درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

88/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

حديث اخلاقی هفته

حديث 1 باب 139 از ابواب احکام العشره:

16219 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَكْذِبْ عَلَيْنَا كَذِبَةً فَتُسْلَبَ الْحَنِيفِيَّةَ وَ لَا تَطْلُبَنَّ أَنْ تَكُونَ رَأْساً فَتَكُونَ ذَنَباً وَ لَا تَسْتَأْكِلِ‏ النَّاسَ بِنَا فَتَفْتَقِرَ فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ وَ مَسْئُولٌ فَإِنْ صَدَقْتَ صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كَذَبْتَ كَذَّبْنَاك‏

کذب حرام است ولی اگر به خدا و پيامبر و ائمه نسبت داده شود، بيشتر نکوهش شده است. امام باقر عليه السلام می فرمايد که دروغ نگو که دينت را از دست خواهی داد. و نخواه که رييس شوی که دم و دنباله رو خواهی شد. به ما چيزی نسبت نده که با آن از مردم چيزی بگيری که فقير خواهی شد و روز قيامت از آن مواخذه خواهی شد. اگر راست گفته باشی ما تو را تأييد خواهيم کرد و اگر دروغ بگويي ترا تکذيب خواهيم کرد.

گسترش دامنه خرافات از مصاديق دروغ است. افراد مختلفی می آيند و چيزهائی را که اصلاً در اسلام نيست به اسلام نسبت می دهند. اگر دين آميخته با خرافات شد، تمام اصالتهای دينی از دست خسواهد رفت. انگيزة پيدايش خرافات چند جيز است:

1. خواب ـ خوابهائی که عده ای می بينند که مقداری از آن راست است و مقداری از آنها دروغ. خواب در اسلام حجت نيست. احدی نمی گويد خواب حجت است، نه شيعه و نه سنی، اگر خواب حجت بود، هر روز چيزی به دين اضافه می شد. پايه و اساس قرار دادن خواب، رفتن به سراغ خرافات است. اين موضوع به صدا و سيما هم کشيده شده است و گاه در اين رسانه هم اين مسائل مطرح می شود. برخی خطباء هم به اين مسائل دامن می زنند. پايه و اساس جمکران خواب نيست، بلکه بانی اين مسجد در بيداری حضرت را ديده است و خواب حضرت يوسف را که او يک پيامبر بود با خواب انسانهای عادی نبايد قياس کرد.

2. جهل ـ منشأ ديگر خرافات جهل است. ما مراجعاتی داريم که نشان می دهد جهل چگونه منشأ برخی خرافات شده است. مثلاً خانواده ای فکر می کردند که چون کفش آنها را دزديده و در قبرستانی دفن کرده اند دچار مشکلات فراوانی شده اند.

3. افراد سوء استفاده چی ـ منشأ سوم خرافات، افراد سوء استفاده چی هستند، چه سوء استفاده مالی و چه حتی جنسی.

4. بيگانگان ـ منشأ چهارم خرافات، بيگانگان هستند که برای ضربه زدن به مسلمانان خرافات را گسترش می دهند. بهائيت مجموعه ای از خرافات است.

دروغ بر خدا و پيامبر بستن و آن را به دين وصل کردن ذنب لايغفر است چون بايد همه کسانی را که منحرف شده اند به راه راست برگرداند و چنين چيزی ممکن نيست. راه اين است که مردم احکامشان را از اهل علم بگيرند و به سراغ چيزهای ديگر نروند، مراد از مستأکل بالعلم مذکور در روايت همين است که دروغی را به خدا و پيامبر ببندند و آن را مايه ی کسب درآمد قرار دهند.

