درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

86/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب الحج/ ادامه مسأله 53 /

 

«حديث اخلاقى: دعوت به خير با عمل»

عن عبدالله ابن أبي يعفور، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: كونوا دعاة للناس بالخير بغير ألسنتكم ليروا منكم الاجتهاد والصدق والورع.[1]

ترجمه حديث:

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: مردم را به نيكيها دعوت كنيد به غير زبان (با عمل) تا از شما اجتهاد و راستگويى و پرهيزگارى را ببينند.

شرح حديث:

مراد از ناس آيا غير مسلمانها است يا غير پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) يا هر دو؟ مانعى ندارد كه هر دو مراد باشد.

لام در «ليروا» ممكن است لام امر يا لام جاره باشد، يعنى بايد ببينند يا اين كه تا ببينند.

روايت مى فرمايد در عمل بايد اين سه چيز باشد تا ببينند و ايمان آورند:

1ـ اجتهاد:

از ريشه جهد و هر گونه كوشش و جهاد را شامل است; جهاد علمى، اقتصادى، فرهنگى، جهاد با نفس يعنى ببينند كه شما در جهاد با دشمن، كمك به مردم و جهاد با نفس جدّى و كوشا هستيد مثلاً خودش نمى تواند كمك كند ولى به ديگرى توصيه مى كند كه به نيازمندى كمك كند و يا دو نفر اختلاف دارند و كوشش مى كند تا صلح و صفا ايجاد كند; پس تمام كوششها در اين اجتهاد جمع است.

2ـ الصدق:

نياز نيست آيين اسلام و يا آيين تشيّع را تبليغ كنيد; بلكه به مردم راست بگوييد تا ببينند مسلمان و شيعه حتّى در جايى كه به ضرر اوست راستگوست.

در تاريخ اسلام موارد متعدّدى داريم كه در سايه يك عمل شايسته افرادى جذب و عاشق اسلام شده اند.

3ـ ورع:

پرهيز از گناه، تقوى و پرهيز كامل تر ورع است كه پرهيز از شبهه ناك ها را هم شامل مى شود.

چرا روايت مى فرمايد مردم را با غير زبان دعوت كنيد، مگر عمل با زبان فرق دارد؟

چند تفاوت دارد:

سخن بيان گر اين نيست كه دل هم همان را بگويد ولى عمل نشان مى دهد كه از دل برخواسته و بر دل خواهد نشست، پس سخن داراى تأثير كمترى است.

سخن در بسيارى از موارد باعث دلخورى مى شود هر چند مؤدّبانه گفته شود ولى عمل چنين نيست وقتى در يك مجلس در ابتداى وقت نماز، به خواندن نماز اقدام مى كند، قطعاً در اطرافيان تأثير دارد.

در بسيارى از موارد سخن جزئيّات را بيان نمى كند ولى عمل تمام جزئيّات را نشان مى دهد.

ما اگر بخواهيم در دنيا پيشرفت كنيم، بايد عمل نشان دهيم. در جهان مكانهايى مسلمان شده اند كه به گواه تاريخ حتّى پاى يك سرباز اسلام هم به آن جا نرسيده ولى مسلمان شدن آنها در سايه عمل افراد مسلمانى بوده كه در آن مناطق ساكن شده و مردم آن نواحى با مشاهده رفتار و كردار آنها مسلمان شده اند، مثل: اندونزى، فيليپين، و... كه با جنگ فتح نشده ولى مسلمانند.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پس از فتح مكّه فرمود هيچ كسى شعار انتقام ندهد و همه را بخشيدند و در سايه اين عمل، مردم گروه گروه مسلمان شدند آيه ﴿يدخلون فى دين الله افواجاً﴾ هم بعد از عمل پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در بخشش اهل مكه با آن همه جناياتشان نازل شده است.

در جمهورى اسلامى تبليغ و افزايش رسانه ها همه خوب است ولى آنچه مهم است اين است كه جهانيان ببينند ايران در سايه اسلام و تشيّع پيشرفت كرده و پيشرو شده است كه اين بهترين تبليغ است; البتّه رسانه ها و تبليغات رسانه اى و سمينارها و كنگره ها در جاى خود و به مقدار معتدل خوب است ولى مهم عمل است يعنى نشان دهيم كه در سايه انقلاب چه بوديم و چه شديم.

اهل علم و روحانيت بايد به اين دستور بيش از ديگران پايبند باشند. تبليغ در ايّام مختلف سال خوب است ولى در عمل اگر ببينند ما به اين برنامه ها پايبند هستيم اثر گذارتر است. گاه در فاميل يك روحانى است ولى به گونه اى عمل كرده كه تمام جوانان فاميل علاقمند به دين و روحانيت شده اند و يك نفر يك فاميل را تحت تأثير قرار داده است.

