درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در بحث اخلاقی هفته به حدیثی اشاره می کنیم که کثرت کلام را موجب قساوت قلب می داند و بدین مناسبت به بحث قساوت قلب و عوامل آن می پردازیم.

در بحث فقهی به این امر می پردازیم که می توان به کافری که معاند نیست ثواب عملی را هدیه داد که موجب تخفیف عذاب او می شود.

در مورد ناصبی می گوئیم روایات متعددی وارد شده است که او از کلب هم نجس تر است و یا مسلمان نیست و امثال آن.

قدر متیقین ناصبی کسی است که با اهل بیت دشمن باشد و این دشمنی را دین و عقیده‌ی خود بشمارد و در مقام اظهار آن باشد.

و اما تمام بحث:

بحث اخلاقی:

در بحث اخلاقی این هفته از جلد هشتم وسائل ابواب العشرة باب 119 حدیث 19 روایتی را رسول خدا نقل می کنیم:

حَفْصٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْحَارِثِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْكَلَامِ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ قَسْوُ الْقَلْبِ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِي.[1]

اول باید دید که قساوت قلب به چه معنا است.

گاه انسان قلبش در مورد حوادث مختلف حساس است مثلا با شنیدن آه مظلوم و یا ذکر مصیبتی از معصومین حساسیت نشان داده و اشکش جاری می شود، و همچنین اگر مناظر منکری را ببیند احساس ناراحتی می کند ولی قلبی که سنگدلی بر آن غلبه کرده است انعطافی ندارد و منقلب نمی شود. قرآن مجید در سوره‌ی بقره خطاب به قوم یهود بعد از آنکه گناهانی را مرتکب شده اند می فرماید: ﴿ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[2]

که قلب ایشان از سنگ هم سخت تر است و بعد خداوند به سه نمونه از مواردی که سنگ ها دگرگون می شوند مثال می زند ولی دل های آدمیان سنگدل از اینها سخت تر است نه مایه‌ی حیات که آب است از آنها خارج می شود نه در مقابل خشیت الهی هبوط می کند.

در کتب اخلاق در مورد عوامل قسوت قبل بحثی آمده است که بسیار مفصل است و ما به ذکر یک حدیث قناعت می کنیم:

قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ يُقْسِينَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّيْدِ وَ إِتْيَانُ بَابِ السُّلْطَان‌ [3] (بحار الانوار، جلد 62، صفحه‌ی 282، حدیث 33)

مراد از استماع لهو گوش دادن به موسیقی های حرام و شهوت انگیز است.

مراد از طلب صید این است که گروهی برای خوشگذرانی شروع به کشتن حیوانات بیابان و مسابقه دادن با هم می کنند و چه بسا آنها را همانجا رها کرده بر می گشتند و برای صید کردن و امرار معاش این کار را انجام نمی دادند همانطور که یکی از امور شاهان قرق کردن مکان هایی برای صید و خوش گذارانی بود که به عقیده‌ی ما این گونه صید نه تنها حرام است بلکه سفر برای این کار هم حرام بوده موجب می شود که نماز در آن سفر تمام باشد.

همچنین وابستگی به سلاطین جور قلب انسان را تیره می کند؛ هم اموال و هدیه های ایشان حرام است و هم معاونت ایشان. همچنین ذلت و خواری ای که در بارگاه آنها عارض انسان می شود همه موجب قساوت قلب می گردد.

همچنین در روایت دیگر آمده است که کثرة گناهان موجب قساوت قلب است : (قَسْوَةُ الْقُلُوبِ مِنْ جَفْوَةِ الْعُيُونِ وَ جَفْوَةُ الْعُيُونِ مِنْ كَثْرَةِ الذُّنُوب‌)[4] (مستدرک جلد 12، صفحه‌ی 39، حدیث 13)

وقتی انسان سنگدل شود انواع مصائب به او روی می آورد شهوت رانی روح مادی گرائی همه از قساوت قبل نشئت می گیرد. تولید بمب های بسیار سنگین، بمب های شیمیائی، خوشه ای، اتمی و امثال آن همه از مصادیق سنگدلی است.

و اما بحث فقهی:

بحث در شروط منوب عنه بود که به بیان شرط اسلام و ایمان پرداختیم و در شرط اسلام بیان کردیم که کافر هم می تواند از هدیه‌ی اعمال به آنها منتفع شود.

