درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

91/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم جواز پوشانیدن سر

بحث در مسأله ی 31 از مسائل تروک احرام است که مربوط به حرمت ارتماس سر در آب و حرمت تغطیه ی رأس است. فرع اول را بیان کردیم و اکنون به بیان حکم دوم می پردازیم.

امام قدس سره در این فرع می فرماید: و لا يجوز تغطية رأسه عند النوم

یعنی مرد محرم در حال احرام نمی تواند در حال خواب هم سرش را بپوشاند.

 

اقوال علماء:

صاحب جواهر در ج 18 ص 388 می فرماید: لا اشکال فی اقتضاء النصوص و الفتاوی حرمة تغطیة المحرم راسه عند النوم

مراد از اقتضاء النصوص همان اطلاقات است.

سیدنا الاستاذ آیة الله خوئی در معتمد ج 28 ص 478 نیز همین معنا را دارد و ادعای لا خلاف می کند.

 

دلیل مسألة:

دلالت روایات: روایاتی که می گفت: محرم نباید سرش را بپوشاند این مورد را هم شامل می شود زیرا آن روایات مطلق است و هم حالت بیداری را شامل می شود هم حالت خواب را.

مضافا بر آن روایت خاصه ای هم در مورد خواب وجود دارد:

باب 55 از ابواب تروک احرام

حدیث 5: عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الرَّجُلُ الْمُحْرِمُ يُرِيدُ أَنْ يَنَامَ يُغَطِّي وَجْهَهُ مِنَ الذُّبَابِ قَالَ نَعَمْ وَ لَا يُخَمِّرْ رَأْسَهُ وَ الْمَرْأَةُ لَا بَأْسَ أَنْ تُغَطِّيَ وَجْهَهَا كُلَّهُ
این روایت صحیحة است و با تفاوتی در باب 59 آمده است در حدیث 1 آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ الْمُحْرِمُ يُؤْذِيهِ الذُّبَابُ حِينَ يُرِيدُ النَّوْمَ يُغَطِّي وَجْهَهُ قَالَ نَعَمْ وَ لَا يُخَمِّرْ رَأْسَهُ وَ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ لَا بَأْسَ بِأَنْ تُغَطِّيَ وَجْهَهَا كُلَّهُ عِنْدَ النَّوْمِ
البته در ذیل هر دو روایت آمده است که زن محرمه هنگام خواب می تواند صورتش را بپوشاند و بعدا می خوانیم که به سبب نص این کار برای محرمة جایز است و مطابق آن فتوا هم داده شده است (بنابراین تصور نشود که ذیل روایت معمول بها نیست تا در نتیجه روایت از اعتبار ساقط باشد.)

 

باب 55 از ابواب تروک احرام

حدیث 8: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ الْمُحْرِمُ يُغَطِّي وَجْهَهُ عِنْدَ النَّوْمِ وَ الْغُبَارِ إِلَى طِرَارِ شَعْرِهِ (یعنی در حال خواب و هنگام غبار صورت را می توان به طور کامل تا اول موی سر پوشاند.)
این حدیث از قرب الاسناد است و در سند آن ابی البختری ضعیف می باشد و از این رو این روایت به عنوان مؤید حساب می شود.

 

روایت معارض:

باب 56 از ابواب تروک احرام

حدیث 2: عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ أُمَيَّةَ بْنِ عَلِيٍّ الْقَيْسِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي الْمُحْرِمِ قَالَ لَهُ أَنْ‌ يُغَطِّيَ رَأْسَهُ وَ وَجْهَهُ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَنَامَ
احمد بن هلال و امیة بن علی ضعیف است ولی چود در ردیف آنها ابن ابی عمیر ثقه وجود دارد مشکلی در سند از این ناحیه وجود ندارد.

در این روایت تصریح شده است که محرم هنگام خواب می تواند سر و صورت خود را بپوشاند.

نقول: این روایت توان معارضه با روایت سابق را ندارد زیرا اصحاب به روایت قبلی عمل کرده اند و از این روایت اعراض کرده اند.

شیخ طوسی قائل به جمع دلالی شده و این روایت را بر حال ضرورت حمل کرده است.

