درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

30 / 11 / 90

موضوع: ترک فسوق در حال احرام

بحث در دهمین تروک احرام است که فسوق می باشد امام قدس سره در بیان این مسأله می فرماید: العاشر- الفسوق، و لا يختص بالكذب، بل يشمل السباب و المفاخرة أيضا، و ليس في الفسوق كفارة، بل يجب التوبة عنه، و يستحب الكفارة بشي‌ء، و الأحسن ذبح بقرة.

 

فسوق در حال احرام صریحا در قرآن مورد نهی قرار گرفته است. اصل حرمت فسوق در حال احرام مسلم است و شکی در آن نیست. در معنای فسوق بحث بود و ما نه قول در مورد آن ذکر کردیم که عبارتند از:

    1. کذب مطلق (هر نوع کذبی)،

    2. کذب بر خدا و پیامبر اکرم (ص) و ائمه،

    3. کذب علی الله،

    4. کذب و دشنام دادن،

    5. کذب و دشنام دادن و مفاخره (همان طور که امام قدس سره فرموده است)

    6. هر سه مورد قبلی با بذاء (سخنان رکیک و ناموزون گفتن)،

    7. مفاخره،

    8. تمام قبائح،

    9. جمیع معاصی

در این میان مشهور و معروف هم اول است.

 

منشاء این تفاسیر:

در آیه ی شریفه ی (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَج‌) (بقره / 197) واژه ی فسوق استعمال شده است و در لغت آن را به معنای خروج عن طاعة الله معنا کرده اند. از جمله فیروزآبادی در قاموس به این معنا تصریح می کند. بعد اضافه می کند: خروج التمر عن بشرها (یعنی خرمای تازه را اگر فشار دهند پوست آن جدا می شود.) و می گوید: بعضی هم به خروج النواة عن التمر معنا کرده اند که صحیح نیست.

بنابراین مطابق این آیه واژه ی فسوق جمیع معاصی را شامل می شود. (قول اخیر) به این معنا که در حال احرام هیچ گناهی را نباید مرتکب شد و این گناهان را هر چند در غیر حال احرام را هم نباید مرتکب شد ولی در حال احرام گناه مضاعفی پیدا می کند.

گفته نشود که اگر چنین باشد رفث و جدال (مفاخره) هم داخل در عنوان فسوق می شود و از باب ذکر خاص بعد از عام یا قبل از عام است. زیرا می گوییم: رفث که به معنای مواقعة النساء است در حال عادی حرام نمی باشد. رفث فقط هنگام روزه و حج و موارد خاص حرام می باشد. همچنین مفاخره در حال عادی حرام نیست.

با این بیان باید به سراغ روایات رویم تا بررسی کنیم آیا مفاد آیه را قید می زنند یا نه

 

روایات به چهار گروه تقسیم می شود:

    1. گروه اول روایاتی که فقط کذب را متذکر می شود.

    2. گروه دوم روایاتی است که کذب و سباب را ذکر می کند.

    3. گروه سوم روایاتی است که کذب و مفاخره را ذکر می کند.

    4. گروه چهارم فقط مفاخره را ذکر می کند.

 

گروه اول از روایات:

وسائل ج 9 باب 32 از ابواب تروک احرام (این روایات غالبا ضعیف السند هستند ولی مشهور به آنها عمل کرده اند.)

حدیث 8: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ قَالَ أَمَّا الرَّفَثُ فَالْجِمَاعُ وَ أَمَّا الْفُسُوقُ فَهُوَ الْكَذِبُ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ وَ الْجِدَالُ هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ سِبَابُ الرَّجُلِ الرَّجُلَ

در این روایت بعد از آن که امام علیه السلام فسوق را به کذب تفسیر می کند به آیه ی نبا استدلال می کند زیرا ولید برای گرفتن زکوات طائفه ی بنی المصطلق رفته بود و آنها به استقبال او رفتند و او چون خرده حساب با آنها داشت خبر داد که آنها مرتد شدند و در مقام جنگ با من برآمدند. مسلمانان آمده می شدند که به طائفه ی بنی المصطلق حمله کنند زیرا بر علیه نماینده ی رسول خدا (ص) قیام کرده بودند که آیه ی مزبور نازل شد. بعد از تحقیق معلوم شد که ولید دروغ گفته بود.

البته استدلال به این آیه نشان می دهد که فسق در این آیه در مورد کذب به کار برده شده است و همین دروغ موجب فسق شده بود ولی نشان نمی دهد که معنای فسق منحصر در کذب می باشد.

 

وسائل، ج 9 باب 1 از ابواب بقیة الکفارات

حدیث 10: الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: ... وَ الرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ الْمُفَاخَرَةُ
روایات تفسیر عیاشی غالبا مرسله است. صاحب کتاب برای تلخیص اسناد را حذف کرده است و ضایعه ای در کتاب به وجود آمده است.

