درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 4 /

مقدّمه:

در آستانه ماه مبارك رمضان حديث اخلاقى اين هفته به همين مناسبت است. ماه رمضان ماه تحولّ و انقلاب و ماه انسان سازى است. قرآن تعبير ﴿لعلّكم تتقّون﴾ دارد مگر با تقوا نيستند كه قرآن چنين مى گويد؟ منظور اين است كه تقواى جديدى علاوه بر تقواى قبل را دارا شوند و فصل جديدى در تمام جنبه ها در جامعه اسلامى ايجاد شود.

در ميان رواياتى كه در مورد ماه رمضان وارد شده، جامع ترين روايت حديث معروفى است كه هرچه انسان در مورد آن تعمّق كند مطالب جديدى استفاده مى كند; چند جمله از آن را مى خوانيم. در فصلى از اين حديث پيامبر(صلى الله عليه وآله) ده دستور مى دهد كه پنج دستور اجتماعى و مردمى و پنج دستور الهى و سازنده است. از اين حديث استفاده مى شود كه ماه رمضان بايد سازنده باشد، هم رابطه خلق با خلق و هم رابطه انسان با خالق را مى سازد و در ضمن معلوم مى شود كه اسلام آيين محبّت است.

متن حديث:

قال النبى(صلى الله عليه وآله):... وتصدّقوا على فقراءكم و مساكينكم و وقِّروا كباركم وارحموا صغاركم و صلوا أرحامكم و احفظوا ألسنتكم و غُضّوا عمّا لا يحلّ النظر اليه أبصاركم و عمّا لا يحل الاستماع اليه أسماعكم و تحنَّنوا على أيتام الناس يتحنّن على أيتامكم و توبوا الى اللّه من ذنوبكم و ارفعوا اليه أيديكم بالدعاء فى أوقات صلاتكم.[1]

ترجمه حديث:

بر فقرا ومساكينتان تصدّق كنيد و بزرگانتان را اكرام كنيد و بر كوچكترهايتان ترحّم كنيد و زبانتان را حفظ كنيد و چشمهايتان را از آنچه كه نظر به آن حرام است بپوشانيد و گوشهايتان را از آنچه كه شنيدن آن حرام است حفظ كنيد به يتيمهاى مردم محبّت كنيد تا به يتميهاى شما محبّت كنند و به سوى خدا از گناهانتان توبه كنيد و دستهايتان را براى دعا در اوقات نماز به درگاهش بلند كنيد.

شرح حديث:

دستورات اجتماعى:

تصدّقوا على فقراءكم و مساكينكم: هميشه بايد فكر فقرا و مساكين باشيم ولى اين يك سفارش مضاعف است.

و قّروا كباركم: بزرگ بداريد بزرگترها را، نه اين كه وقتى استقلال فكرى و جسمى پيدا مى كنند، پدر و مادر را كنار بگذارند به طورى كه پدر و مادر در خانه سالمندان باشند. گويا بچّه ها خيال مى كنند كه هميشه جوان خواهند بود و غم و پيرى سراغ آنان نخواهد آمد و سرنوشت مادران و پدران براى آنها نخواهد بود. متأسّفانه اين برنامه غربى كم كم در كشور ما هم پيدا شده ولى عاقبت اين قبيل افراد، عاقبت تاريكى است.

و ارحموا صغاركم: كوچكترها را ترحّم كنيد و به آنها ارزش قائل شويد، تا بتوانند راه استقلال را طى كنند.

و صلوا أرحامكم: ماه رمضان ماه صله رحم است، البتّه در ماه هاى ديگر هم صله رحم واجب است ولى در ماه رمضان تأكيد بيشترى دارد. نبايد فرهنگ غربى به جامعه ما هم سرايت كند كه فرزندان از پدر و مادر و يا به عكس پدر و مادر از حال فرزندان و بقيّه بستگان از يكديگر بى اطلاع باشند، آنها عاطفه ندارند، پس چگونه انتظار داريم چنين افراد بى عاطفه اى در عراق و فلسطين به مردم محبّت كنند.

