درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/01/17

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در فرق بین عمره ی تمتع و حج تمتع است و اما در این فرع به سه فرق اشاره می کنند و در مسئله ی نهم می فرماید: صورة العمرة المفردة كعمرة التمتع إلا في أمور: أحدها أن في عمرة التمتع يتعين التقصير (حتما باید موها و ناخن ها را کوتاه کند) و لا يجوز الحلق (نباید سرش را از ته بتراشد) و في العمرة المفردة تخير بينهما. ثانیها انه لا یکون فی عمرة التمتع طواف النساء و ان کان احوط و فی العمرة المفردة یجب طواف النساء ثالثها: میقات عمرة التمتع احد المواقیت الآتیة و میقات عمرة المفردة ادنی الحل و ان جاز فیها الاحرام من تلک المواقیت (یعنی در عمره ی مفرد بین ادنی الحل و بین مواقیت آتیة مخیر است.)

از این رو ایرانیانی که از ایران به عمره می روند از مسجد شجره به عمره ی مفردة محرم می شوند و یا حجازی ها به طائف می روند و از قرن المنازل محرم می شوند. اما بعضی از ادنی الحل به مسجد تنعیم می روند و محرم می شوند.

از این رو در کلام امام هر سه فرق را در سه فرع بیان می کنیم.

الفرع الاول: در عمره ی تمتع فرد فقط باید تقصیر کند ولی در عمره ی مفردة بین تقصیر و حلق مخیر است.

قبل از بیان اقوال می گوئیم که در این فرع مسائل دیگری هم وجود دارد که امام رحمه الله آن را بیان نکرده است و ما بعد از بیان این فرع به آنها خواهیم پرداخت این فروع عبارتند از:

اگر اشتباه کند و حلق کند باید کفاره بدهد.

آیا تقصیر با سه تار مو هم جایز است یا نه بعضی گفته اند که این مقدار جایز است و بعضی گفته اند تقصیر به این مقدار تقصیر نمی گویند

بعد از آنکه تقصیر کرد و از عمره ی تمتع خارج شد آیا می تواند سرش را بتراشد که گفته اند نمی تواند

دیگر اینکه اگر عمره ی تمتع کسی در ماه شوال باشد و اگر سرش را بتراشد تا ایام حج دوباره موی سرش رشد می کند آیا باز هم نمی تواند حلق کند یا آنکه محذوری در حلق برای او نیست. (البته از بعضی از روایات استفاده می شود که فلسفه ی حرمت حلق در عمره این است که مقداری مو برای حلق کردن بعد از عمل حج وجود داشته باشد و اگر این فلسفه را قبول کنیم می توان در این فرع حکم به جواز داد.)

اقوال مسئلة: در این مسئله ادعای اجماع شده است. صاحب حدائق در ج 16 ص 299 در این مورد می گوید: المشهور بين الأصحاب رضوان الله عليهم أنه يلزم التقصير في العمرة (مراد عمره ی تمتع است) و لا يجوز حلق الرأس و لو حلقه فعليه دم ذهب إليه الشيخ في النهاية و المبسوط و ابن البراج و ابن إدريس و المحقق و العلامة و الشيخ الشهيد و غيرهم قال في الدروس: و الأصح تحريمه و لو بعد التقصير و ذهب الشيخ في الخلاف إلى أنه يجوز الحلق و التقصير أفضل (از این رو شیخ در مسئله مخالف) قال (علامه) في المختلف بعد نقل قول الخلاف: و كان يذهب إليه والدي رحمه الله و الأصح القول المشهور.

صاحب حدائق در ادامه در ص 332 می گوید: المشهور بين الأصحاب أن صفة العمرة المفردة هو انه إذا دخل مكة طاف بالبيت طوافا واحد و صلى ركعتيه ثم سعى بين الصفا و المروة ثم قصر إن شاء أو حلق

صاحب ریاض در ج 7 ص 217 نیز این مسئله را متعرض می شود و ادعای خلافی در آن ذکر نمی کند.

صاحب جواهر هم این مسئله را در جاهای مختلفی بیان می کند و مهمترین آن در ج 20 ص 450 به بعد است که در مسئله ادعای اجماع می کند.

همان طور که خواندیم مخالف در مسئله شیخ در خلاف است و پدر علامه ی حلی و شافعی هم در مسئله مخالفت کرده و حلق را در عمره ی مفرده متعین می داند و غالب عامه در عمره ی مفرده حلق می کنند.

اما روایات: در ج 9 وسائل در ابواب تقصیر این روایات عمدة در باب 1، 2، 3 و 4 ذکر شده است.

این روایات دو دسته است بعضی فقط در عمره ی تمتع از تقصیر سخن به میان آورده اند و بعضی حلق را نیز نفی می کنند.

روایات باب 1:

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّاكٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثِ السَّعْيِ قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْيَتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ (از این عبارت فهمیده می شود که صدر این روایت برای عمره است) فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ.

البته همه ی این موارد را لازم نیست تقصیر کند بلکه فقط یک مورد واجب است و ما بقی مستحب.

ظاهر امر به تقصیر تعیین است نه تخییر از این رو با اینکه در این روایات اسمی از حلق به میان نیامده است بگوئیم که ظهور امر در تعیین است و فقط تقصیر واجب است.

ح 2: وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ طَوَافُ الْمُتَمَتِّعِ أَنْ يَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ يُقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحَلَّ.

ح 3: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ثُمَّ ائْتِ مَنْزِلَكَ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ وَ حَلَّ لَكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ.

دو قرینه در این روایت است که مشخص می شود که مراد از آن عمره ی تمتع است یکی این است که در عمره ی مفردة بعد از تقصیر همه چیز حلال نمی شود بلکه باید طواف نساء را انجام دهد از این رو مراد از عمره ی مزبور تمتع است نه عمره ی مفرده.

همچنین جمله ی (ثم ائت منزلک) بیشتر به عمره ی تمتع سازگار است زیرا چون فرد باید برای مدتی طولانی در مکه بماند و بعد از عمره حج را هم انجام دهد معمولا منزلی را اختیار می کند. (البته این برای تائید است)

ح 4: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ وَ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ سَعْيِكَ وَ أَنْتَ مُتَمَتِّعٌ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْيَتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ قَلِّمْ مِنْ أَظْفَارِكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ فَطُفْ بِالْبَيْتِ تَطَوُّعاً مَا شِئْتَ

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ مِنْ شَعْرِكَ وَ تَرَكَ قَوْلَهُ وَ أَحْرَمْتَ

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ

این روایت همانند روایت اول است.

روایات باب 4 که از حلق نهی می کند:

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي مُتَمَتِّعٍ حَلَقَ رَأْسَهُ فَقَالَ إِنْ كَانَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ إِنْ كَانَ مُتَمَتِّعاً فِي أَوَّلِ شُهُورِ الْحَجِّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ إِذَا كَانَ قَدْ أَعْفَاهُ شَهْراً (یعنی موهایش را رها کند تا یک ماه نمو کند و در روایت است اعفوا اللحاء یعنی شارب را بگیرید و بگذارید محاسن تان بلند شود.)

این روایت هم مرسلة است و هم مضمرة

مفهوم این روایت این است که اگر ناسی و جاهل نیست نباید حلق کند.

ح 2: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَيْسَ فِي الْمُتْعَةِ إِلَّا التَّقْصِيرُ.

و حدیث سوم هم در مورد کفاره ی حلق است.