درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث اخلاقی امروز حدیث 12 باب 144 وسائل از ابواب آداب العشرة است. این حدیث در مورد قهر و آشتی ها است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي ذَرٍّ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي وَصِيَّةٍ لَهُ قَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ هِجْرَانَ أَخِيكَ (از دوری و قهر با برادر مسلمانت بپرهیز) فَإِنَّ الْعَمَلَ لَا يُتَقَبَّلُ مَعَ الْهِجْرَانِ يَا أَبَا ذَرٍّ أَنْهَاكَ عَنِ الْهِجْرَانِ فَإِنْ كُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا فَلَا تَهْجُرْهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ كَمَلًا (سه روز کامل فاصله نشود) فَمَنْ مَاتَ فِيهَا (در این سه روز کامل) مُهَاجِراً لِأَخِيهِ (در حالی که در هجران و قهر با برادر مسلمانش باشد) كَانَتِ النَّارُ أَوْلَى بِهِ.

مسئله ی قهر و آشتی از مسائلی است که همواره در میان مردم بوده است. سرچشمه ی این قهر و آشتی ها مختلف است.

گاه قهر کردن به سبب توقعات زیاد است مثلا من از کسی توقع زیادی دارم مثلا انتظار دارم به من احترام کند و یا اگر از او درخواستی کنم با تمام و کمال آن را انجام دهد.

منشا دیگر قهر، حالت خود بزرگ بینی است یعنی کسی خود را بسیار بزرگ می بیند و انتظار دارد دیگران به همان اندازه که خودش برای خودش در نظر می گیرد احترام کنند.

گاه به سبب مسائل مالی و حب المال است مثلا فرد با شریکش قهر می کند و یا وارثان با یکدگر بر سر تقسیم ارث قهر می کنند در حالی که قرآن با دقت مقدار هر کس را مشخص کرده است.

گاه سرچشمه ی قهر و دوری مسائل سیاسی و جناحی است و گاهی هم اختلافات خانوادگی می باشد مثلا زن می گوید که همسرم به بستگان خودش نسبت به بستگان من احترام بیشتری می کند و امثال آن از این رو قهر می کند و چند روزی به منزل خانواده ی خودش می رود.

البته یک نوع دیگر قهر هم وجود دارد که از باب قهر معنوی است همانطور که خداوند در قرآن به پیغمبر می فرماید: (و اهجرهم هجرا جمیلا) (مزمل / 10) یعنی اگر افراد آلوده را اندرز دادی و گوش نکردند باید حساب خودت را از آنها جدا کنی. این نوع قهرها به سبب حفظ ارزش ها است که انسان با آنها ملاقات نداشته باشد و خودش آلوده نشود. و یا در جای دیگر می فرماید: (لکم دینکم و لی دین)

البته اکثر قهرها به سبب موارد مادی است و اینکه روایت فوق مطلق است از این جهت است که به مورد غالب نظر دارد.

اما اینکه این روایت چرا به سه روز اشاره می کند و دستور می دهد که قهر از این مقدار تجاوز نکند برای این است که معمولا انسان هنگام قهر کردن غضبناک است. از این رو اسلام سه روز مهلت داده است تا غضب فروکش کند.

البته باید توجه داشت که اگر انسان دارای گذشت باشد و سعه ی صدر داشته باشد اکثر مشکلات قهر و ناراحتی ها حل می شود؛ انسان نباید برای مدتی طولانی ناراحتی را در دل خود نگه دارد. در روایت است که اگر بخواهید خرده گیری کنید بدون دوست خواهید شد زیرا بالاخره هر کسی لغزشی دارد.

یکی از رسم های خوبی که در میان ایرانیان است این است که هنگام رفتن به حج و مشاهد متبرکه از یکدگر حلیت می طلبند زیرا می ترسند که بدون حلیت اعمالشان قبول نشود و چه خوب است که این عمل را حتی در غیر از موردی که به زیارت می رویم هم انجام دهیم زیرا در روایت فوق خواندیم (فَإِنَّ الْعَمَلَ لَا يُتَقَبَّلُ مَعَ الْهِجْرَانِ)

بحث فقهی:

موضوع: میقات ذو الحلیفة و مسجد شجرة

گفتیم که اولین میقات، مسجد شجره است که میقات اهل مدینه و کسانی است که از راه مدینه وارد مکه می شوند.

