درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدا به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه‌ی بقیع علیهم السلام نکات شش گانه ای را در رد این عمل شنیع که توسط وهابی ها انجام بیان می کنیم.

در بحث فقهی امروز به بررسی ادامه‌ی روایات پرداخته به سراغ روایاتی می رویم که در خصوص حج صبی وارد شده است. این روایات بر دو قسم است: روایاتی که به صبی غیر ممیز اشاره دارد و روایاتی که به صبی ممیز مربوط می شود.

روایات دسته‌ی اول بیان می دارد مواظب باشید که صبی، محرمات احرام را مرتکب نشود و اگر مرتکب شد ولیش باید از طرف او کفاره بدهد و موارد دیگر. ظهور این روایات در این است که حج او صحیح است و واضح است که در مورد صبی تمرینی بودن عبادت معنا ندارد زیرا او (که بعضا طفلی شیرخوار می باشد) فاقد تشخیص است و اگر حج او صحیح باشد در ممیز به طریق اولی صحیح است.

و اما تمام بحث:

به مناسبت تخریب قبور بقیع به جای بحث اخلاقی امروز به این امر می پردازیم و به شش نکته اشاره می کنیم.

نکته‌ی اول: از وهابی ها سوال می کنیم که چرا قبور بقیع را تخریب کرده اید. آنها در توجیه کار خود گاه به معنای بدعت متوسل می شوند گاه به معنا شرک. ولی حق این است که آنها معنای هر دو را متوجه نشده اند.

شرک آن است که کسی چیزی یا کسی را همتای خدا بداند. و حال آنکه آیات زیادی در قرآن وارد شده است که شفاعت طلبیدن شرک نیست و شفیع هرگز هم ردیف خدا نیست و فقط واسطه ای است که از خدا تقاضا می کند و اگر شرک است چرا قرآن آن را مجاز شمرده است.

و اما بدعت آن است که چیزی را که جزء دین نیست به نام دین وارد دین کنند. حال اگر کار جدیدی انجام دهیم ولی به نام دین نباشد دیگر بدعت نیست زیرا اگر بدعت باشد بسیاری از کارهای وهابی ها بدعت است مثلا در زمان رسول خدا مسجد الحرام دارای مناره و این درب های وسیع نبود و بعد آنها را درست کردند و این از باب تو آوری عرفی است و کسی قائل نشده است که اینها بدعت است و هکذا موارد بسیار دیگر.

نکته‌ی دوم: قرن ها گذشته بود و این بارگاه ها بود و وهابی ها فقط حدود هشتاد سال گذشته اینها را خراب کردند حال آیا همه‌ی مسلمین در طی قرن های متمادی مشرک بودند و فقط آنها مسلمان واقعی بودند خصوصا که زمان پیامبر که قبر و بارگاه داشت و ائمه می آمدند و کسی سخنی از شرک به میان نمی آورد.

نکته‌ی سوم: در تمام جهان برای افراد سرشناس قبه و بارگاهی وجود دارد و حتی در میان اهل تسنن هم چنین است و آیا می توان گفت که همه‌ی این مظاهر شرک است و فقط ساکنین منطقه‌ی کوچکی در مکه موحد هستند و ما بقی افراد از شیعه و سنی همه مشرک اند؟

نکته‌ی چهارم: قرآن مجید در آیه‌ی 21 سوره‌ی کهف می فرماید که هنگامی که اصحاب کهف شناخته شدند و مردم دور آنها را گرفتند در تفاسیر آمده است که آنها از خداوند تقاضا کردند که آنها را از دنیا ببرد و خداوند هم دعایشان را مستجاب کرد. در اینجا قرآن می فرماید:﴿قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى‌ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً﴾[1] یعنی آنها که بر امر آنها واقف شدند گفتند که در کنار بارگاه آنها مسجدی درست می کنیم و در آن عبادت می کنیم ظاهر آیه این است که با این مسئله به شکل موافق برخورد می کند آیا می توان گفت که قرآن هم اجازه‌ی شرک داده است.

نکته‌ی پنجم: نقض کار شما این است که شما چرا گنبد و بارگاه رسول خدا را ویران نکردید چرا آن شرک و بدعت نیست؟ اگر بگویند که ما تقیه کردیم و از مسلمانان جهان واهمه داریم میگوئیم که تقیه به مذهب شما حرام است.

نکته‌ی ششم: تشخیص شما این بوده است که قبه و بارگاه شرک و بدعت است و ما هم می گوئیم که شما اشتباه می کنید. آیا مکه و مدینه فقط از آن شما ست که هر چه تشخیص داده اید در آن اعمال کنید یا اینکه همه‌ی مسلمانان در آن شریک هستند و چرا شما نظرات شخصی خود را به مرحه‌ی انجام می رسانید و همه را مجبور می کنید که به حکم شما گردن نهند. و شما فقط از لحاظ سیاسی حاکم منطقه هستید ولی از لحاظ مذهبی همه‌ی مسلمانان در آن سهیم هستند.

و اما بحث فقهی:

سخن در این بود که آیا عبادات صبی تمرینی است یا شرعی که اگر تمرینی باشد نیابت او بر حج صحیح نیست ولی اگر شرعی باشد صحیح است و به بحث روایات رسیده بودیم و دو باب روایات را بررسی کردیم و از آنها استفاده کردیم که عبادات صبی مشروعیت دارد و امروز به روایات حج صبی می رسیم و این روایات از روایات صوم و صلاة بهتر است. این روایات در جلد هشتم وسائل باب ابواب اقسام الحج باب 17 آمده است.

