درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه‌ی بحث

در بحث اخلاقی به ادامه‌ی روایات حسد و توضیحی پیرامون روایت و راه های مبارزه با حسد می پردازیم.

و اما در بحث فقهی این نکته را بررسی می کنیم که آیا فقط متعلق نذر باید رجحان داشته باشد یا آنکه قیود آن هم باید راجح باشد.

به نظر ما قیود لازم نیست رجحان داشته باشد و هرچند مرجوح باشد باید به آن عمل کرد زیرا عمومات نذر هر نذری را واجب الاجرا می داند از این عام آنجا که متعلق نذر رجحان ندارد خارج شده است و ما بقی موارد مانند قیودات تحت عمومات عمل به نذر داخل هستند هرچند رجحان نداشته باشند.

و اما تمام بحث

بحث اخلاقی

در ادامه‌ی بحث آداب المعاشرة مطابق آنچه صاحب وسائل در باب 116 آورده است بحث را پی می گیریم و به حدیث سوم می پردازیم:

عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَرْبَعٌ لَا يَخْلُو مِنْهُنَّ الْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ يَحْسُدُهُ (مومنی که به فرد حسد می ورزد) وَ هُوَ أَشَدُّهُنَّ عَلَيْهِ (و این فرد از بقیه مشکل تر است) وَ مُنَافِقٌ يَقْفُو أَثَرَهُ (منافقی که دائم در جستجوی آثار اوست تا فرصتی برای بهانه جوئی پیدا کند) أَوْ عَدُوٌّ يُجَاهِدُهُ أَوْ شَيْطَانٌ يُغْوِيهِ (شیطانی که او را گمراه می کند)[1]

امام در این روایت به چند نقطه‌ی آسیب پذیر انسان اشاره می کند و مواردی را ذکر می کند که با انسان دشمنی می کنند.

امام در این روایت به دو مطلب نظر دارد:

1. یکی این است که از چهار طرف خطری سعادت شما را تهدید می کند.

2. دوم اینکه اگر گرفتار شدید ناله نکنید زیرا همه به این امور مبتلا هستند (لا یخلو منهن مومن) و لا اقل شیطان موردی است که سعی در اغوای همه‌ی افراد دارد.﴿قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم‌﴾[2]

دنیا مکانی که است که پر از بلا است (دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة) (نهج البلاغة خطبه‌ی 226) از این رو کسی نمی تواند از مشکلات آن کاملا نجات پیدا کند همانطور که شاعر می گوید:

طبعت على كدر و أنت تريدها      صفوا من الأقذار و الأكدار

بدین معنا که طبیعت دنیا بر کدورت استوار است و آب زلالی نیست و تو می خواهی که زندگی ات مانند آب زلال باشد. برای اولیاء الله هم اینگونه نبوده و برای تو هم نیست.

بعد اضافه می کند:

و مكلفوا الأيام ضد طباعها      متطلب في الماء حذوه نار

که کسانی که می خواهند زندگی اشان بدون دغدغه باشد مانند کسانی هستند که زیر آب استخر رفته اند و دنبال آتش می گردند.

یا باید با مشکلات مبارزه کرد یا از کنارش رد شد.

در مورد حسد ضررهایش را بیان کردیم که همانطور که آتش کنده های درختان را می خورد و خاکستر می کند حسد هم ایمان انسان را از بین می برد.

و اما راه مبارزه با حسد همان طور که بزرگان علم اخلاق مانند مرحوم نراقی در جامع السعادات و کتب دیگر بیان کرده است و ما هم در کتاب اخلاق در قرآن بیان کردیم مبارزه با حسد به طرق مختلفی امکان پذیر است.

از مهمترین راه مبارزه با حسد این است که ریشه‌ی آن را از بین ببرند که از مهم ترین آن ضعف ایمان است زیرا فرد حسد تصور می کند که خداوند قادر نیست که مانند آنی که به فرد دیگر داده است را به او بدهد و یا اینکه به تقدیر خداوند اعتراض دارد و به حکمت او اعتراض می کند مانند آنچه شیطان به خدا عرضه داشت که چرا به آدم سجده کنم. از این رو باید ایمان را تقویت کرد.