ـــــــــــــــــــ

همان طور که گفتيم، اولين شرط در حج تمتع نيت بود و مراد از نيت، مشخص کردن حج تمتع در برابر إفراد و قران است. و دليل ما، هم دليل عقل بود و هم دليل نقل. دليل عقل اين بود که عناوين قصديه جز با قصد از هم جدا نمی شوند؛ حال نام اين را دليل عقلی بگذاريد و يا بنای عقلای ممضاه از سوی شارع و دليل نقلی هم رواياتی بود که ذکر شد. يعنی روايات 1 تا 4 باب 22 از ابواب احرام و بقيه روايات اين باب هم دلالت دارند و حتی دلالت بر اين موضوع منحصر به اين باب هم نيست.

در پايان اين بحث، چند نکته باقی مانده است که به آنها اشاره می کنيم:

نکته ی اول

نيتی که ما گفتيم در اينجا قصد عنوان بود، ولی می دانيم که علاوه بر قصد عنوان در حج تمتع، قصد قربت هم لازم است.ولی کسی در اينجا اشاره به اين موضوع نکرده       است[1]  

نه امام و نه عروه و نه جواهر. سخن در اين است که اولاً چرا قصد قربت واجب است و ثانياً چرا در اينجا آن را ذکر نکرده اند.

علت وجوب قصد قربت ـ قصد قربت به ادله ی اربعه واجب است. در مسائل فقهی بعضی مباحث هست که در خيلی جاها مورد نياز و توجه است، ولی در يک جا به صورت مستوفی مورد بررسی قرار می گيرد. همه عبادات نيت می خواهد، ولی بحث عبادت به صورت مستوفی در وضوء بحث می شود، يا مسأله ی بلوغ هم در جاهای مختلفی مورد مورد توجه است ولی در کتاب الحجر به صورت مستوفی بحث می-شود، محل بحث مستوفای عدالت هم در نماز جماعت و نماز قضاء است. نيت که در وضوء بحث شده است در تمام عبادت و از جمله حج هست و نيت قصد قربت می خواهد، دليل وجوب قصد قربت ادله ی اربعه است:

1. اجماع

2. کتاب الله، از جمله، آيه ی 5 سوره ی بينه:

وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دينُ الْقَيِّمَةِ

اخلاص مورد اشاره در اين آيه، همان قصد قربت است. حنفاء تأکيد است، حنيف يعنی خالص. آيات زيادی در قرآن دال بر اين معنی هست.

3. روايات که در جلد اول وسائل، در ابواب مقدمه العبادات و نيز در باب رياء آمده است. مفهوم اجتناب از ريا، قصد قربت است. و حتی در رواياتی که آميختن ريا با اخلاص را مذمت کرده است، اينها هم بر لزوم قصد قربت در عبادات دلالت دارد.

4. دليل عقلی هم که مقدم بر همه اينهاست، با اين توضيح که انسان در عبادات هدفی دارد که يا شکراً للنعمة است يا طلباً للجنة و يا نجاة من النار يا تقرباً الی الله يا قضاءً لحوائج الدنيا مانند نماز استقساء. هر کدام باشد بايد با فرمان خدا باشد تا هدف حاصل شود. بايد با طاعت باشد تا محبوب خدا قرار گيرد، بايد به امر خدا و به قصد خدا باشد تا هر کدام از اهداف که مورد نظر باشد، حاصل شود، اين اهداف حاصل نمی شود جز با امر خدا.

در باره ی حج به استناد آيه ی شريفه ی زير می توانيم بگوييم امر خاص هم داريم:

وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّه‏ ... ( بقره، 196 )

علت عدم ذکر قصد قربت در اينجا ـ و اما علت اين که قصد قربت را در اينجا نگفته اند اين است که چون حج سه قسم دارد، ظاهراً می خواسته اند قسم مورد نظر از اقسام ثلاثه را معلوم کنند، و بيشتر از اين را متعرض نشده اند و در اينجا فقط می-خواسته اند اقسام ثلاثه با هم خلط نشود. [2]

 در عبارتی که از رياض، ج 6، ص 105 در جلسه­ی گذشته خوانده شد، به اين موضوع اشاره شده است.

 شايد بتوان گفت چون در اينجا به دليل ضرورت تلفظ به لبيک که در آن لله بودن مصرح است، نيازی به ذکر مستقل نبوده است.