درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
88/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
فردا شهادت امام باقر عليه السلام است و ايام سوگواری حضرت مسلم هم هست و جمعه هم که عرفه است. ان شاء الله هم از سوگواری استفاده کنيد و هم از عرفه و برای ما هم دعا کنيد و ما هم برای شما دعا میکنيم.
مطلب ششم از مطالب باقيمانده مربوط به حد تمتع و افراد اين است که مبدأ اين مسافت، چه 48 ميل و چه 12 ميل و چه 18 ميل، از مسجد الحرام است يا آخرين خانههای مکه؟ امام با قاطعيت فرموده: من مکه. عروه هم در ج 2، ص 535 با عبارتی متفاوت میفرمايد:
و هل يعتبر الحد المذكور من مكة أو من المسجد وجهان أقربهما الأول
يعنی مکه. محشين هم تا آنجا که ما ديديم موافقت کردهاند و معيار مبدأ مسافت را مکه گرفتهاند نه المسجد الحرام. در زمانهای قديم ممکن بود دو سه ميل تفاوت داشته باشد ولی اکنون بيشتر شده است و برخی نواحی مکه امروز فاصلهی آخرين منزل از المسجد الحرام از 8 کيلومتر هم بيشتر شده است. مراد از السمجد الحرام کعبه نيست، بلکه ديوارهای مسجد است. اکنون ادلهی اين دو قول را بررسی میکنيم.
ادلهی قول به المسجد الحرام
برای المسجد الحرام دو دليل میتوان ذکر کرد:
· ظاهر آيهی شريفه ـ چون در آيه حاضری المسجد الحرام گفته شده است و معيار مسجد است. ولی آيه آيا می خواهد مبدأ مسافت را بگويد يا در عبارت حضور عند المسجد الحرام مراد از حضور چيست؟ بعيد است که آيه در مقام بيان مبدأ 48 ميل يا 18 ميل يا 12 ميل باشد. خود مسجد نيست عند المسجد است، خانهها که داخل مسجد نيست.
· قدر متيقن ـ دليل دوم که میتوان اقامه کرد و نديدهام کسی به آن تمسک کرده باشد، قدر متيقن است ما يک عام داريم که همه آن را قبول دارند و آن حج تمتع است، الا من خرج بالدليل. قدر متيقن 48 ميل از خود مسجد است نه از آخرين خانههای مکه. اگر معيار آخرين خانه باشد هفت هشت کيلومتر بيشتر می شود، چه 48 ميل و چه 12 ميل، اگر از آخرين خانهها باشد هفت هشت کيلومتر بيشتر میشود و اگر از مسجد هفت هشت کيلومتر کمتر میشود و اذا شککنا اخذنا بالعام . و اين اخذ به عام است و مازاد بر آن دليل می خواهد. ما به مخصص متصل عمل نکرديم و چون مخصص منفصل هم داريم، می توان قدر متيقن مخصص را گرفت.
ادلهی قول به مکه
دليل اصلی قول دوم که مکه معيار باشد، روايات است که در آنها چه 48 و چه 18 ميل، همه مکه گفتهاند. اين روايات در باب 6 از ابواب اقسام الحج وجود دارد.
حديث 3 باب 6 از ابواب اقسام الحج:
14738 وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ- قَالَ يَعْنِي أَهْلُ مَكَّةَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ مُتْعَةٌ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ كَمَا يَدُورُ حَوْلَ مَكَّةَ- فَهُوَ مِمَّنْ دَخَلَ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ ذَلِكَ فَعَلَيْهِمُ الْمُتْعَةُ
حديث 7 باب 6 از ابواب اقسام الحج:
14742 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ- قَالَ ذَلِكَ أَهْلُ مَكَّةَ لَيْسَ لَهُمْ مُتْعَةٌ وَ لَا عَلَيْهِمْ عُمْرَةٌ قَالَ قُلْتُ فَمَا حَدُّ ذَلِكَ قَالَ ثَمَانِيَةً وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا مِنْ جَمِيعِ نَوَاحِي مَكَّةَ- دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْق
سند اين حديث بحث داشت. حديث اول که خوانديم برای قول به 48 ميل بود و حديث دوم در برای قول به 12 ميل و حديث بعدی هم برای قول به 18 ميل، اگر قائل داشته باشد.