به عنوان نمونه در حدیث الكافي ج : 2 ص : 613 حدیث 4 آمده است:

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ مَسْعَدَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ فِي الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ الْعَذَابَ عَنِ الْوَالِدَيْنِ وَ لَوْ كَانَا كَافِرَيْنِ [5]

ابن کثیر در سیرة النبویة جلد 1 صفحه‌ی 109 و همچنین صاحب تفسیر روح البیان جلد 4 می گوید: وقتی اسلام بر قبیله‌ی طیُ مسلط شد و اسیران جنگی را آوردند دختری در میان آنها بود که خدمت رسول خدا عرض کرد که اگر صلاح بداند او را آزاد کند و گفت که دختر شخص بزرگواری است – و صفاتی از پدرش را نقل کرد – سپس گفت که دختر حاتم طائی است پیغمبر فرمود: ای دختر این صفاتی را که بیان کرده ای صفات مومنین است اگر پدرت مسلمان بود می گفتیم که خدا رحمتش کند بعد فرمود: دختر حاتم را رها کنید (فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق فان الله یحب مکارم الاخلاق)

در این حدیث نیامده است که او هم منتفع می شود ولی لازمه‌ی حب الهی ممکن است این باشد که از ناحیه‌ی خداوند به او تخفیفی برسد.

همچنین در مصباح الشریعة ص 378 آمده است که پیغمبر فرمود: (حاتم منا ای حَسَن الخُلق)

در همان کتاب در صفحه‌ی 332 آمده است که (السخی لا یدخل النار و لو کان کافرا) بعد به حاتم مثال می زند.

در تفسیر روح البیان در جای دیگر است که جبرئیل خدمت پیامبر رسید و گفت: (هذا حاتم طی صرف الله عنه عذاب جهنم بصفائه و جوده)

البته همان قیدی که در جلسه‌ی قبل گفته ایم به آن اضافه می کنیم که کافر اگر معاند نباشد می تواند از عمل خیر نتیجه بگیرد از این رو می توان برای او کار خیری انجام دهد و ثوابش را به آن هدیه داد که ثمره اش تخفیف عذاب اوست.

و اما بحث ما در امر سوم بود که مسئله‌ی ناصبی بود و اقوال را در جلسه‌ی قبل خواندیم که بعضی اصل ناصبی را استثناء کردند که از طرف او نمی شود برای حج نائب شد و بعضی از میان ناصبی پدر را استثناء کردند که از طرف او می شود حج بجا آورد.

در جواهر جلد 6 صفحه‌ی 63 بحث ناصبی به طور مفصل ذکر شده است.[6]

به طور کلی در روایات آمده است که ناصبی حتی از کلب هم نجس تر است. به عنوان نمونه می توان به باب های زیر مراجعه کرد:

جلد دوم وسائل ابواب نجاسات در باب نجاست کافر باب 14. جلد اول وسائل در ابواب ماء مضاف باب 11 در مسئله‌ی غساله‌ی ماء حمام که امام مردم را از استفاده‌ی از آن نهی کرده تعلیل آورده است که در آن غساله‌ی ناصبی است که از سگ هم نجس تر می باشد.) در ابواب زکات آمده است که به ناصبی زکات ندهید زیرا او مسلمان نیست.

و اما ناصبی کیست؟

قدر متیقن از ناصبی این است که (من نصب العداوة لعلی علیه السلام و تدین به و اظهره) از این رو ناصبی سه قید دارد یکی این که دشمن علی علیه السلام و اهل بیت باشد دیگر اینکه آن را دین خود بشمارد (نه صرف کدورت) و همچنین در مقام اظهار آن هم باشد. مصداق بارز آنها را می توان در خوارج مشاهده کرد. و البته امروزه این گونه افراد بسیار کم اند.

شق دوم ناصبی کسانی است که (نصب العداوة للشیعة لانهم المحبون للائمة علیهم السلام.) این هم در حقیقت بازگشت به نوع اول می کند.

اما کسانی که خلفاء نخستین را بر امیر مؤمنان ترجیح می دهند دلیلی وجود ندارد که داخل در زمره‌ی ناصبی باشند و الا تمام اهل سنت را شامل میشود. و هکذا کسانی که با شیعه مخالف اند ولی نه از باب اینکه اینها محب اهل بیت باشند.

ظاهر این است که در روایات ناصبی به معانی مختلفی استعمال شده است و حتی در بعضی آمده است که هر کس که مخالف مذهب باشد ناصبی است ولی این ناصبی محکوم به کفر و نجاست نیست.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص536، أبواب العشرة، باب119، ح19، ط الإسلامية.
[2] بقره/سوره2، آیه74.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج62، ص282.
[4] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج12، ص39.
[5] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص613.
[6] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج6، ص63.