درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

بحث ما در مسئله ی چهارم از مسائل مواقیت است. امام در این مسئله می فرماید: من لم يمر على أحد المواقيت جاز له الاحرام من محاذاة أحدها ، ولو كان في الطريق ميقاتان يجب الاحرام من محاذاة أبعدهما إلى مكة على الأحوط و الاولی تجدید الاحرام فی الآخر.

امام در آخر این مسئله احتیاط وجوبی دارند که باید ابعد را رعایت کند مثلا کسی از مسیری می آید که ابتدا به موازات مسجد شجره است و بعد به موازات جحفه می رسد. امام احتیاط وجوبی دارد که ابتدا وقتی به محاذات شجره رسید محرم شود و وقتی به محاذات دومی رسید بهتر است دوباره محرم شود.

ابتدا این بحث را مطرح می کنیم که آیا همه باید از مواقیتی که رسول الله معین کرد محرم شوند یا از محاذات مواقیت هم می توان محرم شد؟

اقوال علماء: مشهور در میان شیعه و اهل سنت و شاید نزدیک به اجماع و یا حتی اجماع بر جواز محاذات است حتی در صورتی که فرد قادر است به میقات برود.

صاحب حدائق ج 14 ص 451 تا 453 می گوید: ان ظاهر جملة من الاصحاب هو کفایة الظن بالمحاذات (یعنی حتی محاذات علم هم لازم نیست) اذا مر بطریق لا یصل الی المیقات. او مخالفی هم نقل نمی کند ولی بعد خودش متمایل می شود که اگر کسی دسترسی به میقات دارد به خود میقات برود. و می گوید: الا ان الاحتیاط یقتضی المرور على الميقات وعدم التجاوز عنه على حال.

صاحب جواهر در ج 18 ص 117 عبارت کوتاهی دارد: و من هنا اتجه للاصحاب اطلاقهم (که مطلق گذاشته اند) عدم ایجاب المرور به (به میقات) و ان کان متمکنا من ذلک. بعد اشاره می کند که صاحب مدارک با این معنا مخالفت کرده است و گفته است: و المسئلة قویة الاشکال و الاحتیاط للدین یقتضی المرور علی المیقات و الاحرام منه. از کلام صاحب جواهر استفاده می شود که تعدادی از صاحب مدارک تبعیت کرده اند.

در هر صورت ما مخالفی در این مسئله نیافتیم و صاحب حدائق و مدارک فقط تردید کرده اند.

در میان اهل سنت هم ابن حزم در محلى ج 7 ص 73 می گوید: جميع الأمة مجمعون اجماعا متيقنا على أن من كان طريقه لا يمر بشئ من المواقيت فإنه لا يلزمه الاحرام قبل محاذاة موضع الميقات ثم اختلفوا إذا حاذى موضع الميقات فقالت طائفة: يلزمه أن يحرم و قال آخرون: لا يلزمه (در این فرض لابد از ادنی الحل محرم شود زیرا بالاخره باید محرم شود)

دلیل مسئلة:

ابتدا به بررسی اصل می پردازیم. صاحب کشف اللثام در ج 5 ص 223 می گوید: لازم نیست به میقات بروند: لأصل البراءة من المسير إلى الميقات

نقول: ما ماموریم که از میقاتی محرم شویم آیا این بین این کار بین خود میقات یا محاذی آن مخیریم یا اینکه حتما باید متعینا از خود میقات محرم شویم. در دوران امر بین تعیین و تخییر کم عقل این است که باید تعیین را اخذ کنیم زیرا اشتغال یقینی اقتضاء می کند که حتما برائت یقینیة حاصل شود و حتما باید از میقات محرم شویم تا مطمئن شویم از عهده ی تکلیف بیرون آمده ایم.