حديث 9 باب 6 از ابواب اقسام الحج:
14745 وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ- قَالَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ عَلَى ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا مِنْ بَيْنِ يَدَيْهَا وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا مِنْ خَلْفِهَا وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا عَنْ يَمِينِهَا وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا عَنْ يَسَارِهَا فَلَا مُتْعَةَ لَهُ مِثْلُ مَرٍّ وَ أَشْبَاهِهِ
ظاهر ضمير مؤنث من بين يديها به مکه برمی گردد. پس اگر کسی قائل به يکی از اين مسافتها شد، مبدا را بايد مکه بگيرد و هکذا اگر به سراغ قول صاحب جواهر در باره حضور و سفر رفتيم، در سفر مسافر هم آخرين خانههای شهر معيار است. اگر اين طور شد ديگر جائی برای اصل و قدر متيقن باقی نمی ماند. پس بنا بر مبنای مسافت و مسافر قول حق همان مکه است نه المسجد الحرام. ما فرقی بين بلاد کبيره و صغيره قائل نيستيم و صاحب جواهر میگويد بحث بلاد کبيره اواخر مطرح شده است. اين قول خلاف ظاهر قرآن نيست زيرا حاضر در اينجا يعنی عند است و کسی قائل نيست که خانه اينها در مسجد الحرام باشد.
فرع چهارم:
و من كان على نفس الحد فالظاهر أن وظيفته التمتع
اين فرع در اين باره بحث می کند که اگر منزلش در سر حد همان 48 يا 12 ميل باشد تکليف او چيست. منزل در نفس الحد شبيه خون به اندازه درهم است که اگر درست برابر با درهم شد نه کمتر و بيشتر، تکليف چيست. اول بايد ادله را ديد و اگر راه گشا نبود به سراغ احتياط رفت. عروه هم عين همين عبارت را دارد، نه کم و نه زياد.
برخی در اين مسأله اشکال کردهاند که اصلاً موضوع اين مسأله را پيدا نمیتوان کرد. زيرا حد يک خط موهوم است. و کسی را نمیتوان پيدا کرد که درست روی خط باشد. گفتهاند حتی اگر کسی درست روی خط موهوم خانه داشته باشد نيم آن بيرون حد و نيم ديگر داخل آن است و مانند کسی است که دو وطن داشته باشد. پس اين مسأله موضوع ندارد. و اما در جواب بايد گفت اين حرف اشتباه است و نبايد مسائل فقهی را بر اساس دقتهای رياضی و فلسفی و ابزارهای آن حل کرد. گفتهاند يکی از بزرگان که در رياضيات ورود خوبی داشت وقتی در فقه و در بحث وضوء به بحث دارت بين الابهام و الوسطی رسيد، گفته بود يعنی انگشت شست را روی بينی بگذارد و با انگشت ابهام مانند پرگار يک دائره روی صورت رسم کند. وقتی مرز علوم به هم بريزد اين طور خواهد شد. احکام فقه از کتاب و سنت و موضوعات آن از عقل و عرف گرفته میشود. مثلا اگر بگوييم فلان کارخانه در 50 کيلومتری قم است منظور راس الخط نيست. اين مسامحات عرفيه نيست که بگويند در شرع جائز نيست. مسامحات عرفيه مانند اين است که مثلا يک تن کاه که وزن کرد اگر يک کيلو اضافه بود میگويند مهم نيست همان يک تن است ولی اگر زعفران بفروشند مثقال آن هم حساب دارد و به اين ميگويند مسامحهی عرفی .
مطلب مهمتر که به درد ديگر مباحث فقهی هم ميخورد اين است که خود اندازه ميل چقدر است. جواهر در کتاب صلاه المسافر می گويد:
المعروف بين العلماء و بين الناس بل ينسب الی قطع الاصحاب انه اربعه آلاف ذراع بذراع اليد من لدن المرفق الی طرف الاصبع الوسطی من مستوی الخلقه
ذراع از آرنج است تا نوک انگشت وسط.ذراع مستوی الخلقهها با هم فرق دارد. گاه تا سه چهار سانتی متر فرق دارند. وجب در کر هم در وجبهای معمولی يکسان نيست. خود اين مستوی الخلقه که می گوييد 48 ميل، چند کيلومتر اين طرفتر و چند کيلومتر آن طرفتر هم میشود 48 ميل. خود اين تفاوت موجب تفاوت در مسافت می شود و دقتهای امروز در گذشته نبوده است. بله، امروزه متر را بر اساس يک چهل ميليونيوم محيط زمين محاسبه کردهاند و با طلای سفيد ميلهای ساختهاند که در يکی از موزههای پاريس نگاه داری میشود و هم آن را قبول دارند و از طلای سفيد هم ساختهاند که به خاطر گرما و سرما اندازهی آن تغيير نکند. حد وسط بر اساس مستوی الخلقه هم يکسان نيست و بر سه نوع است: عالی و عادی و دانی. وجب کر هم مقدار ثابت ندارد. عليهذا لا شک که موضوع برای اين مسأله تصور میشود. همين که منزل يک فرد و حتی شهر و آبادی آنها چند کيلومتر اين طرف نفس الحد باشد يا آن طرف آن، آنها عرفا در نفس الحد هستند. روايات اين بحث بماند برای بعد