1400/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اوامر/دلالت صیغه امر بر فور یاتراخی /
اولین درس اصول خودمان در سال 1400_ 1401 را آغاز می کنیم .
قبل از شروع در درس اصول من یک نکات اخلاقی را لازم هست خدمت عزیزان طلاب بیان کنم قرآن کریم میفرماید:
﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [1] ﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید صبوری کنید در مقابل شدائد و گرفتاریهای نفس اماره، زمانی که مقابله میکنید با نفس اماره ﴿و صابروا﴾ استقامت بورزید ﴿و رابطوا﴾ و از مرزها مراقبت کنید مراد از این مرزها اعم از مرزهای جغرافیایی و مرزهای نفس اماره هست نفس اماره، زمانی که میخواهد حمله کند به شخصیت الهی انسان آنجا است که انسان باید مرزداری کند و تقوا را پیشه کند در اینجا برای علمای دین، خودسازی حرف اول را میزند، طلاب جوان، طلاب عزیز، امیدهای اسلام، امیدهای حوزههای علمیه، در کنار تحصیل علم، باید تحصیل اخلاق بکنید، تزکیه نفس داشته باشید، تا جوانید کاری بکنید برای خودتان، در دوره جوانی انسان میتواند بهترین سرمایهها را برای خودش جمع آوری بکند، یکی بحث تحصیل علم است، یکی بحث تحصیل اخلاق و فضائل اخلاقی است، در همین دوره جوانی است که انسان میتواند یک سیر وسلوک الهی در تربیت خود داشته باشد، آن علمای اخلاق ما ببینیم چه مراحلی را طی کردهاند طلاب عزیز یاد بگیرید از این بهار جوانی خودتان در این زمینه بهرهها ببرید ، هم سیره ائمه اطهار و حضرات معصومین هم سیره علمای صالح سلف ما، تربیت خود است، در اینجا یکی از روشهای تربیتی اخلاق اسلامی، نظارت بر خود است حتی در روانشناسی اروپائی هم این مسئله تحت عنوان خود گردانی مطرح شده است یعنی دانشمندانی که پیرو عقل بودهاند در مکتب روانشناسی غربی بر اساس عقلشان به این نکاتی که دانشمندان اخلاق اسلامی به آن رسیدهاند آنها هم رسیدهاند منتها دانشمندان اخلاق اسلامی اسم آن را گذاشتهاند نظارت بر خود، آنها عنوان خود گردانی را مطرح کردهاند هر دو تا یکی است، طلاب عزیز از حالا تصمیم بگیرید که نظارت بر خود داشته باشید کتابهای فراوانی در این زمینه وجود دارد، کتابهای مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه، کتاب محاسبة النفس سید بن طاووس رحمة الله علیه، مرحوم امام دو تا کتاب دارد، این دو کتاب اخلاقی ایشان را در کنار خودتان به عنوان کتابهای بالینی داشته باشید .
بله عرفای شیعه حداقل از این دویست سال اخیر روی نظارت بر خود تاکید داشتهاند، مرحوم ملاحسین قلی همدانی، مرحوم علامه اعجوبه در خودسازی مرحوم آیةالله علامه میرزا علی آقای قاضی، مرحوم بهاری همدانی، مرحوم میرزا جواد تبریزی، مرحوم امام خمینی، مرحوم علامه طباطبائی، اینها روی نظارت بر خود تاکید داشتهاند.
قبر مرحوم علامه طباطبائی در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها است، قبر مرحوم آقامیرزا جواد ملکی تبریزی در قبرستان شیخان است، اول زیارت حضرت معصومه میروید و از ایشان طلب امداد و کمک میکنید بعد بر سر قبر این عزیزان بروید و از آنها طلب کنید که شما را در تربیت اخلاقی خودشان یاری بدهند، طلاب عزیز، عمر ما گذشت فهمیدیم که بهترین راه و سعادتمندترین راه بحث خودسازی است و اولین قدم در راه خودسازی همین نظارت بر خود است.
نظارت بر خود مراحلی دارد اول این است که طلبه به این باور برسد که باید خود را بسازد از قلب در درون خودش درک بکند که باید خود را بسازد بعد از آن عقل را پرورش بدهد تا عقل، او را در این مسیر یاری بدهد بعد قدمهای بعد را بردارد.
