درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

88/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

تذکر در باره ی مسائل روز

از امروز دهه فجر شروع می شود. در اين 30 سال طوفانها و دشمنيهای زيادی بوده است که در اين منطقه يک قدرت مستقل پيدا نشود تا مانع غارتگری های آنها نشود ولی بحمد الله ان الله جعل کيدهم فی تضيليل و مکروا و مکر الله و الله خير الماکرين و اکنون نظام اسلامی بر سرجای خود ايستاده است. ان شاء الله روز 22 بهمن روزی باشد که همه با وحدت پيروزی را اعلام کنند و ان شاء الله بار ديگر دشمنان در پرتو يک راهپيمائی با شکوه نوميد شوند.

ما در کشورمان سه گروه داريم: گروهی اين سوی انتخابات و گروهی آن سوی انتخابات و گروه سوم که منافقان و مزدوران خارجی هستند، تمام وفاداران نظام و قانون اساسی و رهبری بايد زير يک پرچم بيايند. در لبنان هم سليقه های مختلف بود ولی همه زير يک پرچم گردآمدند تا اسرائيل از فرصت سوء استفاده نکند. اين مغالطه را کنار بگذاريد که وحدت با ضد انقلاب درست نيست. بايد منطقی بشنويم و منطقی حرف بزنيم و منطقی عمل کنيم.

همان طور که گفته شد غير از روايات باب 21 روايات ديگری داريم که دلالتش خوب است و مشتمل بر مستحبات نيست و به احرام من مکه تصريح کرده است.

روايت 3 باب 9 از ابواب اقسام الحج

14757 وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا فَقَالَ لَا لَيْسَ لِأَهْلِ مَكَّةَ أَنْ يَتَمَتَّعُوا قَالَ قُلْتُ فَالْقَاطِنِينَ بِهَا قَالَ إِذَا أَقَامُوا سَنَةً أَوْ سَنَتَيْنِ صَنَعُوا كَمَا يَصْنَعُ أَهْلُ مَكَّةَ- فَإِذَا أَقَامُوا شَهْراً فَإِنَّ لَهُمْ أَنْ يَتَمَتَّعُوا قُلْتُ مِنْ أَيْنَ قَالَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْحَرَمِ - قُلْتُ مِنْ أَيْنَ يُهِلُّونَ بِالْحَجِّ فَقَالَ مِنْ مَكَّةَ نَحْواً مِمَّا يَقُولُ النَّاسُ‏

صدر روايت مورد بحث ما نيست، يخرجون من الحرم مربوط به عمره است و مما يقول الناس اشاره به اهل سنت دارد.

حديث 7 باب 9 از ابواب اقسام الحج

14761 وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ دَاوُدَ عَنْ حَمَّادٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَهْلِ مَكَّةَ أَ يَتَمَتَّعُونَ قَالَ لَيْسَ لَهُمْ مُتْعَةٌ قُلْتُ فَالْقَاطِنُ بِهَا قَالَ إِذَا أَقَامَ بِهَا سَنَةً أَوْ سَنَتَيْنِ صَنَعَ صُنْعَ أَهْلِ مَكَّةَ- قُلْتُ فَإِنْ مَكَثَ الشَّهْرَ قَالَ يَتَمَتَّعُ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ- قَالَ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ قَالَ مِنْ مَكَّةَ نَحْواً مِمَّا يَقُولُ النَّاسُ‏

سند اين حديث خوب است و فقط داود معلوم نيست که کيست؟ داود رقی يا داود بن زربی يا داود بن سرحان يا ديگری؟ چند داود ثقه و غيرثقه داريم. ان قلت ابن ابی عمير که از غير ثقه حديث نقل می کند، پس مشخص نبودن داود مشکل آفرين نيست، قلت ابن ابی عمير لايرسل الا عن غير ثقه نه اين که لايروی الا عن غير ثقه، مرسلات او مشکل ندارد نه اين که مرويات او هم مشکل نداشته باشد، لذا نقل ابن ابی عمير از داود مشکلی را حل نمی کند. مضمون اين روايت مانند روايت قبلی است، ولی در اينجا حماد مستقيماً از امام نقل کرده است و در روايت قبلی، حماد از طريق حلبی نقل کرده بود.

