درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مطالبی پیرامون جدال

بحث در یازدهمین تروک احرام است که جدال می باشد. اینکه به ذکر اموری می پردازیم که امام قدس سره به آن اشاره نفرموده است:

الامر الاول: اگر کسی مجبور شود برای اثبات یا نفی چیزی به لا و الله و بلی و الله قسم بخورد این امر جایز است ولی به نظر ما کفاره هم ثابت است. زیرا ادله ی کفارة مطلق است و هم مختار را شامل می شود و هم مضطر را.

جای تعجب نیست که هر چند فرد مضطر است ولی باید کفاره هم بدهد. نظیر این مطلب در باب تروک احرام کم نیست مانند لبس مخیط در حالت اضطرار که هرچند جایز است باید کفاره هم بدهد و یا اینکه به سبب اضطرار مجبور شود زیر سایه برود و نتواند به ماشین بدون سقف دسترسی پیدا کند. (صاحب جواهر هم به لزوم کفارة در حالت اضطرار تمایل دارد)

با این وجود می گوییم: اصل در کفارة این است که برای عقوبت و مجازات وضع شده باشد بنابراین کسی که مضطر است نباید عقوبت و مجازات شود. در ما نحن فیه هم چون فرد، مضطر است در حقیقت از طرف خداوند مجاز به جدال می باشد. بنابراین تا با دلیل خاص ثابت نشود که کفارة در حال اضطرار وجود دارد نمی توانیم به آن قائل شویم. اطلاقات باب کفاره هم منصرف به صورت حرمت است و حال جواز را شامل نمی شود.

بنابراین در لزوم کفاره شک می کنیم و اصل برائت جاری می شود.

 

الامر الثانی: در بعضی از روایات در باب 1 از ابواب بقیة الکفارات آمده است (حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ) و در بعضی از آنها (ولاء) آمده است. آیا این روایات مفهوم دارد به این معنا که اگر سه قسم در سه زمان و در سه مجلس قسم بخورد کفارة ندارد؟

حدیث 3: وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ وِلَاءً فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُه‌
در این حدیث که صحیح است هم ولاء آمده است و هم اینکه در مقام واحد باشد.

 

حدیث 4: إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ وَ عَلَيْهِ دَمٌ

حدیث 5: إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ فِي مَقَامٍ وِلَاءً وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَدْ جَادَلَ وَ عَلَيْهِ حَدُّ الْجِدَالِ

 

بعضی از روایات نیز مطلقه است و در آن بین تتابع و غیر آن فرقی نیست ولی قاعده ی جمع بین روایات مطلقة و این روایات مقیدة این است که روایات مطلق را تقیید کنیم و بگوییم باید سه قسم پشت سر هم باشد. بنابراین اگر کسی صبح و بعد از ظهر و شب جدال کند هر کدام یکی حساب می شود نه سه تا.

با این حال بعضی مانند صاحب جواهر در ج 20 ص 423 مخالفت کرده اند و گفته اند که اصحاب غیر از ابن ابی عقیل و عمانی مطلق گفته اند و هیچ کس بین تتابع و عدم آن فرقی نگذاشته است. (بله ابن ابی عقیل و عمانی قائل به تتابع هستند.)

بعد صاحب جواهر می فرماید: بعضی از متأخرین هم به این قول تمایل دارند.

نقول: اگر اصحاب تصریح به عدم فرق می کردند می شد به کلام آنها اخذ کرد ولی اصحاب خود مطلق گذاشته اند و تتابع و عدم آن را ذکر نکرده اند. بنابراین چون تصریح به خلاف نکرده اند بنابراین این روایات صریحة معرض عنها نیست.

مضافا بر این، اصل نیز مؤید این است که در تتابع کفارة هست و بدون تتابع کفاره وجود ندارد.

بنابراین بعید نیست ما هم کفارة را در صورت تتابع لازم بدانیم.

 

الامر الثالث: اگر مخاصمه ای بدون قسم انجام شود به نظر ما کفاره لازم است زیرا بعید است فقط لا و الله و بلی و الله آن همه جریمه داشته باشد ولی مخاصمه ای که حتی بدتر از آن است حرمت نداشته باشد. بنابراین ما علی الاحتیاط قائل به حرمت هستیم.

حال که حرام است کفاره هم دارد ولی در کفارة قائل به حداقل کفارة می شویم که یک شاة است. (زیرا قسمی در کار نیست)

 

الامر الرابع: اگر قسم بدون مخاصمه باشد مثلا کسی بر روی منبر بگوید: بلی و الله کسی که غیبت کند گناه کبیره ای را مرتکب شده است یا لا و الله کسی که منکر ولایت است داخل بهشت نمی شود.

ظاهر کلمات اصحاب این است که مورد فوق هم کفاره دارد زیرا آنها مخاصمه را شرط نکرده اند ولی به نظر ما قول به آن بسیار بعید است زیرا این نحو کار که موعظه است نمی تواند مصداق جدال باشد.

بله اقلیتی از اصحاب مخاصمه را شرط کرده اند ما هم می گوییم: اگر فقط بر لا و الله و بلی و الله تکیة کنیم می گوییم: این دو باید همراه با مخاصمه باشد.

 

الامر الخامس: جدال در ایام حج و در غیر حال احرام چه حکمی دارد؟

مثلا فرد قربانی کرده و از احرام بیرون آمده است و بعد به سمت زیارت بیت الله حرکت می کند. در این حال تروک احرام بجز نساء بر او حلال است. او در حج است و آیه ی قرآن نیز می فرماید: (و لا جدال فی الحج) بنابراین ظاهر آیه آن را شامل می شود.

در میان روایات ظاهر بعضی حال احرام است و ظاهر بعضی هم مطلق است:

باب 32 از ابواب تروک احرام

حدیث 8: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ قَالَ... وَ الْجِدَالُ هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ...

حدیث 9: مرسله ی عیاشی: فِي قَوْلِ اللَّهِ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ الرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ السِّبَابُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ

اللهم الا ان یقال که در روایات دیگری آمده است: (و هو محرم) که ظاهر آن این است که این کار فقط در حال احرام اشکال دارد بنابراین روایات مطلقه و ظاهر آیه را با این روایات مقیدة تقیید می زنیم. (ما هم مقید به حالت احرام هستیم و در غیر آن کفاره ندارد)

 

الامر السادس: صاحب جواهر در ج 20 ص 424 می گوید: اگر کسی یک بار لا و الله بگوید و صادق هم باشد هر چند کفاره ندارد آیا او کار حرامی به جا آورده است و باید استغفار کند یا لازم نیست؟

صاحب جواهر قائل است که ظاهر روایات حرمت است هرچند تا سه بار کفاره ندارد. این کار جدال است و جدال هم در ایام حج ممنوع می باشد. روایات حرمت جدال مطلق است و فقط روایات کفارة است که در صورت صادق بودن مقید به سه بار می باشد.