قدم اول در این مسیر بعد از اینکه به باور رسید که باید خود را بسازد، توبه است، توبه بر هر آنچه انجام داده است، ﴿تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[2]
به سوی خدا توبه کنید از تمام گفتارها و اعمال خودمان توبه کنیم، طلاب عزیز تا زمانی که خودتان را نساختید و فضائل اخلاقی در جان خودتان استحکام پیدا نکردهاند، وارد در مسائل چالش برانگیز نشوید که گرفتار میشوید نفس اماره همیشه مراقب ما هست تا به ما ضربه بزند، از روشهای مختلف به ما ضربه میزند بنابراین قدم اول این است که توبه کنیم بعد از مرحله توبه که قرآن میفرماید:
﴿تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾
قدم اول توبه است، که در مورد آن مطالب فراوانی وجود دارد، انسان در اثر اعمال، در اثر گفتار، شخصیت الهی او آسیب میبیند، در اثر گفتارهای ناشایست، اعمال ناشایست، نیتهای ناشایست، شخصیت الهی انسان آسیب میبیند.
انسان باید با توبه خود را بازسازی بکند، بازسازیِ خود قدم اول است، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: وقتی که از بندهای گناهی سر میزند حالا چه گناه عملی چه گناه زبانی، چه گناه قلبی، در قلب وشخصیت واقعی او یک نقطه سیاهی ایجاد میشود، وقتی که توبه کرد، آن نقطه سیاه محو میشود این همان بازسازی است.
در اینجا پس قدم اول توبه شد، از همین امروز تصمیم بگیرید که توبه کنید و قدم بعد از توبه مبحث گستردهای است که به مرور زمان انشاءالله خدمت عزیزان بیشتر توضیح داده میشود.
قدم بعدی مراقبه است که ما در جلسات آینده انشاءالله در مورد مراقبه مطالبی را خدمت عزیزان عرض خواهیم کرد.
دلالت صیغه امر بر فور و بر تراخی
بحث اصولی ما در مورد دلالت صیغه امر است مادة و صیغة و هیئة بر فور و تراخی است، در مورد مباحث اوامر مطالب خیلی مختلفی را خدمت عزیزان عرض کردیم، آخرین بحثی که سال گذشته داشتیم دلالت امر بر مرّه و تکرار بود، آراء مختلفی را در ارتباط با مره و تکرار خدمت عزیزان عرض کردیم، آثار فقهی که میتوان در رساله عملیه نوشت که بر مره و تکرار بار میشود که خدمت عزیزان عرض کردیم.
بحث جدیدی که در ارتباط با صیغه امر در سال جدید میخواهیم آغاز کنیم، بحث دلالت صیغه امر بر فور و تراخی است، هم از حیث ماده باید مورد بررسی قرار بگیرد و هم از حیث هیئت، یعنی آیا صیغه امر از حیث ماده و یا از حیث هیئت دلالت بر فور میکند یا دلالت بر تراخی میکند یا دلالت بر هیچکدام از اینها نمیکند در اینجا آراء مختلفی بین فحول از اصولیون وجود دارد که ما تلاش میکنیم آراء تعدادی از فحول اصولیون را بیان کنیم و در پایان هم نظر خودمان را به عنوان نتیجهگیری خدمت عزیزان عرض میکنم.
