درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

90/01/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک صید در حال احرام

 بحث در مسئلۀ محرمات احرام است و سخن در صید است.

 متاسفانه در این بحث فروعاتی که محل ابتلاء نیست بسیار مورد بحث قرار گرفته است و برعکس مواردی که محل ابتلاء است مورد توجه قرار نگرفته است. مانند بحث مفصلی در مورد کشتن شیر، گرگ، شترمرغ و امثال آن شده است ولی مسئلۀ قتل زنبور، مگس، پشه، مورچه و امثال آن زیاد مورد بحث نیست.

 ما امروز مسئلۀ قتل زنبور و نحل را مطرح می کنیم. در بعضی از عبارات فقهاء از زنبور و نمل که مورچه است سخن گفته شده است.

 البته قتل زنبور و امثال آن جزء صید نیست بلکه جزء ملحقات به بحث صید است.

اقوال علماء:

 صاحب مستند در ج 11 ص 347 قائل است که قتل زنبور به سبب ترس از نیشش اشکال ندارد ولی بدون عذر نمی توان آن را کشت.

 صاحب شرایع هم ابتدا در جواز قتل تردید کرد و بعد قائل شد که اگر مزاحمت ایجاد نکند نمی شود آن را کشت. صاحب جواهر هم بعد از نقل عبارت شرایع آن را قبول کرده بود.

 در مقابل بعضی قتل آن را جایز دانستند و برای آن دلیل آوردند.

دلیل قائلین به جواز قتل زنبور:

دلیل اول: اصل

 اصالة البرائة و اصالة الاباحة می گوید هر چیزی جایز است مگر اینکه حرمتش ثابت شود.

دلالت روایات:

 باب 81 از ابواب تروک احرام

 ح 8: ُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يَقْتُلُ الْمُحْرِمُ الزُّنْبُورَ وَ النَّسْرَ (باز و یا کرکس و شاید هر نوع پرندۀ شکاری) وَ الْأَسْوَدَ الْغَدِرَ (مارهای سیاه خطرناک) وَ الذِّئْبَ وَ مَا خَافَ أَنْ يَعْدُوَ عَلَيْهِ وَ قَالَ الْكَلْبُ الْعَقُورُ (سگ های گیرنده) هُوَ الذِّئْبُ در سند این روایت قیاس بن ابراهیم توثیق شده است ولی پدرش توثیق نشده است.

 در مورد مارها گفته اند که اگر به کسی کاری ندارد نباید به آنها کار داشت ولی اگر مار سمی و خطرناک است باید آن را کشت حتی اگر حمله نکند.

 ح 12: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ‏ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ يَقْتُلُ الْمُحْرِمُ مَا عَدَا عَلَيْهِ (هر چیزی که به او حمله کند) مِنْ سَبُعٍ أَوْ غَيْرِهِ وَ يَقْتُلُ الزُّنْبُورَ وَ الْعَقْرَبَ وَ الْحَيَّةَ وَ النَّسْرَ وَ الذِّئْبَ وَ الْأَسَدَ وَ مَا خَافَ أَنْ يَعْدُوَ عَلَيْهِ مِنَ السِّبَاعِ وَ الْكَلْبَ الْعَقُورَ سند این روایت هم به وهب بن وهب ضعیف است و او قاضی سنی بوده است از این رو ائمه را به اسم خودشان نام می برد.

روایات مانعة:

 در مقابل این روایات چند روایت دیگر است که در همان باب ذکر شده است. این روایات خود بر دو قسم است:

طائفۀ اولی: قسمی از آنها به طور کلی می گوید هر حیوانی که به انسان تعدی نمی کند را نباید به قتل رساند.

 ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كُلُّ مَا يَخَافُ الْمُحْرِمُ عَلَى نَفْسِهِ مِنَ السِّبَاعِ وَ الْحَيَّاتِ وَ غَيْرِهَا فَلْيَقْتُلْهُ وَ إِنْ لَمْ يُرِدْكَ فَلَا تُرِدْهُ این روایت صحیحه است و ذیل آن بر مدعا دلالت دارد و زنبور و سایر حشرات در صورتی که مزاحم نباشند را شامل می شود.

