درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

88/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی هفته

حديث 13 باب 138 از ابواب احکام العشره:

16216 قَالَ وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ أَلَا فَاصْدُقُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّادِقِينَ وَ جَانِبُوا الْكَذِبَ فَإِنَّهُ يُجَانِبُ الْإِيمَانَ أَلَا وَ إِنَّ الصَّادِقَ عَلَى شَفَى مَنْجَاةٍ وَ كَرَامَةٍ أَلَا إِنَّ الْكَاذِبَ عَلَى شَفَى مَخْزَاةٍ وَ هَلَكَةٍ أَلَا وَ قُولُوا خَيْراً تُعْرَفُوا بِهِ وَ اعْمَلُوا بِهِ تَكُونُوا مِنْ أَهْلِهِ وَ أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَ مَنْ قَطَعَكُمْ وَ عُودُوا بِالْفَضْلِ عَلَى مَنْ حَرَمَكُمْ‏

اميرالمؤمنين علي عليه السلام در اين روايت پنج نکته را مورد تأکيد قرار داده‌اند:

توصيه‌‌ی اول: توصيه به صدق. انسانی که راست نمی‌گويد به خدا ايمان ندارد و می-خواهد با ابزارهای ديگر به خواسته‌های خود برسد. شفی يعنی لبه، مخزاه، يعنی رسوائی. غالباً دروغگويان کارشان به رسوائی می‌کشد.

توصيه‌ی دوم: سخن خوب گفتن تا به سخن خوب گفتن شناخته شويد.

توصيه‌ی سوم: عمل به سخنان خوب، تا از اهل آن نيکی ها شناخته شويد. عمل شما سخنانتان را تصديق می‌کند و مردم به شما ايمان می‌آورند.

توصيه‌ی چهارم: خيانت نکردن در امانت، امانت معنای وسيعی دارد که شامل همه چيز می‌شود و فقط زر و سيم نيست، اسرار مردم، قرآن، فرزندان، نظام جمهوری اسلامی و حوزه‌های علميه همه و همه امانت است.

توصيه‌ی پنجم: انتقام‌جويانه نبودن حرکات و صله رحم کسی که قطع رحم شما را کرده‌اند. انتقام‌جوئی کار حيوان است. بدی در برابر بدی موجب گسترش و عمق يافتن کينه‌هاست و خوبی در برابر بدی نقطه‌ی پايان بديها و کينه‌هاست.

احاديث معصومون اين گونه است که بسياری از انها به گونه‌ای است که به تک تک آنها هم که عمل شود موجب سعادت است.

ما که می‌خواهيم معلم مردم باشيم، بايد در رعايت اين مسائل پيشتاز باشيم و مباد مصداق اين شعر بشويم:

آموزگار خلق شدی اما              نشناختی خود الف و با را

تذکر در باره‌ی مسائل روز

نکته‌ی اول

در ديدار 19 دی رهبر معظم انقلاب بر نکته‌ای تکيه کردند که بسيار حکيمانه است: توصيه به عمل به قانون. اگر در کشور بی‌قانونی حاکم شود کشور دجار هرج و مرج خواهد شد. قرآن هم می‌گويد در برابر بی‌قانونی‌ها شما کار خلاف قانون نکنيد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ( مائده، 8 )

قرآن می‌فرمايد:

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ( حديد، 25 )

در اين آيه، مراد از بينات معجزات است، مراد از کتاب تعليمات و مراد از ميزان قانون است. ميژان جزو کتاب است ولی تأکيداً تکرار شده است. قرآن می‌فرمايد ما اينها را فرستاديم تا مردم با تکيه بر قانون قيام به قسط کنند. در ماجرای بستن شريعه‌ی فرات در جنگ صفين، معاويه راه را بست و حضرت راه را باز کرد ولی به توصيه‌ی يارانش که آب را بر اصحاب معاويه ببنديد عمل نکرد، چون اين کار خلاف قانون بود.

