درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

86/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب الحج/ مسأله 48 / وجوب مباشرة الحج للمستطيع

 

«حديث اخلاقى: تقوا، كشتى نجات»

در زمان امام كاظم(عليه السلام) بعضى حجيّت عقل را رها كردند، در حالى كه 70 آيه قرآن در مورد عقل است و ما عقل را به عنوان حجّتى از حجج رحمان پذيرفته ايم. در اين حديث امام كاظم(عليه السلام)كلامى از لقمان حكيم نقل مى كند.

متن حديث:

يا بنّى إنّ الدنيا بحر عميق قد غرق فيها عالَم كثير فلتكن سفينتك فيها تقوى الله و حشوها الإيمان و شراعها التوكل و قيّمها العقل و دليلها العلم و سكّانها الصبر.[1]

ترجمه حديث:

اى فرزندم، دنيا درياى عميقى است كه افراد زيادى در آن غرق شده اند، پس لازم است كه كشتى نجات تو در آن تقواى الهى و زاد و توشه اش ايمان و بادبان آن توكّل بر خدا و ناخداى آن عقل و راهنماى آن علم و لنگرش صبر باشد.

شرح حديث:

لقمان حكيم دنيا را به يك درياى پرتلاطم و عميق تشبيه كرده كه گروههاى زيادى در آن غرق شده اند. حال براى اين كه بتوان از اين دريا و امواج و گردابها و طوفانهاى آن سالم گذشت نياز به كشتى است كه اركان پنج گانه اى لازم دارد:

1ـ زاد و توشه: براى طول سفر آذوقه لازم است كه در كشتى مى گذاشتند و يا كشتى را با مال التجاره پر مى كردند.

2ـ نيروى محرّكه: در زمان گذشته نيروى محرّكه باد بود. بدين منظور بادبانهاى بزرگى كنار كشتى قرار مى دادند كه با وزيدن باد موافق كشتى به حركت در مى آمد.

3ـ ناخدا: يعنى كسى كه كشتى را به حركت در آورده و كنترل مى كند.

4ـ دليل راه: كسى كه راه مى شناسد و كشتى را راهنمايى مى كند.

5ـ نيروى بازدارنده: اگر طوفانى رخ دهد بايد كشتى متوقّف شود به اين منظور لنگرهايى در كشتى قرار مى دادند تا در طوفانها آن را نگه دارد و طوفان كشتى را با خود نبرد.

لقمان اين كشتى را تقوا مى داند و اركان پنج گانه آن را هم بيان مى كند:

1ـ حشوها: چيزهاى كه در كشتى پر مى كنند كه يا زاد و توشه است يا مال التجارة كه در اين دنيا زاد و توشه و مال التجارة ايمان است.

2ـ شرائها: بادبان كشتى توكّل بر خداست. بسيارند كسانى كه با وسواس امروز و فردا مى كنند و هيچگاه به مقصد نمى رسند. در دنيا توّقف معنا ندارد و بايد با توكّل بر خدا حركت كرد كه اين نيروى محرّكه است.

3ـ قيّمها: ناخداى اين كشتى عقل است.

4ـ دليلها: راهنماى اين كشتى علم است يعنى عقل بايد از نيروى علم استفاده كند و كشتى را به مقصد برساند.

5ـ سكّانها: آنچه كه كشتى را ساكن مى كند صبر است. دنيا حوادث تلخ و شيرين بسيارى دارد. ناكاميها، شكستها، بيماريها همه در اين دنيا هست و صبر و شكيبايى لازم است تا انسان به مقصد برسد. دنياى امروز طوفانى تر از هر زمان و سه طوفان مهم در آن است:

1ـ طوفان مفاسد اخلاقى:

حدود 17000 كانال تلويزيونى در از طريق ماهواره ها در دسترس است كه اكثر آنها فاسد و مفسد و مخرّب اخلاق و متلاشى كننده خانواده است. در هيچ زمانى مفاسد اخلاقى به اين اندازه نبوده است.

2ـ طوفان مشكلات اقتصادى:

عدّه اى جهانخوار دنيا را مى بلعند و جمعيّت زيادى از دنيا در فقر زندگى مى كنند، بر اساس آمارهاى رسمى 800 ميليون نفر در دنيا گرسنه مى خوابند و عدّه اى هم بر اثر سوء تغذيه از دنيا مى روند.

3ـ طوفان جنگ:

عدّه اى از غارتگران دنيا درآمدشان از جنگ است. بايد جنگ باشد تا سلاحشان را بفروشند. آنها كه در آمريكا بر طبل جنگ مى كوبند انسان نماهايى بى وجدانند كه منافعشان در جنگ است.