و تحنّنوا على أيتام الناس يُتحنّن على ايتامكم: يكى از آثار وضعيّه محبّت به ايتام اين است كه اگر اكرام ايتام مردم كرديد، مردم هم يتيمان شما را اكرام مى كنند كه اين عمل در اين دنيا ثمره اش ديده مى شود.

دستورات خودسازى:

و احفظوا ألسنتكم: گام اوّل خودسازى و سير و سلوك الى الله، اصلاح زبان است و تا زبان اصلاح نشود هيچ چيز اصلاح نمى شود.

زبان بزرگترين عامل قرب الى الله و بزرگترين وسيله براى شيطان است. زبان را از آبروى مردم حفظ كنيد، البتّه اين تعبير شامل قلم هاى جرايد هم مى شود.

و غضّوا عمّا لايحلّ النظر اليه ابصاركم: گاهى يك نگاه زندگى انسان را عوض مى كند و باعث گرفتارى مى شود و خلاف هاى متعدّد به دنبال مى آورد كه اگر آن نگاه اوّل نبود كار به اينجا نمى رسيد. جوانهايى كه گرفتار شده اند از ما راه حل مى خواهند و ما براى آنها نسخه اى داريم و مى گوييم: به فيلم هاى مستجهن نگاه نكنيد، در مجالس آلوده شركت نكنيد، با رفقاى آلوده دوستى نكنيد، چشم چرانى نكنيد و خود را به خدا بسپاريد و دائماً خود را مشغول كنيد ولو به ورزش و مطالعه، كه باعث مى شود خود را حفظ كنيد تا توفيق ازدواج پيدا كنيد.

و عما لايحلّ الاستماع اليه اسماعكم: گوشها را هم از شنيدن آن صداهايى كه گناه است حفظ كنند مانند موسيقى، غيبت، تهمت، تشويق به گناه و ... .

و توبوا الى الله من ذنوبكم: از گناهان توبه كنيد، البتّه هميشه بايد توبه كرد ولى بهار توبه ماه مبارك رمضان است.

و ارفعوا اليه ايدبكم بالدعاء فى أوقات صلاتكم: در موقع نماز دستها را به دعا برداريد. بهترين وسيله قرب الى الله و بهترين رابطه خلق و خالق دعاست و ماه رمضان ماه دعاست. مشكلاتى كه جهان اسلام را فرا گرفته، به جهت كمى دعا است.

اين گوشه اى از اين روايت است. برادرانى كه به تبليغ مى روند توجّه داشته باشند كه دشمنان با تمام قوا براى كوبيدن اسلام فعّاليّت مى كنند. اسلام در زمان طاغوت مزاحم نبود، لذا با آن كارى نداشتند ولى اسلامى كه امروز مطرح است يعنى «اسلام جهادى» را مى كوبند و با آن مخالفند و ما بايد با تمام قوا بايستيم. فرهنگ اسلام به قدرى قوى است كه هرچقدر آنها بكوبند، باز سربلند است ولى ما نبايد كوتاه بياييم. بايد جوان ها را جلب كنيم ولى تمام منبر بحث هاى سياسى نباشد و بايد سراغ قرآن و روايات برويم كه على(عليه السلام)مى فرمايد: محال است كسى كنار قرآن بنشيند و چيزى از او كم و يا چيزى به او اضافه نشود، آنچه كم مى شود گمراهى و ضلالت و آنچه كه اضافه مى شود هدايت است. سعى كنيد در مقابل افراد حوصله داشته باشيد و تقوا را با عمل به مردم آموزش دهيد.

* * *

در جلسه قبل بحثى پيرامون حديث نفى غرر داشتيم و گفتيم كه اگر روايت به صورت «نهى النبى عن الغرر» باشد مى توان از آن در جاهاى مختلف استفاده كرد و هر قراردادى را كه فريب و خدعه در آن باشد شامل است. اين عبارت در بسيارى از كتاب هاى فقهى به صورت حديث نبوى نقل شده است، از جمله در كتاب خلاف شيخ طوسى در كتاب الضمان و مسئله 5 كتاب الشركة و همچنين در سرائر ابن ادريس، كه مى فرمايد:

و الرسول نهى عن الغرر. تعبير «رُوى» ندارد بلكه قطعى مى گويد و معنى اش اين است كه گوينده اين سخن اطمينان به آن داشته است.