البته شاهدی برای این جمع نیست ولی قدماء بدون شاهد جمع به سراغ جمع می رفتند ولی جمع دلالی را بدون شاهد جمع قبول نداریم.

 

فرع سوم: امام قدس سره در این فرع می فرماید: فلو فعل غفلة أو نسيانا أزاله فورا، و يستحب التلبية حينئذ بل هي الأحوط،

اگر کسی از روی غفلت و نسیان سرش را بپوشاند باید سریعا آن را کنار بزند و مستحب است تلبیه بگوید (و بعد قائل به احوط استحبابی می شوند.)

 

اقوال علماء در مورد وجوب فوری ازاله:

صاحب جواهر در ج 18 ص 389 می فرماید: بلا خلاف و لا اشکال

نقول: این مسأله احتیاج به اجماع ندارد و واضح است که وقتی فردی غفلة عمل حرامی مانند تروک احرام را مرتکب می شود هنگامی تذکر باید سریعا آن را ترک کند.

 

دلالت روایت:

با این وجود روایتی بالخصوص در این مورد وارد شده است:

باب 5 من بقیة الکفارات

حدیث 2: ُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُحْرِمٍ غَطَّى رَأْسَهُ نَاسِياً قَالَ يُلْقِي الْقِنَاعَ عَنْ رَأْسِهِ وَ يُلَبِّي وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ (یعنی کفاره ندارد)

در اینکه باید سریعا قناع را از خود دور کند بحثی نیست. بحث در تلبیه است که آیا مستحب است و یا واجب.

بعضی قائل به استحباب شده اند و بعضی قائل به وجوب. صاحب مدارک قائل به این است که در استحباب اختلاف نیست. این در حالی است که از شیخ طوسی، ابن حمزه و ابن سعید قول به وجوب نقل شده است. به هر حال هرچند اکثریت قائل به استحباب شده اند ولی اقلیتی قائل به وجوب می باشند.

نقول: ظاهر حدیث فعل مضارعی است که در حکم امر است و ظهور در وجوب دارد.

صاحب جواهر از این بحث زیرکانه رد می شود و می فرماید: اقوی این است که قائل به استحباب شویم ولی علت آن را بیان نمی کند.

تصور ما بر این است که دلیل ایشان این است که لبیک مخصوص به مورد احرام است و همان زمان واجب می باشد. بعد از آن، غالبا لبیک ها مستحب می باشد. فرد هم که انجام تروک احرام، از احرام خارج نمی شود تا لبیک گفتن بر او واجب باشد. حتی اگر کسی عمدا ترک مزبور را به جا آورد باید کفاره دهد و احرام باطل نمی شود چه رسد به اینکه این کار را سهوا انجام دهد. از این قرینه استفاده می شود که امر مزبور مستحب است.

حتی اگر در وجوب شک کنیم اصل برائت جاری شده و قائل به استحباب می شویم.

 

فرع چهارم: امام قدس سره در این فرع می فرماید: نعم لا بأس بوضع الرأس عند النوم على المخدة و نحوها،

محرم هرچند نباید بعضی از سرش را بپوشاند ولی می تواند هنگام خواب سرش را بر متکا بگذارد (حتی اگر متکا شل باشد و بخشی قابل توجهی از سر را در خود قرار دهد). جمعی از علماء هم بر جواز آن حکم کرده اند.

 

دلیل مسألة: سیره ی مستمره بر این جاری شده است که شخص محرم می خوابد و غالبا بر چیزی تکیه می کند و سرش را به چیزی می گذارد و بخشی از سرش پوشیده می شود. کسی پیدا نمی شود که صاف و در حال نشسته بخوابد تا هیچ جای سرش پوشیده نشود.

البته صاحب جواهر از راه ضرورت وارد شده و حکم به جواز می کند و می فرماید: نمی شود که انسان نخوابد و سرش را بر جایی نگذارد.

مضافا بر آن می گوییم: اصلا به کسی که سرش را بر روی متکا گذاشته است نمی گویند که سرش را پوشانده است و بر این عمل تغطیة صدق نمی کند.