درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قتل حشراتی که بر بدن حیوانات هستند.

بحث در دوازدهمین تروک احرم است که قتل هوام الجسد می باشد.

امام قدس سره در فرع دوم می فرماید: و کذا هوام جسد سایر الحیوانات

یعنی همان طور که نباید حشرات بدن خود را کشتن بلکه نباید حشرات بدن سایر حیوانات را به قتل رساند.

یکی از حشرات بدن حیوانات قُراد نام دارد که همان کنه می باشد، دیگری حَلَمة نام دارد که دو معنا برای آن ذکر شده یکی کنه های کوچک و دیگری کرم های ریز. از روایات بیشتر معنای اول فهمیده می شود.

این حشرات گاه از حیوان روی بدن انسان می افتد و گاه روی بدن حیوانات باقی می ماند. امام قدس سره به صورت کلی فرموده است ولی ما هر دو قسم را بحث می کنیم.

 

در این فرع مانند مسأله ی سابق شهرتی وجود ندارد. روایات هم در این زمینه بر دو دسته است بعضی از روایات دلالت بر حرمت قتل دارد و بعضی دلالت بر جواز.

طائفه ی اولی: روایات دالة بر حرمت

باب 73 از ابواب تروک احرام

حدیث 4: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع هَلْ يَحُكُّ الْمُحْرِمُ رَأْسَهُ أَوْ يَغْتَسِلُ بِالْمَاءِ قَالَ يَحُكُّ رَأْسَهُ مَا لَمْ يَتَعَمَّدْ قَتْلَ دَابَّةٍ الْحَدِيثَ
این روایت صحیحة است و هر چند مورد سؤال خاراندن بدن و در نتیجه کشتن حشرات موجود در بدن می باشد ولی ذیل حدیث عام می باشد و کبرایی کلی را بیان می کند آن اینکه تعمد در قتل دابة ممنوع است چه روی بدن انسان باشد و چه روی بدن حیوان.

 

باب 81 از ابواب تروک احرام

حدیث 2: عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ ثُمَّ اتَّقِ قَتْلَ الدَّوَابِّ كُلِّهَا إِلَّا الْأَفْعَى وَ الْعَقْرَبَ وَ الْفَأْرَةَ...
این روایت صحیحة است و عام می باشد.

 

طائفه ی ثانیة: روایات دالة بر جواز

باب 78 از ابواب تروک احرام

حدیث 7: مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَقْتُلُ الْبَقَّةَ وَ الْبَرَاغِيثَ إِذَا آذَاهُ قَالَ نَعَمْ
این حدیث صحیحة است.

گفته شده است که صحیح این است که به جای (إِذَا آذَاهُ)، (اذا اراداه) که گفته شده است مناسب تر است زیرا فاعل ضمیر تثنیة است و به بقة و براغیث بر می گردد.

 

باب 79 از ابواب تروک احرام

حدیث 3: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُثَنَّى بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَقْتُلُ الْبَقَّةَ وَ الْبُرْغُوثَ إِذَا رَآهُ قَالَ نَعَمْ
در این حدیث هم (رآه) مفرد است.

نقول: نباید در این دو حدیث این دقت ها را اعمال کنیم در این موارد جنس هوام اراده شده است و بازگشت مفرد به آن اشکال ندارد.

اشکالی که مطرح است این است که در این دو روایت آمده است که وقتی اینها مزاحم انسان شوند می توان آنها را کشت. مفهوم آن این است که اگر مزاحم نباشند نمی شود انها را به قتل رساند.

با این حال می گوییم: در این موارد نمی توان از این عبارات مفهوم استفاده کرد زیرا اگر مزاحم انسان نشوند انسان هم با آنها کاری ندارد و به عبارت دیگر در صورت عدم مزاحمت سالبة به انتفاء موضوع می شود.

مثلا می گویند: اذا رزقت ولدا فسمّه احمد. واضح است که این جمله ی شرطیه مفهوم ندارد به این معنا که اگر فرزند دار نشدی اسمش را احمد نگذارد.

 

جمع بندی: از باب حمل ظاهر بر نص، روایاتی که به ظاهر دلالت بر حرمت می کنند را بر کراهت حمل می کنیم.

همچنین روایات متعددی مربوط به قتل حشرات در حرم وارد شده است که در باب 84 از ابواب تروک احرام ذکر شده است.

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ بِقَتْلِ النَّمْلِ وَ الْبَقِّ فِي الْحَرَمِ
هکذا روایت 2 و 3.

آیا از این روایات می توانیم در ما نحن فیه جواز استفاده کنیم؟

بعضی گفته اند که این روایات مسأله ی دیگری را مطرح می کند و مربوط به حرم است و کاری به محرم ندارد.

نقول: غالب کسانی که از بیرون وارد حرم می شوند محرم هستند (و فقط اهل حرم چه بسا محرم نباشند) بنابراین این حدیث مربوط به محرمینی هست که داخل حرم می باشد و نمی شود گفت که امام علیه السلام در این روایات این افراد غالب را نادیده گرفته باشد. بنابراین امام علیه السلام در مقام این است که بفرماید: فرد محرم نباید آزارش به حشرات برسد.

 

بقی هنا امران:

الامر الاول: کشتن این حیوانات به دو شکل است گاه بالمباشرة است و گاه بالتسبیب. بالمباشرة این است که فرد با دست یا مگس کش اینها را می کشد و بالتسبیب مانند این است که محلی را سم پاشی می کند و یا وسیله ای الکترونیکی کار می گذارد که حشرات جذب می شوند و کشته می شوند و یا مثلا بدنش را با آب داغ می شوید و این آب داغ به حشرات می خورد و می میرند.

کسانی که قائل به حرمت هستند نباید بین این موارد فرق بگذارند زیرا یقتل هم شامل بالمباشرة می شود و هم شامل بالتسبیب.

اگر هم قائل به کراهت شویم در همه ی این موارد کراهت جاری است. با این حال می گوییم: شستن بدن با آب که موجب خفه شدن آن حشرات و ریخته شدن آنها از بدن و از بین رفتن آنها می شود اشکالی نباید داشته باشد. هرچند فرد مزبور عالم عامد است. علت آن این است که در این کار قصد اولی بر کشتن آنها نیست. ولی در مورد سموم و استفاده از وسائل الکترونیکی چنین نیست و همان حرمت و کراهت در آن جاری می باشد.

 

الامر الثانی: گاه حشرات مزبور مزاحم خود انسان هستند که در روایاتی جواز کشتن آنها ذکر شده است. حال اگر حشرات مزاحم حیوان شوند چه؟ آیا باز می توان آنها را از بین برد؟

روایاتی است که عام است از جمله روایت 4 باب 78 است که می گفت: ما لم یتعمد قتل دابة. ظاهر این حدیث همه ی حشرات را شامل می شود چه بر بدن انسان باشد یا حیوان.

همچنین است حدیث 2 باب 80. بله اگر قائل به کراهت قتل شویم هر دو مورد حمل بر کراهت می شوند.