاید این روایات معمول به اصحاب نباشد زیرا ندیدیم این بحث در میان فقهاء مطرح باشد.
 
 هفتمین جزء واجب طواف: امام قدس سره در این مورد می فرماید: السابع: أن يكون طوافه سبعة أشواط.
 
 اقوال علماء:
 این مسأله از مسلمات است و فریقین در آن اختلاف ندارند. (بجز ابو حنیفه که آن هم قابل توجیه است.)
 صاحب ریاض می فرماید: ان یطوف سبعا بالاجماع کما فی کلام جماعة و الصحاح المستفیضة و غیرها من المعتبرة (روایاتی که صحیحه نیست ولی موثقه است.) القریبة من التواتر بل لعلها متواترة. [3]
 به نظر ما این روایات قطعا متواتر هستند.
 صاحب حدائق می فرماید: سادسها ان یکمله سبعا و هو اجماعی نصا و فتوا. [4]
 صاحب مستند می فرماید: و منها ان یکون سبعة اشواط بالاجماع و النصوص المستفیضة بل المتواترة الآتی طرف منها فی طی المسائل الآتیة. [5]
 شیخ در خلاف می فرماید: کیفیة الطواف ان یبتدی فی السبع طوافات من الحجر ثم یاتی الی الموضع الذی بدأ منه و لو ترک و لو خطوة منها لم یجزه و لم تحل له النساء حتی یعود الیها فیاتی بها و به قال الشافعی و قال ابو حنیفة علیه ان یطوف سبعا لکنه اذا اتی بمعظمه و هو اربع من سبع اجزأه فان عاد الی بلده جَبَرَه بدم. [6]
 البته ابو حنیفه نیز هفت شوط را شرط می داند ولی می گوید اگر کسی چهار شوط را به جا آورد و به وطن خود برگردد کافی است اما در عوض باید یک قربانی بدهد تا سه شوط دیگر جبران شود.
 صاحب جواهر که مسائل را به شکل مفصل بحث می کند این بحث را در عرض یک خط و اندی بحث می کند و می فرماید: و منها ان یکمله سبعا بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع علیه بقسمیه (اجماع محصل و منقول) مضافا الی النصوص المستفیضة بل المتواترة. [7]
 
 دلالت احادیث: این احادیث در بیش از ده، بیست باب پراکنده شده است و در حد تواتر می باشد. این احادیث در ابواب طواف، اقسام الحج، ابواب نیابت. این روایات بر چند طائفه هستند.
 طائفه ی اولی: بعضی با صراحت از وجوب و تعبیرهایی مانند آن سخن می گویند. [8]
 طائفه ی ثانیه: روایاتی که هفت شوط را مسلم گرفته است و سخن از فلسفه ی آن می گوید. [9] دو فلسفه برای آن بیان شده است یکی این است که در زمان جاهلیت عدد طواف بین اعراب معین نبود ولی عبد المطلب هفت شوط را تعیین کرد و سفارش کرد بیش از آن انجام ندهند.
 عبد المطلب سننی داشته است که اسلام آنها را امضاء کرده است و این سنن متعدد می باشد. حال اینکه عبد المطلب جزء اوصیاء پیغمبران پیشین بوده است و یا اینکه صرفا مانند لقمان رجل صالحی بوده است محل بحث است.
 فلسفه ی دیگر این است که ملائکه ترک اولی مرتکب شده بودند و خداوند آنها را هفت هزار سال آنها را از نور خود دور کرده و در ظلمات قرار داده بود.
 شاید ترک اولی در ایشان همان اعتراضی بود که به خداوند کردند همان طور که می خوانیم وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ [10] در نتیجه خداوند آنها را عقاب کرد و هفت هزار سال آنها را از نور خود دور کرد. بعد ملائکه توبه کردند و برای هر هزار سال یک دور، دور بیت المعمور گردش کردند و هفت دور زدند. خداوند برای انسان نیز همین هفت شوط را مقرر فرمود.
 طائفه ی ثالثه: روایاتی که در باب استنابه آمده است و در بعضی می خوانیم که کسی به رفیقش گفت وقتی به کعبه می روی از طرف من هفت شوط طواف به جا آورد. این بیانگر آن است که در ارتکاز مردم این امر مسلم بود که طواف هفت شوط است. [11]
 از مجموع این روایات می توان ادعای تواتر کرد.
 
 


[1] وسائل الشیعة، ج 9، باب 41 از ابواب طواف، حدیث 1، 3، 4 و 9.
[2] وسائل الشیعة، ج 9، باب 41 از ابواب طواف، حدیث 1.
[3] ریاض، ج 7، ص 18.
[4] حدائق، ج 16، ص 109.
[5] مستند، ج 12، ص 74.
[6] خلاف، ج 2، ص 325، مسأله ی 135.
[7] صاحب جواهر، ج 19، ص 259.
[8] وسائل، باب 2 از ابواب اقسام الحج، حدیث 2 و 30 و باب 3، حدیث 4.
[9] وسائل، باب 19 از ابواب طواف.
[10] بقره، آیه ی 30.
[11] وسائل، باب 30 از ابواب نیابت.