نظر مرحوم صاحب کفایه
اولین نظری که در اینجا بیان میکنیم نظر مرحوم صاحب کفایه است، قبل از بیان نظر صاحب کفایه، من برای این بحث مثالی میزنم، فرض کنید مولا فرموده است: صلّ، در اینجا صلّ که صیغه امر است، آیا دلالت میکند بر اینکه فوری باید صلاة را انجام داد، یا میتوان به تاخیر انداخت؟ البته این بحث ما جدای از وجود قرینه است، ما راجع به ذات صیغه امر بحث میکنیم که آیا ذات صیغه امر بدون داشتن قرینه بر فور و بدون داشتن قرینه بر تراخی آیا دلالت بر فور میکند یا دلالت بر تراخی؟ یا دلالت بر هیچکدام نمیکند؟ فرض کنید مولا گفته است: اضرب، این اضرب که صیغه امر است آیا مادةً و هیئةً دلالت بر فوریت امتثال امر میکند و فورا باید ضرب ایجاد بشود؟ یا نه بعدا میتوان با تراخی آن را انجام داد؟ یا اصلا صیغه امر مادة و هیئة دلالت بر هیچکدام نمیکند؟ در اینجا آراء فحول از اصولیون مختلف است ما اول نظریه مرحوم صاحب کفایه را خدمت عزیزان عرض میکنیم:
چون زمانی که اصول را آغاز کردیم گفتیم مباحثمان را بر اساس آن چینشی که صاحب کفایه مطرح کردهاند بر اساس آن چینش مباحث را مطرح میکنیم. لذا اول نظریه صاحب کفایه را در این ارتباط مطرح میکنیم :
از نظر مرحوم صاحب کفایه محقق خراسانی، صیغه امر اگر بدون قرینه استعمال بشود هیچگونه دلالتی بر فور یا بر تراخی ندارد، نه از حیث ماده و نه از حیث هیئت، از جهت ماده و یا از جهت هیئت هرگز صیغه امر دلالت بر فور و یا دلالت بر تراخی نمیکند.
بله اگر چنانچه صیغه امر بدون قرینه باشد و بدون قرینه استعمال بشود و به صورت مطلق استعمال بشود مقتضای اطلاقش تراخی است، ولی ما بحثمان جدای از اطلاق و تقیید است آیا صیغه امر بدون لحاظ اطلاق و تقیید بر فور دلالت میکند یا بر تراخی؟ یا اصلا بر هیچکدام دلالت نمیکند؟ ما از این زاویه بحث را مطرح میکنیم، که صاحب کفایه فرمودند: صیغه امر با قطع نظر از تقیید واطلاق نه دلالت بر فور میکند نه دلالت بر تراخی میکند و لو مقتضای اطلاق صیغه امر تراخی است ولی ما کاری به آن اطلاقش نداریم، مرحوم صاحب کفایه عبارتی که در این زمینه دارد این است که:
(الحق أنه لا دلالة للصیغة لا علی الفور و لا علی التراخی)[3] حق این است که صیغه امر نه بر فور و نه بر تراخی دلالت دارد
(نعم قضیة اطلاقها جواز التراخی) بله مقتضای مطلق بودن صیغه، جواز تراخی است، ولی بحث ما با قطع نظر از اطلاق و تقیید است.
دلیلی را که مرحوم صاحب کفایه نقل میکند تبادر است، میفرمایند که: متبادَر از صیغه امر، طلبِ ایجاد طبیعتِ مأموربه است، وقتی متبادَر از صیغه امر طلب ایجاد طبیعت مأموربه بود بنابراین صیغه امر، چه از نظر ماده و چه از نظر هیئت دلالت بر فور ویا تراخی نمیکند، چون ماده صیغه امر اسم جنس است، جنس مأموربه را طلب میکند که مصدر است و فقط دلالت بر طبیعت و جنس مأموربه میکند، هیئت امر دلالت بر طبیعت مأموربه و جنس مأموربه میکند، بنابراین صیغه امر از حیث ماده و از حیث هیئت نه دلالت بر فور میکند و نه دلالت بر تراخی میکند و دلالت بر هیچکدام ندارد. علتی را هم که بیان میکند همین تبادر است، هم تبادر از ماده امر و هم تبادر از هیئت امر که توضیح دادم ماده صیغه امر، اسم جنس است و فقط دلالت بر طبیعت مأموربه میکند، هیئت امر هم فقط دلالت بر طلب ایجاد طبیعت مأموربه میکند دیگر نه ماده ونه هیئت هیچکدام دلالتی بر فور ویا تراخی ندارند.
بعضیها ادعا کردند اگر چنانچه صیغه امر دارای قرائنی باشد دلالت بر فور میکند، دلالت بر تراخی نمیکند و شواهدی را برای قول خودشان آوردند که برای جلسه بعد میگذاریم، ابتدا ما آراء اعلام اصول را ذکر میکنیم بعد وارد نقد وبررسی آنها میشویم.
خلاصه نظریه صاحب کفایه تا اینجا این شد که صیغه امر مادةً و هیئةً نه دلالت بر فور میکند ونه دلالت بر تراخی میکند .