اما روایات: در روایات معضلی وجود دارد و آن اینکه در باب اول از ابواب مواقیت روایات کثیره ای داشتیم که می گوید که پیامبر برای اهالی مختلف مواقیتی را وضع فرمود و معنای آن این است که همه باید سراغ آن مواقیت روند و آن روایات یا متضافر است و یا متواتر و در آن روایات صحاح هم وجود دارد. در حقیقت پیامبر تکلیف کسانی که در سمت شرق شمال و جنوب و غرب مکه هستند را معین کرده است. اهل شمال از طریق باید به مسجد شجره روند و از شمال غربی به جحفه بروند و از شرق اگر می آیند به عقیق بروند و از جنوب به یلملم و عده ای که از غرب می آیند به قرن المنازل بیایند.

شاید به دلیل وجود این روایات صاحب مدارک و صاحب حدائق متزلزل شده اند و در جواز احرام از محاذات تردید کرده اند.

اما در مقابل، دو دلیل دیگر وجود دارد که ممکن است راهگشا باشد.

دلیل اول: اجماع و شهرت بین شیعه و سنی و همچنین سیره ی مسلمین که اینگونه نبوده است که حتما به این مواقیت بیایند. مخصوصا که اهل سنت هم روایتی در خصوص محاذات ندارند ولی با این وضع اجماع بر جواز دارند.

دلیل دوم: دو حدیث در مورد محاذات وجود دارد که در واقع یک حدیث است و صحیحه است که در باب 7 از ابواب مواقیت ذکر شده است.

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‏ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَقَامَ بِالْمَدِينَةِ شَهْراً وَ هُوَ يُرِيدُ الْحَجَّ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ يَخْرُجَ فِي غَيْرِ طَرِيقِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ الَّذِي يَأْخُذُونَهُ فَلْيَكُنْ إِحْرَامُهُ مِنْ مَسِيرَةِ سِتَّةِ أَمْيَالٍ فَيَكُونُ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ مِنَ الْبَيْدَاءِ (یعنی از مدینه که خارج شد و شش مایل به جلو رفت و در محاذات مسجد شجره رسید از همان جا محرم شود.)

اشکالی که در این حدیث است این است که این حدیث فقط محاذی مسجد شجره را بیان می کند و صاحب حدائق نیز به امر توجه دارد بعد قبول می کند که با القاء خصوصیت می توان به مواقیت دیگر هم تسری کرد.

نقول: در مورد فوق فرد در مدینه بود و به راحتی می توانست به مسجد شجره برود و محرم شود ولی امام به او اجازه داد که از محاذات محرم شود اگر چنین باشد در مورد کسی که فاصله اش تا میقات بسیار زیاد است و در جاده های موازی می روند باید به طریق اولی بتواند از میقات محرم شود. (نه تنها قائل به القاء خصوصیت می شویم بلکه از آن بالاتر به دلیل اولویت تمسک می کنیم.)

ح 3: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَقَامَ بِالْمَدِينَةِ وَ هُوَ يُرِيدُ الْحَجَّ شَهْراً أَوْ نَحْوَهُ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ يَخْرُجَ فِي غَيْرِ طَرِيقِ الْمَدِينَةِ فَإِذَا كَانَ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ وَ الْبَيْدَاءِ مَسِيرَةَ سِتَّةِ أَمْيَالٍ فَلْيُحْرِمْ مِنْهَا

عبارت این حدیث همانند حدیث اول است با اندک تفاوتی

مشکل دیگر این دو روایت وجود روایت معارض دیگری است که همان حدیث دوم از این باب است. : وَ قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى يُحْرِمُ مِنَ الشَّجَرَةِ ثُمَّ يَأْخُذُ أَيَّ طَرِيقٍ شَاءَ.

این روایت مرسله است.

راه جمع: اولا می توان بین این روایات جمع دلالی کرد به اینکه محرم شدن از میقات مستحب است و بهتر است که فرد هرچند می تواند از محاذی میقات محرم شود به خود میقات بیاید.

ثانیا اگر هم تعارض کردند این روایت مرسله است و اصحاب هم به آن عمل نکرده اند و یک روایت هم بیشتر نیست و به راحتی کنار گذاشته می شود.