درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: میقات ذو الحلیفة و عدم جواز تأخير اختياری به الجحفة.

بحث در مسئله ی اولی از مسائل میقات مسجد شجرة است که عبارت است از اینکه آیا جایز است که عند الاختیار فرد در میقات مسجد شجرة محرم نشود و در وسط راه که به میقات جحفه می رسد از آنجا محرم شود؟

گفتیم که مشهور بین علماء این است که عند الاختیار این امر جایز نیست و فقط مرحوم جعفی و ابن حمزة در الوسیلة قائل به جواز اختیاری شده بودند. عامة هم اکثرا قائل شدند که هنگام اختیار ترک میقات اول جایز نیست.

همان طور که گفتیم اصل عدم جواز است زیرا یقینا ذمه ی ما هنگام میقات اول به احرام مشغول شده است و امر دائر است بین تعیین و تخییر به این معنا که یا معینا باید از مسجد شجرة محرم شد و یا فرد مخیر است یا از آن محرم شود و یا از جحفة و اصل در دوران بین تعیین و تخییر این است که باید جانب تعیین را بگیریم.

روایات هم بر دو طائفه است: دو طائفه از روایات دلالت بر عدم جواز می کند و یک طائفه ی دیگر هم وجود دارد که دلالت بر جواز می کند. ابتدا باید هر سه طائفة را بخوانیم و بعد راه حل آن را ارائه کنیم.

طائفه ی اولی روایاتی است که عمدة در باب اول از ابواب میقات وارد شده است. این روایت حاوی سیزده روایت است که اکثر آنها بر مدعا دلالت دارد زیرا وقتی می خوانیم (وقت رسول الله الحجفة لاهل الشام و ذی الحلیفة و یا مسجد الشجرة لاهل المدینة) این توقیت دلالت بر وجوب دارد و باید مطابق آن عمل کرد و عند الاختیار به سراغ فرد دیگر نرفت. در میان این روایات، سه روایت صراحت بیشتری دارد.

ر 2 باب 1 از ابواب مواقیت: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى‏ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ (اگر بخواهی حج و عمره را کامل انجام دهی) أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِيتِ الَّتِي وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تُجَاوِزْهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ .. وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ ...

این روایت صحیح السند است و تصریح می کند که نباید از این مواقیت بدون احرام تجاوز کرد و این از باب انجام دادن حج و عمره به نحو تمام و کمال است از این رو کسانی که همانند ایرانیان از مدینه وارد مکه می شوند نمی توانند عند الاختیار بدون احرام از ذی الحلیفة عبور کنند.

ح 3: عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ يُصَلِّي فِيهِ وَ يَفْرِضُ الْحَجَّ ... وَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ

این حدیث هم معتبر است و آن عبارت (لا ینبغی) آمده است که گاه در وجوب به کار می رود و گاه در استحباب.

ح 9: َ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع ُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُتْعَةِ فِي الْحَجِّ مِنْ أَيْنَ إِحْرَامُهَا وَ إِحْرَامُ الْحَجِّ قَالَ وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَهْلِ الْعِرَاقِ مِنَ الْعَقِيقِ وَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ يَلِيهَا مِنَ الشَّجَرَةِ ... فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَعْدُوَ مِنْ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ إِلَى غَيْرِهَا

باب 8 از ابواب مواقیت

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْمٍ قَدِمُوا الْمَدِينَةَ فَخَافُوا كَثْرَةَ الْبَرْدِ وَ كَثْرَةَ الْأَيَّامِ (یعنی ایامی که مسیر مدینه تا مکه بودند زیاد بود) يَعْنِي الْإِحْرَامَ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ أَرَادُوا أَنْ يَأْخُذُوا مِنْهَا إِلَى ذَاتِ‏ عِرْقٍ (یعنی به جای رفتن به جحفه که در سمت راست ایشان بود به سمت چپ روند و به ذات عرق برسند که حدود نود کیلومتری مکه است ولی میقات خودشان حدود 400 کیلومتری است) فَيُحْرِمُوا مِنْهَا فَقَالَ لَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ مَنْ دَخَلَ الْمَدِينَةَ فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يُحْرِمَ إِلَّا مِنَ الْمَدِينَةِ.

طائفه ی دوم روایاتی است که فقط زمانی را اجازه می دهد که از جحفه محرم شوند که عذر داشته باشند که مفهوم آنها این است که عند الاختیار جایز نیست.

باب 6 از ابواب مواقیت.

ر 2: وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ مَعِي وَالِدَتِي وَ هِيَ وَجِعَةٌ (درد دارد و مریض است) قَالَ قُلْ لَهَا فَلْتُحْرِمْ مِنْ آخِرِ الْوَقْتِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ لِأَهْلِ الْمَغْرِبِ الْجُحْفَةَ قَالَ فَأَحْرَمَتْ مِنَ الْجُحْفَةِ.

ر 4: عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع خِصَالٌ عَابَهَا عَلَيْكَ أَهْلُ مَكَّةَ (خصالی است که به سبب آن اهل مکه به شما خرده گرفته اند) قَالَ وَ مَا هِيَ قُلْتُ قَالُوا أَحْرَمَ مِنَ الْجُحْفَةِ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ قَالَ الْجُحْفَةُ أَحَدُ الْوَقْتَيْنِ (جحفه هم یکی از مواقیت است) فَأَخَذْتُ بِأَدْنَاهُمَا وَ كُنْتُ عَلِيلًا. (چون بیمار بودم سراغ میقات نزدیک تر رفتم که همان جحفه بود.)