 ح 2: ِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ ثُمَّ اتَّقِ قَتْلَ الدَّوَابِّ كُلِّهَا إِلَّا الْأَفْعَى وَ الْعَقْرَبَ وَ الْفَأْرَةَ فَأَمَّا الْفَأْرَةُ فَإِنَّهَا تُوهِي السِّقَاءَ وَ تُضْرِمُ عَلَى أَهْلِ الْبَيْتِ وَ أَمَّا الْعَقْرَبُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَدَّ يَدَهُ إِلَى الْحَجَرِ فَلَسَعَتْهُ فَقَالَ لَعَنَكِ اللَّهُ لَا بَرّاً تَدَعِينَهُ وَ لَا فَاجِراً وَ الْحَيَّةُ إِنْ أَرَادَتْكَ فَاقْتُلْهَا وَ إِنْ لَمْ تُرِدْكَ فَلَا تُرِدْهَا وَ الْأَسْوَدُ الْغَدِرُ فَاقْتُلْهُ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ ارْمِ الْغُرَابَ وَ الْحِدَأَةَ رَمْياً عَلَى ظَهْرِ بَعِيرِكَ این روایت صحیحه است.

 در حدیث مزبور عبارت (وَ إِنْ لَمْ تُرِدْكَ فَلَا تُرِدْهَا) بر مدعی دلالت دارد.

 (تا اینجا جمع بین این دسته از روایات و روایات مجوزه به این گونه است که این روایات عام است و روایات مجوزه اینها را تخصیص می زند یعنی هر حیوانی که به انسان کاری ندارد را نباید کشت مگر زنبور و چند حیوان دیگر ولی روایات طائفۀ دوم صریحا نهی می کند.)

طائفۀ ثانیة:

 وسائل ج 9 باب 8 از کفارات صید

 ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ قَتَلَ زُنْبُوراً قَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ قُلْتُ لَا بَلْ مُتَعَمِّداً قَالَ يُطْعِمُ شَيْئاً مِنْ طَعَامٍ قُلْتُ إِنَّهُ أَرَادَنِي قَالَ إِنْ أَرَادَكَ فَاقْتُلْهُ این روایت صحیحه است.

 مطابق این روایت اگر زنبور به انسان حمله کند می توان آن را کشت و الا نه. سابقا هم گفتیم که کفاره دلالت بر حرمت می کند خصوصا که در صدر این روایت بین خطا و عمد فرق می گذارد و این علامت این است که در صورت عمد این عمل حرام است.

 ح 2: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُحْرِمٍ قَتَلَ زُنْبُوراً قَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً فَلَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ قُلْتُ بَلْ تَعَمُّداً قَالَ يُطْعِمُ شَيْئاً مِنَ الطَّعَامِ از آنجا که این حدیث با حدیث قبلی هر دو از یک راوی و یک امام است و مضمون آن هم یکی است چه بسا یک حدیث باشد.

 ح 3: ِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ يَحْيَى الْأَزْرَقِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ مُحْرِمٍ قَتَلَ زُنْبُوراً قَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ قَالَ قُلْتُ فَالْعَمْدُ قَالَ يُطْعِمُ شَيْئاً مِنْ طَعَامٍ در سند این روایت یحیی الازرق مجهول است.

 در هر سه حدیث در مورد کفاره عبارت (شیئا من الطعام) آمده است و عجیب این است که بعضی از فقهاء گفته اند که در قتل زنبور می توان دانه ای از خرما داد و حال آنکه در هیچ روایتی سخنی از دانۀ خرما به میان نیامده است.

جمع بین روایات:

 سند روایات مجوزه ضعیف بود ولی اگر آنها را در کنار روایات اخیر بگذاریم متوجه می شویم که اگر زنبور به انسان حمله نکند نباید به آن کاری داشت و الا می شود. بنابراین همۀ این روایات یک مطلب را می رساند و تعارضی بین آنها نیست.

 حتی ظاهر کلام صاحب جواهر این است که اگر مزاحم بود و آن را به قتل رساندی کفاره هم ندارد.

حال باید حکم پشه، مگس، قمل، شپش، کنه،مورچه و امثال آن چیست.

 مورچه های درشت را (نمل) و مورچه های ریز را (ذر) می گویند.

اقوال علماء:

 بسیاری از علماء حکم این حشرات را متعرض نشدند با این وجود در بعضی از عبارات سخنی از این موارد به میان آمده است.

 صاحب مستند ج 11، ص 352 می فرماید: قیل بجواز قتل البرغوث (کک) و البق (پشه) للاصل و روایة زرارة عن المحرم (روایت 3 باب 79 از ابواب تروک احرام) و عن جماعة منهم الشیخ فی التهذیب و جملة من کتبه تحریم قتلهما لصحیحة ابن عمار المتقدمة (این صحیحه اشاره به این است که تمام حیوانات اگر مزاحم نشدند نباید به آنها کاری داشت) و قواه فی المدارک و لو قلنا بالجواز اذا اراد کما هو مورد الروایة و المنع بدونه کان حسنا.

 البته در روایت 3 باب 79 عنوان (اذا اراده) آمده است و این نشان می دهد که اگر مزاحم نشوند نباید آنها را کشت.

 البته این مسئله را فردا پیگیری خواهیم کرد.