درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه‌ی بحث

امام در مسئله دوم در فرع اول به این امر می پردازد که کسی که نذر کرده پیاده به حج رود و نذرش منعقد شده است اگر از مشی عاجز شود می تواند سواره به حج رود چه نذرش معین باشد یا موسع و چه احتمال دهد که خوب می شود یا نه. در این مسئله میان شیعه پنج قول و در میان اهل سنت سه قول وجود دارد.

مقتضای قاعده این است که اگر نذرش معین است و یا اینکه فرد از خوب شدن مایوس است باید سواره به حج رود و نه کفاره بر گردن اوست و نه قربانی ولی اگر نذرش موسع است و احتمال خوب شدن می دهد باید صبر کند تا بتواند به نذرش عمل کند.

و اما تمام بحث

مسئله‌ی 12 از تحریر: امام در این مسئله دو مسئله‌ی 33 و 34 عروة را ادغام کرده است.

فرع اول مسئله این است: لو عجز عن المشی بعد انعقاد نذره (یعنی آن وقت که نذر کرده بر مشی قادر بود و نذر منعقد شده بود و بعد عاجز شد) یجب علیه الحج ماشیا مطلقا سواء کان مقیدا بسنة ام لا مع الیاس عن التمکن بعدها ام لا (اگر احتمال می دهد که چند سال بعد مثلا متمکن شود و یا احتمال خوب شدن را ندهد در هر صورت می تواند همین امسال راکبا حج را انجام دهد) نعم لا یترک الاحتیاط بالاعادة فی صورة الاطلاق مع عدم الیاس من المکنة

اقوال علماء:

در میان علماء شیعه پنج قول است که صاحب مستند در جلد 11 صفحه‌ی 103 آنها را جمع کرده است و میان اهل سنت سه قول است:

اقوال شیعة:

اگر نذر مطلق است و فرد از تمکن نا امید نیست باید حج را به تاخیر بیاندازد ولی اگر نذر معین است و عاجز از مشی شده است همین امسال سواره حج را انجام دهد. (ابن ادریس و علامه در ارشاد و محقق ثانی این قول را اختیار کرده اند) همان قول اول به اضافه‌ی اینکه یک بدنة (شتر چاق و فربه) را باید قربانی کند. صاحبان این قول در اینکه نذر معین باشد یا مطلق باشد فرق نگذاشتند. (شیخ طائفه و جماعتی از اصحاب این قول را اختیار کرده اند) کسی که از مشی عاجز است مطلقا می تواند راکبا به حج رود چه مایوس باشد یا نه چه نذر معین باشد یا نه و حتی بدنة هم احتیاج نیست. (شیخ مفید و اسکافی و محقق در شرایع این قول را اختیار کرده اند) کسانی که احتمال می دهند که بعدا قادر شوند باید دست نگه دارند ولی آنها که مایوس هستند می توانند سواره بروند. این در صورتی است که نذر مطلق باشد ولی اگر معین باشد همن سال می توانند سواره بروند (این قول مختار ماست) اگر نذر مطلق است و فرد مایوس از تمکن نیست باید منتظر باشد ولی اگر مایوس است می توانند سواره بروند ولی با این قید که (اذا حصل الیاس بعد التلبس بالاحرام و یسقط ان حصل قبله) یعنی اگر بعد از تلبس به احرام از مشی عاجز شود چون فرد محرم نمی تواند خود را از احرام خارج کند باید حج را ادامه دهد ولی اگر قبل از احرام از مشی عاجز شود اصل حجی را که ماشیا نذر کرده بود ساقط می شود (صاحب مدارک این قول را انتخاب می کند)

در میان عامه در این مورد سه قول وجود دارد که در موسوعة کویتیة در جلد 40 صفحه‌ی 196 آمده است.

عاجز از مشی سوار می شود و قربانی هم باید بدهد (اینکه قربانی چه باشد را بیان نکرده اند) و این رای حنفیة و مالکیة است و همچنین شافعیة در اظهر قولشان و یک روایت از احمد حنبل هم بر این دلالت دارد. حج را سواره بجا می آورد و چیزی بر گردن او نیست. حنفیة از طریق قیاس این قول را قبول می کنند (یعنی عقلا عاجز شده است و چیزی بر او نباید باشد) شافعیة در قول غیر اظهرشان این قول را انتخاب کرده اند. فرد عاجز باید کفاره‌ی یمین بدهد و این قول هم منسوب به شافعیه است.

مقتضای قاعده:

قاعده اقتضا می کند که این فرد باید راکبا حج را انجام دهد. حال اگر نذرش معین است که حرفی در آن نیست همچنین اگر نذرش غیر معین است و از خوب شدن مایوس است که باید همان سال انجام دهد و در این دو صورت نه کفاره بر گردن اوست و نه قربانی. ولی اگر از خوب شدن مایوس نیست باید صبر کند.

و انشاء الله فردا بحث روایات را مطرح خواهیم کرد.