روایات این باب بر دو قسمت است:

دسته‌ی اول: روایاتی که مربوط به حج غیر ممیز است و از آنها استفاده می شود که حج ایشان مثلا می گوید بچه را محرم می کنی و مواظب هستی که تروک احرام را انجام ندهد و تمام ارکان را او انجام دهد و کارهائی را که نمی تواند انجام دهد تو از طرف او انجام می دهی. حال غیر ممیز که چیزی متوجه نمی شود از این رو تمرین بودن در مورد او صحت ندارد بنابراین عمل او مشرعیت دارد.

باید توجه داشت که هرچند حجة الاسلام مشروط به بلوغ است و اگر قبل از بلوغ به حج برود از حجة الاسلام کفایت نمی کند ولی در صحت حج و مشروعیت او بلوغ شرط نیست. روایت 1، 3 و 5 در این مورد وارد شده است.

حدیث 1: عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ مَعَنَا صَبِيّاً مَوْلُوداً (تازه دنیا آمده است) فَكَيْفَ نَصْنَعُ بِهِ فَقَالَ مُرْ أُمَّهُ تَلْقَى حَمِيدَةَ (همسر امام) فَتَسْأَلُهَا كَيْفَ تَصْنَعُ بِصِبْيَانِهَا فَأَتَتْهَا فَسَأَلَتْهَا كَيْفَ تَصْنَعُ؟ فَقَالَتْ إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ فَأَحْرِمُوا عَنْهُ وَ جَرِّدُوهُ (لباس معمولی اش را در آورید) وَ غَسِّلُوهُ كَمَا يُجَرَّدُ الْمُحْرِمُ وَ قِفُوا بِهِ الْمَوَاقِفَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ النَّحْرِ فَارْمُوا عَنْهُ (از طرف او رمی جمرات کنید) وَ احْلِقُوا رَأْسَهُ ثُمَّ زُورُوا بِهِ الْبَيْتَ وَ مُرِي الْجَارِيَةَ أَنْ تَطُوفَ بِهِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ. [2]

این روایت صحیحه است.

حدیث 3: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ انْظُرُوا مَنْ كَانَ مَعَكُمْ مِنَ الصِّبْيَانِ فَقَدِّمُوهُ إِلَى الْجُحْفَةِ أَوْ إِلَى بَطْنِ مَرٍّ (کمی قبل از جحفه است) وَ يُصْنَعُ بِهِمْ مَا يُصْنَعُ بِالْمُحْرِمِ وَ يُطَافُ بِهِمْ وَ يُرْمَى عَنْهُمْ وَ مَنْ لَا يَجِدُ الْهَدْيَ مِنْهُمْ فَلْيَصُمْ عَنْهُ وَلِيُّهُ.[3]

این روایت هم صحیحه است. و در آخر روایت آمده است که اگر صبی قربانی ندارد ولیش از طرف او روزه بگیرد حال اگر تمرینی باشد چرا ولی باید از طرف او روزه بگیرد.

حدیث 5: وَ بِإِسْنَادِ صدوق عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَإِنَّهُ يَأْمُرُهُ أَنْ يُلَبِّيَ (تلبیه بگوید) وَ يَفْرِضَ الْحَجَّ فَإِنْ لَمْ يُحْسِنْ أَنْ يُلَبِّيَ لَبَّوْا عَنْهُ وَ يُطَافُ بِهِ وَ يُصَلَّى عَنْهُ قُلْتُ لَيْسَ لَهُمْ مَا يَذْبَحُونَ قَالَ يُذْبَحُ عَنِ الصِّغَارِ وَ يَصُومُ الْكِبَارُ وَ يُتَّقَى عَلَيْهِمْ مَا يُتَّقَى عَلَى الْمُحْرِمِ مِنَ الثِّيَابِ وَ الطِّيبِ وَ إِنْ قَتَلَ صَيْداً فَعَلَى أَبِيهِ. [4]

سند این روایت هم صحیح است.

در این روایت آمده است که اگر نتواند تلبیه را صحیح بگوید و یا طواف را بجا آورد و یا نماز بخواند ولی از طرف او انجام می دهد و این نشان می دهد که صبی غیر ممیز و صغیر است و نمی تواند این کارها را انجام دهد و این گواه بر این است که عمل غیر ممیز صحیح است و حال که عمل او صحیح است، عمل ممیز باید به طریق اولی صحیح باشد.

خصوصا که در این روایت آمده که قربانی ای را که با خودتان آوردید از طرف صغیر قربانی کنید و خودتان روزه بگیرید و همچنین مواظب باشید تروک احرام را مرتکب نشود و اگر صیدی را از بین برد ولیش باید کفاره بدهد.

دسته‌ی دوم: روایاتی که در مورد حج ممیز وارد شده است:

حدیث 2: عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ غِلْمَانٍ لَنَا دَخَلُوا مَعَنَا مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ وَ خَرَجُوا مَعَنَا إِلَى عَرَفَاتٍ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ قَالَ قُلْ لَهُمْ يَغْتَسِلُونَ ثُمَّ يُحْرِمُونَ وَ اذْبَحُوا عَنْهُمْ كَمَا تَذْبَحُونَ عَنْ أَنْفُسِكُمْ.[5]

این روایات در مورد ممیز است زیرا ظهور غلمان در این است که ممیز باشند.


[1] کهف/سوره18، آیه21.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص207، أبواب اقسام الحج، باب17، ح1، ط الإسلامية.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص207، أبواب اقسام الحج، باب17، ح3، ط الإسلامية.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص208، أبواب اقسام الحج، باب17، ح5، ط الإسلامية.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص207، أبواب اقسام الحج، باب17، ح2، ط الإسلامية.