درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جدال در حال احرام

بحث در یازدهمین تروک احرام است که جدال است. بحث در این مسأله از مسأله ی فسوق مهمتر است زیرا جدال بر خلاف فسوق کفاره دارد بنابراین باید دقت بیشتری در این مسأله مبذول داشت.

در جدال، گاه بحث حکمی مطرح می کنیم و گاه موضوعی. بحث حکمی آن مسلم است و آن اینکه جدال در حال احرام حرام است. این حرمت از اجماع، کتاب و سنت اثبات می شود. روایات جدال عمدة در باب 32 از ابواب تروک احرام و باب 1 از ابواب بقیة الکفارات ذکر شده است.

 

اما بحث موضوعی: و آن اینکه جدال چیست.

دلالت آیات قرآن:

ابتدا به سراغ آیه ی شریفه می رویم تا ببینیم اگر روایاتی نبود ما از لفظ جدال چه می فهمیدیم. در آیه ی شریفه ی 197 از سوره ی بقره می خوانیم: الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَج‌
در لسان العرب در معنای لغوی جدال آمده است: الجَدْل: شِدَّة الفَتْل‌ (یعنی اگر چیزی را زیاد بتابند به آن جدل می گویند) و جَدَلْتُ الحَبْلَ أَجْدِلُه جَدْلًا إِذا شددت فَتْله و فَتَلْتَه فَتْلًا مُحْكَماً؛... و الجَدِيل: الزمام المجدول من أَدم‌. (یعنی مفتول تابیده شده از چرم) و الجدل: الصرع (به زمین انداختن کسی) و قیل للصریع مُجَدََّل

بنابراین اگر دو نفر با هم مجادله و مبارزه کنند به آن جدل می گویند و این معنای ثانوی جدل است. در آیه ی شریفه همین معنا اراده شده است نه معنای اول که تابیدن طناب است. بنابراین مطابق دلالت آیه جدل به معنای هر نوع مخاصمه است. حج محل دوستی و محبت و رفاقت است نه جای مخاصمه و دعوا.

واژه ی جدل و مشتقات آن در قرآن به معنای مخاصمه آمده است ولی ظاهر همه یا اکثر آن مجادلات لفظی است. مثلا در آنفال آیه ی 6 آمده است: يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّن‌
در بعضی از موارد جدال در قرآن به معنای مخاصمه نیست بلکه به معنای اصل گفتگو است. مثلا در آیه ی 125 سوره ی نحل می خوانیم: وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‌ هِيَ أَحْسَنُ
این آیه بدین معنا نیست که پیامبر اکرم (ص) باید با آنها مخاصمه کند بلکه مراد گفتگو کردن با آنها است.

نکته ی دیگر این است که در فتاوی و روایات جدال مختص به لا و الله و بلی و الله و موارد مشابه است. بسیار بعید است که فقط همین دو لفظ ممنوع باشد ولی حاجیان اجازه داشته باشند با هم هر نوع مخاصمه ای را به راه اندازند. ان شاء الله به تدریج معنای جدال را در روایات شفاف می کنیم.

 

اهل سنت جدال را جزء تروک احرام مطرح نکرده اند بلکه در مورد جدال در آیه دو تفسیر مطرح کرده اند که این دو تفسیر در مجمع البیان آمده است: اول اینکه: عن ابن عباس و ابن مسعود و الحسن: ان المراد منه المراء و السباب و الاغضاب علی جهة الخصومة و اللجاج ...

معنای دوم اینکه: و ان معناه لا جدال فی ان الحج قد استدار فی ذی الحجة

این قول در مقابل جا به جا کردن ماه های حرام است همان که خداوند می فرماید: إِنَّمَا النَّسي‌ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاما
یعنی اعراب به سبب اینکه با طائفه ای دعوا داشتند و ماه حرام می رسید. ماه حرام را جا به جا می کردند و می گفتند فعلا جنگ را ادامه می دهیم و بعد یک ماه دیگر را ماه حرام حساب می کنیم. خداوند می فرماید: در این امر نباید جدال و گفتگو کرد. حج باید در ماه ذی الحجة باشد.