این روایت نشان می دهد که این مسئله که از میقات شجره نمی توان بدون احرام رد شد به حدی واضح بود که مردم این عمل را از حضرت ایراد گرفتند.

ح 5: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي خَرَجْتُ بِأَهْلِي مَاشِياً فَلَمْ أُهِلَّ (محرم نشدم) حَتَّى أَتَيْتُ الْجُحْفَةَ وَ قَدْ كُنْتُ شَاكِياً (بیمار بودم) فَجَعَلَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْأَلُونَ عَنِّي فَيَقُولُونَ لَقِينَاهُ وَ عَلَيْهِ ثِيَابُهُ (بین مدینه و جحفه با لباس عادی بود و محرم نشده بود) وَ هُمْ لَا يَعْلَمُونَ وَ قَدْ رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَنْ كَانَ مَرِيضاً أَوْ ضَعِيفاً أَنْ يُحْرِمَ مِنَ الْجُحْفَةِ.

طائفه ی سوم: روایاتی است که می گوید عند الاختیار می توان از جحفة محرم شد.

باب 6 از ابواب مواقیت

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ أَحْرَمَ مِنَ الْجُحْفَةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ.

سند این روایت معتبر است.

این روایت مطلق است و از باب اینکه ترک الاستفسار فی حکایة الحال یدل علی العموم فی المقال و از آنجا که روایت نپرسید ایا فرد مریض بود یا نه دلالت بر این است که حکم عمومیت دارد و حتی صورت غیر عذر را هم شامل می شود.

ح 3: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مِنْ أَيْنَ يُحْرِمُ الرَّجُلُ إِذَا جَاوَزَ الشَّجَرَةَ فَقَالَ مِنَ الْجُحْفَةِ وَ لَا يُجَاوِزِ الْجُحْفَةَ إِلَّا مُحْرِماً.

سند این روایت هم معتبر است.

از این دسته از روایات فهمیده می شود که مرحوم جعفی و صاحب وسیله هم به دلیل وجود این روایات قائل به جواز شدند و گفتند که حتی عند عدم العذر هم می شود از جحفه محرم شد.

وجه جمع: این طائفه را با روایات قبل می توان جمع کرد به این شکل که روایات طائفه ی سوم فقط صورت عذر را در بر می گیرد و روایات قبل صورت اختیار را و روایات طائفه ی دوم هم شاهد جمع است.

اگر هم با هم تعارض داشته باشند روایات طائفه ی اول و دوم مقدم است زیرا هم اکثر روایة است و هم قول مشهور می باشد.

فرع دوم: با این بحث ها فرع دوم مسئله هم واضح شد و آن اینکه عند العذر می توان از جحفه محرم شد.

بقی هنا شیء: آنچه در روایات آمده است این است که هنگام مرض و ضعف می توان از ذی الحلیفة محرم نشد و به سراغ جحفه رفت ولی آنچه امام در تحریر ذکر کرده است فراتر از ضعف و مرض است زیرا امام می فرماید: (نعم یجوز مع الضرورة لمرض او ضعف او غیرهما) و عبارت غیرهما همه ی انواع عذر را شامل می شود از قبیل سردی هوا و یا مانع شدن دولت و یا عقب ماندن از کاروان و یا موانع دیگر.

واضح است که از باب الغاء خصوصیت همه ی انواع عذر داخل می شود زیرا وقتی باب مرض و ضعف را به دست عرف دهیم او بین آن دو و سایر انواع عذر فرقی نمی بیند.

مسئله ی دوم تحریر: این مسئله در مورد حائض، نفساء و جنب است که نمی توانند وارد مسجد شوند. البته این مسئله طبق مبنای کسانی است که می گویند فقط باید داخل مسجد محرم شد و الا ما که قائل هستیم که خارج از مسجد هم می توان محرم شد در این مسئله مشکلی نداریم. زیرا طهارت نفسانی داشتن شرط احرام نیست (البته بدن نباید نجس باشد)

کسانی که قائل هستند فقط باید از مسجد محرم شد در اینجا در مورد زن حائض و نفساء قائل به سه قول هستند:

یکی این است که آنها از یک در مسجد وارد شوند و از در دیگر خارج و در همین حال لبیک را بگویند و محرم شود (زیرا عبور از یک مسجد برای جنب و حائض و نفساء جایز است مگر مسجد النبی و مسجد الحرام) البته جواز عبور از مسجد در صورتی است که مسجد شلوغ نباشد و سریع بتوانند خارج شوند.

حالت دوم این است که زن به دلیل مشکلی نمی تواند از مسجد عبور کند ولی می تواند صبر کند و پاک شود و بعد داخل مسجد رود که در این صورت باید صبر کند.

حالت سوم این است که نه می تواند عبور کند و نه می تواند صبر کند و پاک شود. این صورت محل بحث واقع شده است که آیا باید از خارج مسجد محرم شود و یا اینکه می تواند به جحفه رود و از آنجا محرم شود زیرا در آنجا مسجدی نیست که از آن محرم شود.

همه ی اینها در مورد زن نفساء یا حائض است و اما در مورد مرد جنب، او یا از مسجد عبور کند و یا اگر به دلیل شلوغی و امثال آن نمی تواند تیمم کند و وارد مسجد شده محرم شود.