بحث در فرع اوّل از مسأله 53 در اين بود كه وجود محرم در حج مرأه اگر از نظر جان و ناموس مأمونه باشد شرط نيست.

بيان شد كه اصحاب بر اين معنا اتّفاق نظر دارند، همان گونه كه اتّفاق دارند اگر خطرى باشد محرم لازم است.

عامّه دو مبنا دارند بعضى شرط دانسته و بعضى شرط نمى دانند.

قبل از ورود به مسأله پنج نكته لازم به ذكر است تا محلّ بحث به طور كامل روشن شود:

ظاهر قائلين به اشتراط اين است كه اين شرط تعبّدى است ولو زن در امن و امان باشد و الاّ در جايى كه امن و امان نيست، همه قائلند كه وجود محرم شرط است، حتّى ما كه قائل به اشتراط نيستيم، در چنين جايى وجود محرم را شرط مى دانيم; به عبارت ديگر آنها كه مى گويند شرط است تعبّداً شرط است و اگر محرم شرط است و موضوعيّت دارد، به عنوان حكمت است نه علّت. از نظر ما موضوعيّت ندارد ولى اگر امنيّت نباشد، همه قائلند كه محرم يا ثقه لازم است.

در جايى كه امنيّت وجود ندارد ـ چه امنيت بر جان و چه بر ناموس ـ بين رجل و مرأه تفاوتى نيست ولى چون غالباً زنان آسيب پذيرترند، مسأله در مورد آنان مطرح شده است.

مرحوم مغنيه در كتاب الفقه على المذاهب الخمسة مى فرمايد اين مسائل در زمان ما از محلّ ابتلا خارج است چون امنيّت براى همه حاصل است:

قد كان لهذا البحث وأمثاله وجه فى ما سبق حيث كان السفر طويلاً والطرق مخوفة أمّا اليوم فلا تترتّب عليه الثمرة لأنّ الناس فى أمن وأمان على أنفسهم وأموالهم أنّى اتّجهوا (به هر طرف بروند).

اين كلام ايشان به عقيده ما به اين كليّت كه فرمودند صحيح نيست چرا كه دو گونه ناامنى داريم يكى به عنف و ديگرى به فريب، در زمان ما اگر دختران كم سنّ و سال بدون مراقبتهاى لازم به حج بروند، احتمال ناامنى از طريق فريب هست و خطرهاى اخلاقى الآن هم آنها را تهديد مى كند، پس مسأله در عصر ما ثمره دارد و محلّ ابتلا است.

شرط بودن محرم آيا شرط وجوب و استطاعت است يا شرط صحّت؟ اگر شرط استطاعت باشد، در صورت نبود محرم مستطيع نيست ولى اگر شرط صحّت دانستيم، حج با حصول استطاعت واجب مى شود ولى بايد همراه محرم برود تا عملش صحيح شود. واجب مشروط شرطش لازم التحصيل نيست ولى شرط واجب مطلق را بايد تحصيل كرد.

بعضى وجود محرم را شرط وجوب و بعضى شرط ادا (شرط صحّت) مى دانند.

اصل در مسأله چيست؟ آيا اصل در مسأله شرطيت محرم است؟ اصل برائت است يعنى وجود محرم شرط نيست و كسى كه استطاعتش حاصل است آيه ﴿للّه على الناس حج البيت﴾ شامل او مى شود و اگر شك كنيم كه شرط محرم در استطاعت معتبر است يا نه، اصل برائت است.

اقوال:

مرحوم علاّمه در منتهى در عبارت جامعى مى فرمايد:

شرائط وجوب الحج على الرجل هى بعينها شرائط فى حقّ المرأة من غير زيادة فإذا تكمّلت الشرائط وجب عليها الحج وإن لم يكن لها محرم ذهب إليه علماؤنا أجمع وبه قال ابن سيرين ومالك والاوزاعي والشافعي واحمد فى احدى الروايات وقال الحسن (حسن بصرى) النخعى وإسحاق وابن المنذر وأصحاب الرأى (أبوحنيفه و پيروانش) واحمد فى رواية: أن المحرم شرط الوجوب وعن أحمد رواية ثالثة إنّه شرط فى الأداء (شرط صحت) لا الوجوب.[2]


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص513، أبواب العشرة، باب108، ح1، ط الإسلامية.
[2] مرحوم علاّمه در منتهى، ج10، ص108 و 109.