درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث اخلاقی به باب 149 وسائل از ابواب احکام العشرة می رسیم که در مورد قطع رحم است.

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا قَطَّعُوا الْأَرْحَامَ جُعِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ

ح 2: وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ

در اسلام به صله ی رحم و قطع رحم اهمیت زیادی داده شده و در روایت است که (صلة الرحم تزید فی الاعمار و تعمر الدیار؛ صله ی رحم عمر را زیاد می کند و کشورها و دیارها را آباد می کند.)

از مجموع این روایات استفاده می شود که اعمال نیکی که در دنیا پاداش آن را می دهند و اعمال بدی که در این دنیا جزایش به انسان می رسد صله ی رحم و قطع رحم است.

در دنیای امروز هر چه دنیا رو به مادی گرائی می رود قطع رحم بیشتر می شود گاه دو برادر به دلیل اختلاف میراث با هم سالیان درازی قطع رابطه می کنند و حتی این قطع رابطه به فرزندانشان هم منتقل می شود دیگر ارتباط دو خانواده از بین می رود.

صله ی رحم مراحلی دارد. (البته صله ی رحم خویشاندان نسبی را شامل می شود نه سببی) یک مرحله دید و بازدید است. یکی این است که در شادی افراد و یا غم های آنها شریک باشند یک مرحله ی آن عیادت از بیمار و دلداری دادن آن است. یک مرحله ی آن کمک کردن مالی، بدنی و یا استفاده از نفوذ اجتماعی و امثال آن است در این مورد صرف دید و بازدید کافی نیست و باید در رفع احتیاج خویشاوند برآمد. یک مرحله هم این است که (صلوا ارحامکم و لو بالسلام) و یا حتی با تماس تلفنی ولی این در همه ی موارد کافی نیست.

دیگر اینکه ارحام هم مانند مراتب ارث درجاتی دارد و هر چه نزدیک تر باشند صله ی رحم مهمتر است و قطع آن آثار شوم بیشتری دارد مثلا صله ی رحم با پدر و مادر با صله ی رحم با پسر عمو فرق دارد.

فلسفه ی صله ی رحم این است که این یک نوع بیمه ی خانوادگی است به این شکل که مشکلات بر همه تقسیم شود. همانند بیمه ی تامین اجتماعی که همه بیمه ی ماشین را مثلا پرداخت می کنند و اگر یک تصادف شد هزینه ی زیادی به یک نفر می دهند که همه در پرداخت آن سهیم بوده اند و هکذا من در پرداخت خسارت دیگران. در صله ی رحم هم چنین است که اگر مثلا عموی من دچار مشکل شده است همه اگه از احوال او جویا شوند و بخشی از مشکلات او را بردارند ناراحتی او به زودی حل می شود. از این رو مشکلات برطرف می شود و کمتر کسی دچار بیچارگی و ناامیدی می شود و خود به خود مشکلات عمومی از طریق این بیمه ی خانوادگی حل می شود.

بر عکس در دنیای امروز که مرگ عواطف در آن دیده می شود، بزرگسالان را در خانه ی سالمندان می گذارند و ابوین هم در یک سن و سالی بچه ها را از خانه بیرون می کنند تا مستقل شوند.

بحث فقهی:

موضوع: محاذات میقات

بحث در این بود که آیا می شود از هواپیما وقتی از بالای میقات رد می شود محرم شد یا نه و آیا این امر از نظر عرفی محاذات به حساب می آید یا نه. به نظر ما در این مورد محاذات صدق می کند و بعضی می گویند که وقتی هواپیما از نزدیک مسجد شجره رد می شود اعلام می کنند که به محاذات مسجد رسیده اند و این نشان می دهد که عرفا محاذات صدق می کند.

از طرفی آنی که در بحث قبل گفتیم که گفتن تلبیه در هواپیما معادل این است که هواپیما حدود دو کیلومتر و نیم به جلو برود از این رو از میقات رد می شود مشکلی ایجاد نمی کند زیرا در محاذات این مقدار کم و زیاد شدن مشکلی ایجاد نمی کند. به این گونه که در هواپیما لباس احرام را بپوشند و هنگام مرور از بالای میقات تلبیه بگویند و محرم شوند.

فقط این مشکل ایجاد می شود که در آن حالت تحت الظل هستند زیرا سقف هواپیما پوشیده است. بله اگر در شب باشند مشکلی ایجاد نمی شود ولی اگر در روز باشند ممکن است مشکل ایجاد شود از این رو این امر مختص به صورت ضرورت باشد به این شکل که کفاره ای بدهد و در همان جا محرم شوند.

نکته ی دیگر این است که همانطور که عبور از میقات و محاذات آن به قصد مکه بدون احرام حرام است در عبور از محاذات فوق هم بدون احرام مشکل ایجاد می شود. (البته در صورت ضرورت)

اما بحث ما در مسئله ی ششم بود که مربوط به طرق اثبات محاذات میقات بود. امام رحمه الله علاوه بر آن مواردی که در ثبوت میقات لازم بود راه حل دیگری را اضافه کرده است و آن رجوع به اهل خبره بود.

اما رجوع به اهل خبره به دو قسم است. یکی این است که من به اهل خبره مراجعه می کنم و آنها از طریق حس، مسئله را تشخیص می دهند و به من جواب می دهند مثلا طلا را نزد طلافروش می بریم و او عیارش را به ما خبر می دهد.

راه دیگر این است که اهل خبره از روی حدس از مسئله ای خبر می دهند مثلا می خواهم قیمت دقیق خانه را بدانم و کارشناس قیمتی روی آن می گذارد و این قیمت گذاری دقیق امکان ندارد مثلا اینکه زیربنای خانه چیست و سنگ های خانه از چه جنسی است و چقدر سابیده شده است و آهن ستونش از چه ضخامتی برخوردار است و هکذا. همچنین تخمین زکات برای میوه ها که افرادی بودند به نام خارص که کارشناس بودند و با نگاه کردن میوه، وزن محصول را تخمین می زدند و زکات آن را بیان می کردند. همچنین در معاملات در جایی که میوه را سر درخت را هنگامی که میوه آشکار شده است است می خرند.

در هر دو مورد شارع آن را امضا کرده است (البته با وجود شرایط خاصش مانند ثقه بودن و یا متعدد بودن و یا نبودن و چیزهای دیگر)

در بحث لزوم تقلید هم مهمترین دلیل آن سیره ی عقلا در رجوع به اهل خبره است که در هر مورد به اهل خبره رجوع می کنند مانند رجوع به طبیب و یا میکانیک و امثال آن.

ان شاء الله در جلسه ی بعد این بحث را ادامه می دهیم.