مطابق این تفسیر دیگر آیة دلالت بر ترک جدال در حال احرام ندارد.

 

دلالت روایات: اکثر روایات دلالت می کند که مراد از جدال لا و الله و بلی و الله. حال آیا برای اثبات شیء باشد یا برای نفی شیء برای مخاصمه باشد یا غیر آن و موارد دیگر همه باید بررسی شود.

 

این روایات بر چند طائفه است:

الطائفة الاولی: روایاتی که لا و الله و بلی و الله را متذکر می شود.

وسائل ج 9 باب 32 از ابواب بقیة الکفارات:

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى كُلِّهِمْ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ... فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ فَالرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ‌ وَ السِّبَابُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ
این روایت صحیه است.

ظاهر این روایت انحصار است نه ذکر دو مثال از جدال.

 

حدیث 3: عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ يَقُولُ لَا لَعَمْرِي (به جانم قسم اینگونه نبوده است) وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ لَيْسَ بِالْجِدَالِ إِنَّمَا (انما دلیل بر حصر دارد) الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَا هَا فَإِنَّمَا طَلَبُ الِاسْمِ وَ قَوْلُهُ يَا هَنَاهْ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَا بَل ِشَانِيكَ فَإِنَّهُ مِنْ قَوْلِ الْجَاهِلِيَّةِ.
این روایت صحیحة است.

انما در این روایت دلالت بر حصر دارد.

با مراجعه به کتب تفسیر روایات مانند کتاب شافی و امثال آن در تفسیر عبارات ذیل حدیث (لا ها)، (لا هناک) و (لاب لشانیک) آمده است که (لا ها) به معنای لا و الله است. زیرا امام علیه السلام هم می فرماید: او در واقع اسم خدا را طلب می کند. اما (یا هناه) یعنی یا فلان اسم به این معنا که فرد می گوید: قسم به همونی که می خواهم بگویم یا نوک زبانم است. این مورد اشکال ندارد زیرا در واقع به اسمی قسم نخورده است. اما (لا بل شانیک) یعنی دشمنت بمیرد این حرف صحیح نیست. این کلام در عرف جاهلیت مرسوم بوده و از باب نفرین به دشمن است و اشکالی ندارد.

البته تفاسیر دیگری هم ارائه شده که از آن صرف نظر می کنیم.

 

حدیث 4: ُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَخِي مُوسَى ع عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ مَا هُوَ وَ مَا عَلَى مَنْ فَعَلَهُ فَقَالَ الرَّفَثُ جِمَاعُ النِّسَاءِ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْمُفَاخَرَةُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ الْحَدِيثَ
این حدیث صحیح است.

ظاهر این حدیث هم انحصار است. زیرا وقتی رفث به جماع تفسیر می شود و یا فسوق به کذب و مفاخره از آن انحصار فهمیده می شود (البته بعضی از روایات سباب را هم اضافه کرده است.)

 

حدیث 5: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ... قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقُولُ لَا لَعَمْرِي وَ بَلَى لَعَمْرِي قَالَ لَيْسَ هَذَا مِنَ الْجِدَالِ وَ إِنَّمَا الْجِدَالُ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ
این روایت صحیحة است.

 

حدیث 8: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ قَالَ أَمَّا الرَّفَثُ فَالْجِمَاعُ وَ أَمَّا الْفُسُوقُ فَهُوَ الْكَذِبُ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ وَ الْجِدَالُ هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ سِبَابُ الرَّجُلِ الرَّجُلَ
ذیل حدیث دلالت دارد که سباب و دشنام دادن هم جزء جدال می باشد.

 

حدیث 9: الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ الرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ السِّبَابُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ

ان شاء الله ما بقی احادیث از این طائفه و سایر طوائف را فردا مطرح می کنیم.