درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/03/19

بسم الله الرحمن الرحیم

درس اخلاقی:

حدیث اخلاقی امروز حدیث 1 و 2 باب 150 از ابواب آداب العشرة وسائل است.

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ يُؤَاخِي الرَّجُلَ وَ هُوَ يَحْفَظُ زَلَّاتِهِ فَيُعَيِّرُهُ بِهَا يَوْماً مَا (که عیب های برادر دینی اش را به ذهن بسپارد تا یک روز به رخش بکشد)

ح 2: وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ أَقْرَبَ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ أَنْ يُؤَاخِيَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَى الدِّينِ فَيُحْصِيَ عَلَيْهِ زَلَّاتِهِ لِيُعَنِّفَهُ بِهَا يَوْماً مَا

متاسفانه این مسئله در زمان ما از زمان های گذشته بیشتر شده است و به شکل پرونده سازی بر ضد یکدگر نمود دارد تا برای روزی که با هم اختلاف پیدا کردند آن پروندها را رو کنند و به جریان بیندازند.

در این دو روایت آمده است که کسی که این کار را می کند هم دورترین انسان ها نسبت به خداست و هم نزدیک ترین حالات به کفر است.

باید بدانیم که گاه آبروی مسلمان از جانشان هم مهمتر است و حتی گاه فردی حاضر است بمیرد ولی رسوا نشود و حتی بعضی ها به همین سبب خودکشی می کنند.

اسلام می گوید حرمت آبروی مسلمان مانند حرمت خون اوست و به همین دلیل غیبت و تهمت تا این حد نکوهش شده است زیرا اینها موجب آبروریزی افراد می شود. حفظ حرمت و آبروی مسلمان تا جایی مهم است که اگر سه نفر علیه فردی شهادت به عمل فجوری دهند و بگویند که نفر چهارم در حال آمدن است. حاکم اسلامی می تواند هر سه را حد بزند.

در قرآن در داستان افکی که در زمان پیغمبر وارد شده می خوانیم که به یکی از همسران پیامبر تهمتی زده شد. در سوره ی نور هجده آیه وارد شده است و شدیدترین تهدیدها در آنها وارد شده است.

باید توجه داشت که اینها همه حق الناس است و اگر حساب ما با خدا باشد در روز قیامت کار آسان است ولی اگر حساب ما با بندگان خدا باشد دیگر کار بسیار مشکل می شود. باید سعی کنیم که فقط حساب ما با خود خدا باشد نه با بندگان او.

بحث فقهی:

موضوع: میقات بودن دویرة الاهل، ادنی الحل و فخ

بحث در مسئله ی هفتم از مسائل مربوط به میقات است بحث در میقات دوم است که دویرة الاهل می باشد است یعنی منزل کسانی که فاصله اشان تا مکه کمتر از آخرین میقات باشد و همان طور که گفتیم نزدیک ترین میقات تا مکه حدود نود و چهار کیلومتر بود از این رو دویرة الاهل یعنی کسانی که منزلشان از این مقدار به حرم نزدیکتر باشد. این افراد از منزل خودشان محرم می شوند.

بقی هنا امور:

امروز به امر رابع می پردازیم:

امام در مسئله ی 7 در بحث این میقات می فرماید: (و کذا المجاور الذی انتقل فرضه الی فرض اهل مکة و ان کان الاحوط احرامه من الجعرانة) یعنی کسانی که مجاور مکه هستند و به عقیده ی بعضی دو سال و به عقیده ی بعضی یک سال مجاور می مانند حکم اهل مکه را پیدا می کنند.

نقول: روایاتی که می گوید کسانی که منزلشان دون المیقات است باید از منزلشان محرم شوند به عقیده ی بعضی از علماء اهل مکه را هم شامل می شد حال اگر چنین باشد مجاورین را هم شامل می شود زیرا مجاورین هم به حکم اهل مکه هستند.

اما در مورد جعرانه هم دو روایت را در جلسه ی قبل مطرح کردیم که باید مجاورین مکه از جعرانه که یکی از حدود حرم است محرم شوند.

بله بعضی هم گفته اند که لفظ مجاور عام است و حتی کسی که کمتر از یک سال هم مجاور باشد را شامل می شود.

ما قائل هستیم که در این مورد بهتر است احتیاط کنیم به این شکل که هم از جعرانه محرم شوند و هم از منزل خودشان.

الامر الخامس: آیا این حکم برای کسانی که منزلشان از نزدیکترین میقات به مکه نزدیک تر است که می توانند از منزل خودشان محرم شوند رخصت است یا عزیمت.

امام در این مورد می فرماید: و الظاهر أن الاحرام من المنزل للمذكورين من باب الرخصة و إلا فيجوز لهم الاحرام من أحد المواقيت.