درباره ی اصل این میقات اختلافی بین علمای اسلام وجود ندارد ولی در جزئیات آن گفتگو است. روایات در این زمینه مختلف است.

تعداد زیادی از این روایات ذو الحلیفة را معیار قرار داده اند (وجه تسمیه ی آن را ذکر کردیم) البته امروزه عرب ها مکانی به نام ذو الحلیفة را نمی شناسند و اسم آن منطقه آبار علی (چاه های علی علیه السلام) یا ابیار علی می نامند.

تعدادی از روایات مسجد شجرة و یا شجرة را معیار قرار داده اند (البته قرائنی هست که مراد از شجره هم مسجد شجرة است)

طائفه ی دیگر روایاتی است که تصریح می کند که ذو الحلیفة همان مسجد شجرة است.

طائفه ی چهارم که روایات متعددی را هم در بر می گیرد می گوید که اصلا نباید در مسجد محرم شد بلکه باید در بیرون در محاذاة یا بیداء (بیابانی که نزدیک مسجد است) یا عند المیل الاول (شاید ستون هایی در بین راه بود که می بایست از آنجا محرم شوند)

روایات طائفه ی اولی را خواندیم و اما روایات طائفه ی دوم که از شجرة یا مسجد شجرة سخن گفته اند: ابواب مواقیت باب اول.

ح 9: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُتْعَةِ فِي الْحَجِّ مِنْ أَيْنَ إِحْرَامُهَا وَ إِحْرَامُ الْحَجِّ قَالَ وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَهْلِ الْعِرَاقِ مِنَ الْعَقِيقِ وَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ يَلِيهَا مِنَ الشَّجَرَةِ

قرینه ی اینکه مراد از شجرة همان مسجد شجرة است روایت سیزدهم است:

حح 13: فِي الْعِلَلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَيِّ عِلَّةٍ أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ وَ لَمْ يُحْرِمْ مِنْ مَوْضِعٍ دُونَهُ فَقَالَ لِأَنَّهُ لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ صَارَ بِحِذَاءِ الشَّجَرَةِ نُودِيَ يَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّيْكَ قَالَ أَ لَمْ أَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَيْتُكَ وَ وَجَدْتُكَ ضَالًّا فَهَدَيْتُكَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ وَ الْمُلْكَ لَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ فَلِذَلِكَ أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ دُونَ الْمَوَاضِعِ كُلِّهَا.

در این روایت عبارت (صار بحذاء الشجرة) یعنی مراد همان مسجد شجره است.

االبته روایات این طائفه بیشتر از این مقدار است.

روایات طائفه ی سوم

احادیث باب 1 از ابواب مواقیت:

حح 3: عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ يُصَلِّي فِيهِ وَ يَفْرِضُ الْحَج‏ (در آنجا نمازی بخواند و محرم شود)

ح 7: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَوْقَاتِ الَّتِي وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنَّاسِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هِيَ الشَّجَرَة

ح 11: فِي الْأَمَالِي قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص‏ ...وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ

این روایت مرسله است.

حح 12: فِي كِتَابِ الْمُقْنِعِ قَالَ وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ وَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَة

این حدیث هم مرسله است.

طائفه ی چهارم: روایاتی که می گوید نباید در مسجد محرم شد.

ابواب 34 و 35 ابواب احرام (ج 9 وسائل)

حح 3 باب 34: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ التَّهَيُّؤِ لِلْإِحْرَامِ فَقَالَ فِي مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ فَقَدْ صَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَدْ تَرَى أُنَاساً يُحْرِمُونَ فَلَا تَفْعَلْ حَتَّى تَنْتَهِيَ إِلَى الْبَيْدَاءِ حَيْثُ الْمِيلُ (یعنی نزد علامت اول در کنار صحرا) فَتُحْرِمُونَ كَمَا أَنْتُمْ فِي مَحَامِلِكُمْ (یعنی همان طور که در محمل نشسته و سواره هستید محرم شوید) تَقُولُ لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ الْحَدِيثَ

این روایت صحیحة است و صراحت دارد که باید از مسجد بیرون بروند و محرم شوند و نمی شود آن را توجیه کرد که در مسجد محرم شوند و وقتی بیرون آمدند لبیک گفتن را ابراز کنند.