در مقابل اين طوفانها كه در دنيا مىورزد، پناهگاهى جز خدا و تعاليم انبياء نيست:

﴿يا أيّها الذين آمنوا ادخلوا فى السلم كافة. اى كسانى كه ايمان آورده ايد همگى در صلح و آشتى در آييد﴾.[2]

﴿انّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم. مؤمنان برادر يكديگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد﴾.[3]

داروى بيمارى هاى دنياى امروز فقط در تعاليم انبياء و اصول اخلاقى برگرفته از تعاليم انبيا است و جز تقوا چيزى نمى تواند جلوى اين تهاجمات را بگيرد و بايد سعى كنيم كه اين مبانى تقويت شود تا اين كشتى به سلامت از اين درياى پرتلاطم بگذرد.

مقدّمه

خدا را شاكريم كه توفيق رفيق شد تا مجدّداً بحثهاى فقه را بعد از تعطيلات شروع كنيم و اميد است كه با تلاش بيشتر آنچه در تعطيلات از دست رفته جبران كنيم. و ما توفيقى إلاّ بالله عليه توكلّت و إليه أنيب.

ما در باب حج در سال گذشته مسائل استطاعت را تكميل كرديم.[4] در ذيل مسائل استطاعت حج مسائل متفرّقه اى مطرح شده كه مرحوم امام آن را جدا نكرده اند ولى ما معتقديم سزاوار بود كه اين مسائل متفرّقه را جداگانه به عنوان يك فصل ذكر مى كردند كه مجموعاً 18 مسأله است.

اين مسائل را اگر در هم ادغام كنيم، جمعاً هشت مسئله مى شود كه فهرست آن چنين است:

انسان بايد حج را، خود بجاى آورد و تا مى تواند نائب نگيرد ولى اگر عاجز بود، مى تواند در زمان حياتش نائب مى گيرد.

اگر حاجى قبل از احرام بميرد، حج از او ساقط نمى شود ولى اگر بعد از احرام باشد ساقط است.

حج بر كافر و مخالف واجب است و اگر كافر در حال كفر حج انجام دهد، صحيح نيست ولى اگر مخالف طبق مبناى مذهبش حج بجاى آورد صحيح است.

إذن زوج براى زوجه در حجّ واجب، لازم نبوده و وجود محرم هم لازم نيست.

اگر بر كسى حج واجب گردد و بجاى نياورد و استطاعت زائل شود، در سال بعد بايد آن را بجاى آورد ولو متسكعاً (با گدايى كردن).

اگر كسى كه حج به جاى نياورده از دنيا برود، بايد هزينه حجّش را مانند ساير ديون از اصل مالش بردارند.

مشهور و معروف اين است كه براى ميّت حج بلدى لازم نبوده و حج ميقاتى كفايت مى كند.

معروف اين است كه نائب به فتواى مرجع تقليد خودش عمل كند نه به فتواى مرجع تقليد ميّت.

اين مسائل متفرقه به نحوى با استطاعت در ارتباط است

مسألة 48: يجب على المستطيع الحج مباشرةً فلا يكفيه حج غيره عنه تبرعاً أو بالاجارة نعم لو استقر عليه و لم يتمكن منها لمرض لم يُرجَ زواله أو حصر كذلك أو هرم بحيث لايقدر أو كان حرجاً عليه وجبت الاستنابة عليه ولو لم يستقر عليه لكن لايمكنه المُباشرة لِشىء من المذكورات ففي وجوبها و عدمه قولان لايخلو الثاني من قوة و الاحوط فورية وجوبها و يجزيه حج النائب مع بقاء العذر الى أن مات بل مع ارتفاعه بعد العمل بخلاف اثنائه فضلا عن قبله و الظاهر بطلان الإجارة و لو لم يتمكن من الاستنابة سقط الوجوب و قُضى عنه ولو استناب مع رجاءِ الزوال لم يجز عنه فيجب بعد زواله ولو حصل اليأس بعد عمل النائب فالظاهر الكفاية و الظاهر عدم كفاية حج المتبرّع عنه فى صورة وجوب الاستنابة و فى كفاية الاستنابة من الميقات اشكال و إن كان الأقرب الكفاية.

عنوان مسأله:

اين مسأله داراى ده فرع مى باشد كه عمده آن سه فرع است:

فرع اوّل:

كسى كه توانايى دارد بايد خودش حج بجاى آورد و نمى تواند نائب بگيرد پس در حج واجب مباشرت عندالامكان لازم است.

فرع دوّم:

اگر كسى عاجز شد (مثلا بيمار است يا پيرى دارد و يا راه بسته است و ...) و نتوانست خود به حج برود دو حالت دارد: گاه حج بر او مستقر شده يعنى استطاعت داشته و به حج نرفته و حج بر او استقرار يافته است، كه در اين صورت بايد نائب بگيرد، اگر چه زنده است.

فرع سوّم:

گاه حج بر او استقرار نيافته مثلا از اوّل بيمار بوده آيا بر چنين شخصى واجب است كه نائب بگيرد؟


[1] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص16.
[2] بقره/سوره2، آیه208.
[3] حجرات/سوره49، آیه10.
[4] حضرت استاد بحث مسأله 47 را به عهده دانش پژوهان قرار دادند.