یعنی این طور نیست که حتما باید از منزلشان محرم شوند بلکه می توانند به میقات بروند و از آنجا محرم شوند و حتی گفته اند که افضل این است که به میقات بروند و از آنجا محرم شوند.

معنای رخصت و عزیمت: گاه دستور شارع به این شکل است که حتما باید به آن عمل کند مانند حکم قصر در مورد نماز مسافر که هرگز نمی تواند با وجود شرایط تمام بخواند. این را عزیمت می گویند.

ولی گاه می گویند که در اماکن اربعة نماز را تمام بخوان. این حکم به این معنا نیست که قصر جایز نیست بلکه از باب رخصت است یعنی می توانی در این اماکن هم تمام بخوانیم و هم شکسته ولی تمام بهتر است.

فهم اینکه کجا رخصت است و کجا عزیمت با قرائن حالیه و مقالیه انجام می شود که باید رخصت را به طور قطع تشخیص دهیم.

اما در ما نحن فیه می گوئیم که در روایات مختلفی که در باب 17 از ابواب مواقیت آمده است همه امر می کرد که باید از منزل خودشان محرم شوند:

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ قَالَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْوَقْتِ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِهِ

این روایت صحیحه است

ح 2: قَالَ وَ قَالَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِذَا كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمِيقَاتِ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ

و هکذا در روایات دیگر

از این رو آنها که فتوا به رخصت می دهند باید دلیل متقنی اقامه کنند و الا ظاهر این احادیث عزیمت است زیرا امر می کند.

حتی در احادیثی مانند حدیث 7 با لسان محکم تری آمده است که (فعلیه ان یحرم من منزله)

بعضی برای رخصت راهی پیدا کردند و گفتند که این از باب امر در مقام توهم حذر است.

توضیح ذلک: در اصول آمده است که هرچند ظاهر امر وجوب است ولی اگر در مقام توهم حذر باشد این قرینه می شود که دلالت بر استحباب داشته باشد. مثلا در قرآن مجید آمده است (حرم علیکم صید البر ما دمت حرما) بعد می گوید: (و اذا حللت فاصطادوا) در اینجا امر به صید چون عقیب حذر است (بعد از آنکه حکم به حرمت صید بیان شده بود) از این رو این قرینه می شود که این امر به صید به معنای جواز صید است و معنای آن رفع حرمت صید در زمان احرام است.

هکذا اگر در جایی که توهم حذر باشد به این معنا که ممکن است کسی توهم کند که چنین فردی که منزلش به مکه اقرب از جمیع مواقیت است نمی تواند از منزلش محرم شود که امام با امر فوق به او می فهماند که چنین حذری نیست و او می تواند از منزلش محرم شود.

نقول: برای ما معلوم نیست که ما نحن فیه در مقام توهم حذر باشد زیرا پیامبر در مقام بیان مواقیت است و مواقیت خمسه را بیان می فرماید و سپس عقیب آن در همان روایت بیان می کند که دویرة الاهل هم میقات است.

به نظر ما راه دیگر برای اثبات رخصت این است که بگوئیم که کسی که منزلش دون المیقات است یقینا برایش حرام نیست که به میقات برود و از آنجا محرم شود. حال وقتی به میقات رفت مصداق (من یمر علی المیقات) می شود و او دیگر نمی تواند بدون احرام از آن میقات عبور کند از این رو از آنجا محرم می شود و به طرف مکه یا عرفات می رود.

نتیجه ی این کلام همان رخصت است نه عزیمت.

الامر السادس: امام در آخر مسئله ی هفتم می فرماید که سومین میقات برای عمره ی مفردة ادنی الحل است. یعنی نزدیک ترین نقطه ی حرم چه تنعیم باشد چه جعرانة و چه حدیبیة.

ما سابقا این بحث را در کلام امام در ذیل مسئله ی نهم که قبل از بحث مواقیت بیان کرده بود مطرح کردیم آنجا که فرموده بود: (و میقات العمرة المفردة الدنی الحل و ان جاز فیها الاحرام من تلک المواقیت)

الامر السابع: بعضی میقات دیگری به نام فخ هم اضافه کرده اند که محل شهادت نوه ی چهارم امام حسن علیه السلام بوده که نام او حسین بن علی بوده است. این میقات سابقا در یک فرسخی مکه بوده است و اکنون در داخل مکه قرار گرفته است و گفته است که این میقات مخصوص صبیان است.

دو حدیث در باب 18 از ابواب مواقیت آمده است که (یجرد الصبیان فی الفخ) یعنی همه و حتی بچه ها باید از مواقیت محرم شوند ولی چون ممکن است برای بچه ها سخت باشد شارع تخفیف داده است که در مورد بچه ها وقتی به فخ رسیدند لباس احرام را به تن کنند.