درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

88/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

در شرائط حج تمتع به شرط چهارم رسیدیم. گفتیم که احرام حج تمتع باید در بطن مکه بسته شود (همان طور که احرام تمتع از مواقیت خمسه می باشد) بیان کردیم که این مسئله اجماعی است و مخالفی ندارد و روایات عدیده ای بر آن دلالت دارد.

بقی هنا امران:

الامر الاول: عنوان مکه از کدام روایت برداشت می شود.

روایات متعددی است که به لفظ مکه تصریح می کند که از آن جمله می توان به این روایات اشاره کرد:

وسائل ابواب اقسام حج

باب 22 ر 7: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَمَتَّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ يُرِيدُ الْخُرُوجَ إِلَى الطَّائِفِ قَالَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ مِنْ مَكَّةَ وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إِلَّا مُحْرِماً وَ لَا يَتَجَاوَزِ الطَّائِفَ إِنَّهَا قَرِيبَةٌ مِنْ مَكَّة

این روایت صحیحه است و شاهد در (يُهِلُّ بِالْحَجِّ مِنْ مَكَّةَ) است یعنی از مکه احرام ببندد.

باب 9: ح 3: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا فَقَالَ لَا لَيْسَ لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا قَالَ قُلْتُ فَالْقَاطِنِينَ (ای مقیمین) بِهَا قَالَ إِذَا أَقَامُوا سَنَةً أَوْ سَنَتَيْنِ صَنَعُوا كَمَا يَصْنَعُ أَهْلُ مَكَّةَ فَإِذَا أَقَامُوا شَهْراً فَإِنَّ لَهُمْ أَنْ يَتَمَتَّعُوا قُلْتُ مِنْ أَيْنَ قَالَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْحَرَمِ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ يُهِلُّونَ بِالْحَجِّ فَقَالَ مِنْ مَكَّةَ نَحْواً مِمَّا يَقُولُ النَّاسُ. (همان طور که اهل سنت می بندند)

این روایت صحیحه است. بعضی گفته اند: ذیل روایت اشعار به تقیه دارد و حال اینکه اینگونه نیست. این روایت می گوید: شما هم وظیفه اتان با اهل سنت یکی است.

باب 9 ح 7: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ دَاوُدَ عَنْ حَمَّادٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَهْلِ مَكَّةَ أَ يَتَمَتَّعُونَ قَالَ لَيْسَ لَهُمْ مُتْعَةٌ قُلْتُ فَالْقَاطِنُ بِهَا قَالَ إِذَا أَقَامَ بِهَا سَنَةً أَوْ سَنَتَيْنِ صَنَعَ صُنْعَ أَهْلِ مَكَّةَ قُلْتُ فَإِنْ مَكَثَ الشَّهْرَ قَالَ يَتَمَتَّعُ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ قَالَ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ قَالَ مِنْ مَكَّةَ نَحْواً مِمَّا يَقُولُ النَّاسُ

در سند این روایت مراد از (داود) کیست؟ در رجال حدود چهل نفر به نام داود داریم. ولی به قرینه ی روایت ابن ابی عمیر از او به احتمال قوی مراد داود زربی است که ثقه می باشد زیرا او کتابی دارد و احتمالا ابن ابی عمیر از کتاب او نقل می کند. با این بیان می توان این روایت را صحیحه دانست.

ابواب مواقیت

باب 21 ر 2: وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُهِلُّ بِالْحَجِّ فَقَالَ إِنْ شِئْتَ مِنْ رَحْلِكَ (از همان خانه و کاروانت در مکه) وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الْكَعْبَةِ (مراد اطراف کعبه است) وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الطَّرِيقِ. (مراد جاده های داخل کعبه است نه خارج از آن و این عبارت در مقابل رحل است که مراد یعنی بار انداخته است و ساکن شده است و به این قرینه طریق یعنی جائی که هنوز بار نینداخته و مشغول استراحت نشده است.)