مرحوم علاّمه هم در مختلف در سه كتاب متاجر باب سلف و ديون باب ضمان و كتاب اجاره اين تعبير را آورده است و معلوم مى شود كه مخصوص بيع نيست. صاحب غنيه هم در كتاب الشركة نقل كرده است. مرحوم شيخ انصارى در كتاب البيع مكاسب در شرط معلوميّت ثمن عبارتى دارد كه اين روايت را اسناد به همه مسلمين داده و فرموده كه همه مسلمين عقيده دارند: و الأصل فى ذلك حديث نفى الغرر المشهور بين المسلمين.

آيا مجموع اين تعبيرات سبب نمى شود اطمينان پيدا كنيم كه اين حديث از پيامبر(صلى الله عليه وآله) صادر شده است؟ ما در حجّيت خبر واحد قائليم كه براى وثاقت به روايت وثاقت راوى يكى از طرق است; حال آيا با اين مقدار نقل بزرگان وثاقت به روايت پيدا نمى شود؟

* * *

در مسئله چهارم از مسائل مهور دو بحث داريم كه مرحوم امام (ره) اين دو بحث را با هم ذكر كرده اند:

ذكر مهر، شرط صحّت عقد دائم نيست.

اگر صريحاً نفى مهر كرد مثلا گفت «زوّجتك بلامهر» اين جاى گفتگو دارد.

در بحث اوّل ادّعاى اجماع شده است. مرحوم صاحب جواهر مى فرمايد:

لاخلاف فى أنّ ذكر المهر ليس شرطاً فى صحة العقد بل الاجماع بقسميه (محصّل و منقول) عليه.[2]

ادلّه:

مسئله داراى دلائل متعدّدى است:

اجماع:

اجماع مدركى است.

2- آيه ﴿لاجناح عليكم إن طلّقتم النساء من قبل أن تمسّوهنّ أو تفرضوا لهنّ فريضة﴾.[3]

آيه مى فرمايد: اشكالى ندارد اگر زنها را طلاق دهيد قبل از آن كه آنها را مس كنيد و قبل از آن كه مهرى قرار دهيد. آيه ظاهر بلكه صريح است كه عقد بدون مهر صحيح است ولو در مقام بيان حكم ديگرى است و تكليف بعد از طلاق را بيان مى كند ولى مسلّم گرفته است كه عقد بدون مهر داريم.

بعضى از محشّين «لاجناح» را به آيه 24 سوره نساء تفسير كرده اند در حالى كه ربطى به عقد بدون مهر ندارد.

روايات:

حدّاقل حدود ده روايت در دو باب از وسائل[4] [5] آمده است كه در باب دوازده سه روايت است و در مقام بيان حكم ديگرى است ولى دلالت بر مقصود ما دارد، كه از باب نمونه يك حديث را مى خوانيم:

* عن الحلبى قال: سألته (حلبى از غير امام سؤال نمى كند) عن الرجل يتزوّج امرأة فدخل بها ولم يفرض لها مهراً ثم طلّقها فقال لها مهر مثل مهور نساءها و يُمتّعها (بر فرض كه دخول نباشد، هديه دهد و اگر دخول شود مهرالمثل دهد).[6]

سؤال از مهر المثل است، ولى مسلّم است كه بدون مهر ازدواج صحيح است.

حديث دوّم و سوّم هم همين است.

در باب 58 هم هفت حديث داريم (ح 4، 7، 8، 11، 20، 21، 22) و در مورد اين است كه كسى از دنيا رفته، اگر مهرى ذكر نكرده و دخول هم نبوده چقدر مهر به زنش مى دهند؟ از اينجا معلوم مى شود بدون ذكر مهر عقد صحيح است كه سؤال مى شود تكليف چيست.

پس مسلّم است كه عقد بدون مهر باطل نيست.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج7، ص227، أبواب شهر رمضان، باب18، ح20، ط الإسلامية.
[2] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج31، ص49.
[3] بقره/سوره2، آیه236.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج15، ص24، أبواب مهور، باب12، ح0، ط الإسلامية.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج15، ص71، أبواب مهور، باب58، ح0، ط الإسلامية.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج15، ص24، أبواب مهور، باب12، ح1، ط الإسلامية.