حديث 7 باب 22 از ابواب اقسام الحج

14867 وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَمَتَّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ يُرِيدُ الْخُرُوجَ إِلَى الطَّائِفِ- قَالَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ مِنْ مَكَّةَ- وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إِلَّا مُحْرِماً وَ لَا يَتَجَاوَزِ الطَّائِفَ إِنَّهَا قَرِيبَةٌ مِنْ مَكَّةَ

به هر حال تا به اينجا سه روايت داشتيم که می گويد احرام من مکه باشد و يک روايت هم از رواياتی که ديروز خوانده شد، دلالت قابل قبولی داشت. اين روايات علاوه بر اين که صحيح هم در بين آنها هست، متضافر هم هست، پس دليل ما علاوه بر اجماع، رواياتی است که در ابواب مختلف پراکنده است. پس شکی نيست که احرام حج بايد از مکه باشد. ولی يک حديث معارض داريم که عده ای در پيچ و خم آن گرفتار آمده اند و محامل مختلفی برای آن ذکر کرده اند.

حديث معارض

حديث 8 باب 22 از ابواب اقسام الحج:

14868 وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَجِي‏ءُ فَيَقْضِي مُتْعَتَهُ ثُمَّ تَبْدُو لَهُ الْحَاجَةُ فَيَخْرُجُ إِلَى الْمَدِينَةِ- وَ إِلَى‏ ذَاتِ عِرْقٍ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْمَعَادِنِ قَالَ يَرْجِعُ إِلَى مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ إِنْ كَانَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ الَّذِي تَمَتَّعَ فِيهِ لِأَنَّ لِكُلِّ شَهْرٍ عُمْرَةً وَ هُوَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ قُلْتُ فَإِنَّهُ دَخَلَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ قَالَ كَانَ أَبِي مُجَاوِراً ( اين مجاورت به معنای يکی دو سال نيست، بلکه کمتر است ) هَاهُنَا فَخَرَجَ يَتَلَقَّى بَعْضَ هَؤُلَاءِ ( برخی بزرگان گفته اند مراد از هولاء صاحب منصبان آن دوره و حتی چه بسا خود منصور عباسی باشد. ) فَلَمَّا رَجَعَ فَبَلَغَ ذَاتَ عِرْقٍ أَحْرَمَ مِنْ ذَاتِ عِرْقٍ بِالْحَجِّ وَ دَخَلَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِالْحَج‏

ذات عرق ميقات اهل عراق است. ميقات اصلی اهل عراق، وادی عقيق است و در وادی عقيق سه منطقه نزديک به هم يعنی مسلخ، و غمره و ذات عرق وجود دارد که هر سه ميقات اهل عراق برای عمره است. در ذيل اين حديث امام می فرمايد احرام حج از همان ميقات اهل عراق باشد و اين بر خلاف حرفی است که تا به حال می زديم. اين روايت را حمل بر عمره نمی توان کرد زيرا لکل شهر عمرة و در اينجا در اول روايت گفته که امام عليه السلام عمره را انجام داده است و برای کاری از مکه خارج شده است. آيا می توان اين را يک استثناء دانست که همه بايد از مکه محرم شود جز کسی که از مکه بيرون رود و در مسير بازگشت به ميقات برسد؟ آيا می-توان گفت فقط چنين فردی می تواند خارج از مکه محرم شود؟

اقتضای جمع بين ادله همين است. اگر ما باشيم و جمع بين عام و خاص همين کار را بايد انجام دهيم. ولی اين در صورتی است که روايت معرض عنهای اصحاب نباشد. و واقعيت اين است که کسی به اين روايت عمل نکرده است، ولو به صورت استثناء. و لذا نمی-توان بين چهار روايتی که خوانده شد و اين روايت معارض جمع کرد. البته اگر کسی اعراض اصحاب را مانع عمل به روايت نداند، می تواند به اين روايت هم عمل کند، ولی ما که اعراض را مانع می دانيم، روايت را کنار می گذاريم.

برخی برای توجيه اين حديث، محاملی تراشيده اند که فردا آن را بررسی می کنيم.