در سند این روایت ابو احمد عمرو بن حریث صیرفی وجود دارد. علمای رجال می گویند که در زمان امیر مؤمنین فردی به نام عمرو بن حریث بود که ملعون و مخالف حضرت بود ولی مراد از عمرو در این حدیث، فردی است که از یاران امام صادق علیه السلام است و ثقه می باشد.

الامر الثانی: مراد از مکه چه محدوده را در بر می گیرد (آیا مراد مکه در عصر رسول الله است که کم بود و یا تمام مقدار وسیعی که امروزه وجود دارد حکم مکه را دارا است؟) البته این مسئله در موارد دیگر هم تسری دارد مانند مسئله ی تخییر بین قصر و اتمام در مکه بنابراین که اینکه این حکم منحصر به مسجد الحرام نباشد همان طور که ما قائلیم و هکذا مراد از مسجد الحرام کدام محدوده است زیرا این مسجد در طول تاریخ گسترده تر شده است و همچنین در مورد مدینه و مسجد کوفه و مسجد جمکران و امثال آن.

اقوال علماء: از آیة الله خوئی در بعضی از حواشی عروه نقل کرده است که ایشان مکه ی قدیم را معیار دانسته است.

نقول: از زمان رسول خدا (ص) تا به حال مسجد حرام و مکه همچنان در حال توسعه بوده است زیرا هم مسلمین زیادتر می شدند و هم مهاجرین مختلفی برای سکونت به سمت مکه مهاجرت می کردند. همچنین هر یک از خلفا از خلیفه ی اول گرفته تا خلفای اموی و عباسی، عثمانی ها و سایر حکومت ها از افتخارات خود می دانستند که مسجد را توسعه دهند. از این رو مراد از مکه ی قدیم مشخص نیست زیرا همچنان توسعه یافته است و نمی توان گفت که کدام مورد جزء قدیم است و بعد از آن جدید.

اگر گفته شود که قدر متیقن را در نظر می گیریم و آن مکه در زمان رسول خدا است می گوئیم که روایات مختلفی از اهل بیت نقل شده است و واژه ی مکه در آن به کار رفته است و یقینا آن روایات مکه ی زمان خود را شامل می شد و مکه در زمان امام صادق یقینا تا زمان امام رضا فرق کرده بود.

اگر بگوئیم که مراد از مکه از زمان پیامبر و تا عصر غیبت بوده است در جواب می گوئیم که اولا به چه دلیل مکه ی قدیم ملاک باشد و ثانیا از کجا می توان حد مکه در زمان عصر غیبت را مشخص کرد.

نحن نقول که در مورد مکه، مدینه، و سایر مساجد احکامی که بر آنها بار می شود شامل تمام توسعه ها می شود و هکذا توسعه هایی که بعدا به آن ملحق خواهد شد.

دلیل اول اطلاقات است زیرا امام صادق علیه السلام فرمود مکه و آن را مقید به زمان پیغمبر و یا زمان خودش نفرمود خصوصا در روایت اخیر (در امر اول) که عبارت (من رحلک) به کار برده شده است و در آن روایت لفظ مکه به کار برده نشده است یعنی هر کجا که در مکه اطراق کردید (حتی اگر در بخش جدید مکه باشد).

دلیل دوم سیره ی مسلمین بر عدم فرق بین مکه ی قدیم و جدید بنا شده است زیرا کسی نیامده است تفحص کند که مکه ی زمان رسول خدا از کجا تا کجا بود و هکذا در اعصار بعد از غیبت کسی از حد و مرز مکه ی قدیم و جدید سؤال نکرده است.

و لکن هنا نکتة: آیا در مورد آن بخش از مکه که از حرم بیرون می آید هم می توان برای حج تمتع محرم شد؟ مثلا امروزه مکه از تنعیم هم فراتر رفته است و تنعیم نزدیک ترین حد حرم است که اهل سنت به آن مسجد العائشه می گویند. از این رو اگر کسی محل هتل و رحلش بالاتر از تنعیم باشد آیا می تواند از همان جا محرم شود؟ به عقیده ی ما در اینجا می توان ادعای انصراف کرد. خلاصه اینکه احرام برای حج، در کل مکه چه جدید باشد و چه قدیم جائز است ما عدی خارج الحرم.