امام علیه السلام در این آیه مفاخره را داخل در جدال می داند نه فسوق. (این نکته در جمع بین روایات مشکل آفرین است.

 

مستدرک الوسائل ج 9 باب 2 از ابواب بقیة الکفارات

حدیث 1: الصَّدُوقُ فِي الْمُقْنِعِ، وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ مِنْهُ
این روایت مرسله است ولی ظاهرا صدوق این روایت را از معصوم گرفته است.

 

حدیث 2: فِقْهُ الرِّضَا، ع وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَصَدَّقْ بِكَفِّ طُعَيْمٍ
این روایت مرسله است و در فقه الرضا بحث که آیا روایات امام رضا علیه السلام و یا فتاوای صدوق می باشد.

 

گروه دوم: کذب و سباب

وسائل ج 9 باب 32 از ابواب تروک احرام

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى كُلِّهِمْ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ ذِكْرِ اللَّهِ وَ قِلَّةِ الْكَلَامِ إِلَّا بِخَيْرٍ فَإِنَّ تَمَامَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ يَحْفَظَ الْمَرْءُ لِسَانَهُ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ فَالرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ‌ وَ السِّبَابُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ
این روایت صحیحة است.

 

گروه سوم: کذب و مفاخره

وسائل ج 9 باب 32 از ابواب تروک احرام

حدیث 4: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَخِي مُوسَى ع عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ مَا هُوَ وَ مَا عَلَى مَنْ فَعَلَهُ فَقَالَ الرَّفَثُ جِمَاعُ النِّسَاءِ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْمُفَاخَرَةُ ...

 

وسائل ج 9 باب 3 از ابواب کفارات الاستمتاع

حدیث 16: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ مَا هُوَ وَ مَا عَلَى مَنْ فَعَلَهُ قَالَ الرَّفَثُ جِمَاعُ النِّسَاءِ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْمُفَاخَرَةُ...

البته مخفی نماند که در سند قرب الاسناد بحث است.

 

گروه چهارم: روایاتی که فقط مفاخره را ذکر می کند

وسائل ج 9 باب 32 از ابواب تروک احرام

حدیث 5: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ... اتَّقِ الْمُفَاخَرَةَ وَ عَلَيْكَ بِوَرَعٍ يَحْجُزُكَ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ...
در این روایت فقط از مفاخره نهی شده است نه اینکه فسوق در آیه به مفاخره تفسیر شده باشد.

 

وجه جمع:

روایاتی که فقط کذب را ذکر می کند به راحتی با روایاتی که کذب و سباب و یا کذب و مفاخره را ذکر می کند قابل جمع است (از باب حمل مطلق بر مقید) و نتجیه همان کلام امام قدس سره سره می شود که هم کذب حرام است و هم سباب و مفاخره.

گفته نشود که این روایات از باب مثبتین هستند و یکدیگر را تقیید نمی کنند زیرا حتی اطلاق و تقیید گاه در مثبتین هم اجرا می شود مانند: ان افطرت اعتق رقبة و بعد بگوید: ان افطرت اعتق رقبة مؤمنة. در اینجا فقط یک وظیفه وجود دارد و آن عتق رقبه ی مؤمنه است.

این بر خلاف اکرم العالم و اکرم العالم العادل است که دو وظیفه در آن می باشد که هم می شود عالم غیر عادل را اکرام کرد و هم عادل عالم را.

در ما نحن فیه هم روایات در مقام تفسیر آیه هستند و یک روایت می گوید: فسوق به معنای کذب است و دیگری می گوید کذب و مفاخره و سباب بنابراین همه ی این موارد در معنای آیه جمع می شود.

گفته نشود ما نحن فیه از باب اطلاق و تقیید نیست زیرا مفاخره و سباب موجب تقیید کذب نمی شود.

در جواب می گوییم: اطلاق بر دو قسم است اطلاق لفظی و اطلاق مقامی. اطلاق لفظی این است که لفظ کذب مطلق است و هر نوع کذبی را چه به خدا باشد و چه به پیغمبر و دیگران را شامل می شود.

اطلاق مقامی این است که امام علیه السلام در مقام بیان بود و فقط کذب را متذکر شد و سباب و مفاخره را ذکر نکرد در نتیجه کلام اطلاق دارد و معنای آن این است که فقط کذب جزء معنای فسوق است نه چیز دیگر. با این بیان روایاتی که مفاخره و سباب را ذکر می کند این اطلاق را مقید می کنند.

 

مرحوم صاحب مدارک جمع عجیبی انجام می دهد که موجب تعجب صاحب جواهر می شود و ان شاء الله فردا آن را ذکر می کنیم.