و راه دوم از بین بردن ضعف شخصیت است زیرا فرد هنگامی حسد می ورزد که خیال کند خودش بی عرضه است و نمی تواند به پای فرد دیگر برسد از این رو باید سعی کند که خودش را بالا بکشد و از نیروئی که دارد به جای ضربه زدن به فکر آباد کردن خودش باشد.

با مراجعه به تاریخ علماء مشاهده می کنیم که همه از زمان خودشان شکایت داشتند و همه گرفتار منافقان و حسودان و دشمنان ظاهر و باطن بودند.

و اما بحث فقهی

بحث ما به اینجا رسید که در مقدمه‌ی مسئله سوم این نکته باید روشن شود که رجحانی که در متعلق نذر است آیا در قیود هم باید وجود داشته ابشد یا نه و این نکته ای است که اگثر مردم در نذرها به آن مبتلا هستند. مثلا فردی نذر می کند که روز عاشورا فلان خطیب را برای موعظه دعوت کند اصل دعوت رجحان دارد ولی ممکن است قید فلان خطیب رجحان نداشته باشد حال آیا می توان سراغ فرد دیگری رفت یا نه؟

در اینجا همانطور که گفتیم صاحب جواهر گفته بود که عموماتی برای وجوب وفاء به حج داریم مانند آنچه در سوره‌ی حج آیه‌ی 29 آمده است ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ﴾ و از ادله‌ی خارجیه می دانیم که این عمومات تقیید خورده است و باید متعلق نذر رجحان داشته باشد و قدر متیقین از این تخصیص آنجا ست که اصل متعلق رجحان داشته باشد ولی در مورد قیود دیگر لازم نیست که رجحان داشته باشد و همه تحت عمومات ادله‌ی نذر قرار می گیرند.

کلمات علماء در این موارد مختلف است بعضی در قید مکان رجحان را شرط دانسته اند که اگر مکان رجحان نداشته باشد واجب العمل نیست ولی در زمان لازم نیست که رجحان داشته باشد و بعضی گفته اند که مصداق کلی لازم نیست رجحان داشته باشد مثلا نذر می کنم که به زید که از سادات است فلان کمک را بکنم حال کمک به سادات خوب است ولی زید خصوصیتی ندارد در اینجا لازم نیست که مصداق رجحان داشته باشد.

ولی به نظر ما که می گوئیم که رجحان در قیود شاخ و برگ ها لازم نیست می گوئیم که قیود را هم باید انجام داد هرچند رجحان نداشته باشد از این رو اگر بگوئید که روز شنبه نماز امام زمان را بخوانم باید همان روز شنبه خوانده شود هرچند شنبه رجحان ندارد. زیرا دلیل عمومات ادله‌ی وفاء به نذر مانند (ف بنذرک) و آیه‌ی سوره‌ی حج عام است و فقط آنجا که در متعلق نذر رجحان نباشد خارج شده است و ما بقی تحت نذر داخل هستند.

منشا اشتباه و تشویش کلمات علماء که گاه مکان را می گویند بخلاف زمان و گاه چیز دیگر در این است که خیال می کنند مکان چیزی جدای از نماز است از این رو می گویند که نماز رجحان دارد و باید به آن عمل شود ولی قید مکان چون رجحان ندارد لازم الاجراء نیست و هکذا و به بیان دیگر ایشان تصور کردند که دو چیز است یکی مطلوب و یکی غیر مطلوب و نذر در مطلوب اثر می گذارد. و حال آنکه صلاة از مکان و زمان و یا کیفیت از ذات و همین طور مصداق از کلی همه در ذهن از هم جدا می شوند ولی در خارج همه یکی هستند و در خارج نماز با بودن در مکان و زمان یکی است. هکذا انسان مسلمانی که از سادات است در خارج یک فرد است نه اینکه خودش از سیادتش جدا باشد و فقط در ذهن قابل تفکیک هستند.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص526، أبواب احكام العشرة، باب116، ح3، ط الإسلامية.
[2] حجر/سوره15، آیه36 تا 38.