نکته‌ی دوم

آن چه در سخنان برخی از مسؤولان و مطبوعات عربستان در اهانت به آيت الله سيستانی آمده است، مايه‌ی تأسف است. آقای سيستانی از مراجع بزرگ شيعه است و حمله به ايشان يعنی حمله به همه‌ی مراجع و همه شيعيان. وقتی شما نسبت کفر و زندقه به ايشان می‌دهيد، ما هم می‌توانيم اين نسبت را به شما دهيم. در کتب اهل سنت هم روايات زيادی داريم، در ممنوعيت نسبت کفر دادن به اهل قبله و ما نمی‌دانيم چرا علمای سلفی به آن توجه نمی‌کنند. يکی از علمای الازهر اين اقدام علمای عربستان را محکوم کرده است، شما می‌دانيد که علمای مصر نسبت به علمای وهابی باسوادترند، و علمای وهابی اغلب کم‌سوادند. ما چنين نسبتهائی مانند کفر و زندقه به شما نمی دهيم تا ‌مردم بی منطقی شما را بفهمند.

گفتيم دو نکته ذيل مسأله‌ی 4 وجود دارد که يک نکته که مربوط به عدم قدرت برای رفتن به ميقات اهل يا احد المواقيت بود توضيح داده شد و نکته‌ی ديگر را امروز تذکر می‌دهيم.

نکته‌ی دوم

نکته‌ی ديگر اين است که حتی اگر به ادنی الحل نرسيد و مثلاً حتی به تنعيم هم نتوانست برود به دليل هر عذری مانند وجود مانع، در اينجا گفته‌اند از همان موضعی که هست محرم شود. دو دليل برای اين حکم وجود دارد:

• دليل اول اين مسأله، يکی همان قاعده‌ی ميسور است.

• دليل دوم دو حديث هم داريم که در آنها می‌گويد به ادنی الحل برود و اگر نتوانست از مکان خودش محرم شود، همان دو روايتی که جلسه‌ی پيش هم خوانده شد، يعنی روايت 1 و 7 باب 14 از ابواب مواقيت.

سؤالی که در اينجا مطرح است اين است که اگر توانست مقداری به سمت ادنی الحل برود، آيا لازم است که به مقدار امکان به سوی ادنی الحل برود يا نه، در جواب بايد گفت ظاهر حديث به اين موضوع اشاره ندارد. فرض اين که فرد هيچ نتواند به سمت ادنی الحل برود، يعنی حتی چند گام هم بردارد، فرد نادر است. به نظر ما چنين چيزی لازم نيست، سکوت روايت دلالت بر حرف ما دارد، وقتی روايت در مقام بيان است، اگر چنين چيزی لازم بود، می‌بايست به آن اشاره می‌شد. بعلاوه قاعده ميسور هم به عقيده‌ی ما در اينجا جاری نيست، زيرا ميسور و معسور بايد از يک جنس باشد، ميسور بايد مرتبه‌ی ضعيفتر معسور باشد، ميسور يعنی ميسور از همان چيز. ميقات مکان مشخصی است که آثار معينی دارد، روايت نگفته است که مثلاً تا 60 کيلومتری مکه برود و در آنجا محرم شود که بگوييد حال که 60 کيلومتر نشد تا آن جا که شد می‌رويم، ميقات موضوعيت دارد و نزديک شدن به آن فائده‌ای ندارد.

اعمال حج تمتع

حج تمتع از دو بخش عمره‌ی تمتع و حج تشکيل شده است، لذا ابتدا عمره‌ی تمتع را مورد بررسی قرار می‌دهيم. عمره‌ی تمتع مشتمل بر پنج عمل است:

1. احرام

2. طواف

3. نماز طواف

4. سعی

5. تقصير

در لابلای اين بحث هم امام و هم عروه اشاره به طواف نساء هم می‌کنند که عده‌ای آن را جزو اعمال عمره‌ی تمتع شمرده‌اند. اگر طواف نساء جزو اعمال باشد، چون نماز طواف نساء هم به آن ملحق می‌شود، اعمال عمره‌ی تمتع به 7 مورد می رسد.

اعمال حج 13 مورد است که بعداً به آن اشاره می‌کنيم.