درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در بحث شرائط منوب عنه اولین شرط این است که او مسلمان باشد در این مورد به اجماع و آیات قرآن استناد شده است که همه محل خدشه است و به نظر ما عمده ترین دلیل یکی انصراف ادله از فرد کافر و دیگر عدم امکان تقرب جستن کافر به خدا است که موجب می شود نتوان از طرف او نائب شد.

و اما اینکه آیا علاوه بر اسلام ایمان هم شرط است یا نه منوط به این است که نظر ما در عبادات مخالفین عدم صحت عمل ایشان باشد یا عدم قبول آن.

و اما تمام بحث:

بحث در شرایط منوب عنه در حج است و اولین شرطی را که برای آن ذکر کرده بودند اسلام بود بدین معنا که از کافر نمی توان نیابت کرد و برای او حجی بجا آورد چه زنده باشد و چه از دنیا رفته باشد.

در این مورد ادعای اجماع شده است. همچنین به آیاتی در این مورد اشاره کردیم.

آیه ی اول این بود: خداوند در آیه ی 113 توبه می فرماید: ﴿ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‌ قُرْبى‌ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ﴾[1]

وقتی استغفار برای کفار جایز نباشد به طریق اولی نیابت حج از طرف آنها جایز نیست.

جواب: صاحب جواهر از این آیه جواب داده است که استغفار غیر از مسئله ی حج است یعنی شما از خدا تقاضا می کنید که او را بیامرزد ولی خدا او را نمی آمرزد ولی ما حجی برای او بجا می آوریم که موجب شود لا اقل عذابش کمتر شود و این مربوط به استغفار نیست از این رو آیه از ما نحن فیه اجنبی است.

آیه ی دوم: و اما آیه ی همچنین خداوند در سوره ی شوری آیه ی 20 می فرماید: ﴿مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في‌ حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ﴾[2]

کافر هم مصداق کسی است که در آخت نصیبی ندارد و این بدین معنا است که اگر حجی از طرف او بجا آورید به کار او نمی آید.

جواب: از این آیه هم می توان جواب داد که این مربوط به کسی است که فقط عملش را برای دنیا انجام داده است و برای آخرت عملی انجام نداده است بدیهی است چنین فردی در آخرت نصیبی ندارد ولی ما می خواهیم حج بجا آوریم و این عمل دنیوی نیست بلکه اخروی است و در حقیقت نائب عملی اخروی را برای منوب عنه کافر انجام می دهد و آیه مانع آن نیست.

آیه ی سوم: خداوند در آیه ی 17 از سوره ی توبه می فرماید: ﴿ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدينَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ (در حالی که در کفر پافشاری دارند) أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ﴾[3]

چون اعمال کافران حبط است اگر خودشان هم حج بجا آورند فایده ندارد و یقینا اگر کسی از طرف آنها بجا آورد آن هم فایده ندارد.

جواب: این آیه می گوید اعمالی که کفار خودشان مباشرة انجام داده اند حبط است ولی این دلیل نمی شود که اعمال نائب هم نابود شود و چه مانع دارد که نائب عمل صحیحی انجام دهد و به او هدیه دهد که موجب تخفیف عذاب او شود.

آیه ی چهارم: آیه ی 39 سوره ی نجم است ﴿وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‌﴾[4]

این آیه می گوید که هر چه انسان خودش انجام دهد بدردش می خورد از این رو عمل نائب برای فرد دیگر فایده ای ندارد.

جواب:

اولا: اگر این کلام درست باشد تمام نیابت ها باطل است حتی نیابت از مسلم کما اینکه بعضی از اهل سنت به این آیه برای بطلان مطلق نیابت تمسک جسته اند.

و ثانیا: سعی و کوشش از آن نائب است و بعد نائب آن را به کسی هدیه می کند و به عبارت دیگر گاه خود کافر مسلمانی را برای حج اجیر می کند در این صورت خود کافر سعی کرده است و اگر مسلمانی این کار را بکند باز سعی از آن مسلمان است و آیه این را نفی نمی کند.

تا اینجا آیات نتوانست برای منوب علیه اسلام را شرط کند. ولی برای اشتراط اسلام دو دلیل اساسی دیگر وجود دارد:

دلیل اول: صاحب جواهر می گوید: ادله ی نیابت به مسلمان منصرف است به این بیان که ادلة که می گوید برای پدرت حج بجا بیاور منصرف به پدر مسلمان است نه پدر کافر و حتی شاید ادعا کنیم که ایمان هم شرط است. خصوصا که اصل هم بطلان است.

دلیل دوم: صاحب مستمسک می گوید: عبادت را برای کسی بجا می آورند که قابلیت قرب الی الله داشته باشد و اگر کسی لایق نزدیک شدن به خدا را نداشته باشد و به بیان دیگر در مفهوم عبادت قصد قربت و قابلیت تقرب خوابیده است.

ان قلت: کسی برای زن حائض نائب می شود که برایش طواف انجام دهد و حال آنکه زن حائض قابلیت تقرب ندارد از این رو لازم نیست در هر نیابتی منوب عنه قابلیت تقرب داشته باشد.

قلت: زن حائض مسلمان است و قابلیت تقرب دارد و مانعی عرضی و مقطعی عارض او شده است این بر خلاف کافر است که اصلا نمی تواند به خدا تقرب پیدا کند و حال آنکه زن حائض در همان حال می تواند با اذکار و موارد دیگر به خدا تقرب پیدا کند.

مسئلة: حال آیا علاوه بر اسلام ایمان هم شرط است یا نه

این مسئله نه در تحریر ذکر شده است و نه در عروة ولی صاحب جواهر تبعا للشرایع این مسئله را متذکر شده است و در جلد 17 ص 358 می گوید: لا تجوز النیابة عن المسلم المخالف خلافا للمحکی عن الجامع و المعتبر و المنتهی و المختلف و الدروس فجوزوها عن غیر الناصب و عن الشیخ انه لم یجوزها الا ان یکون الناصب ابا النائب.[5]

نقول: اشتراط ایمان منوط به بحثی است که قبلا مطرح کرده بودیم به این معنا که اگر ایمان شرط صحت اعمال باشد اینجا هم باید شرط باشد ولی اگر گفتیم که اعمالشان صحیح است ولی ولایت و ایمان شرط قبول آن است از این رو اعمالشان صحیح است ولی قبول نیست از این رو نیابت هم از طرف ایشان صحیح است.


[1] توبه/سوره9، آیه113.
[2] شوری/سوره42، آیه20.
[3] توبه/سوره9، آیه17.
[4] نجم/سوره53، آیه39.
[5] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج17، ص358.