1403/02/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ضرورت وجود حاکم/دلائل روائی ضرورت حاکم /حدیث امام رضا(ع)
بحث ما در مورد ضرورت تشکیل حکومت و اولویت با حاکمان معصوم و عادل است دلایل قرآنی و دلائل روایی را هم بیان کردیم رسیدیم به روایت امام رضا (ع) در قسمت پایانی روایت امام رضا که یک نکته دقیقی رامی فرمایند که این به درد امروز ما می خورد اوائل انقلاب بحث در این بود که آیا رهبری وحاکم خوب است به صورت فردی باشد یا به صورت شورایی باشد؟ این بحث خیلی مفصل بود که بعد ز گفته امام رضا (ع)این رو توضیح بیشتری می دهیم امام رضا(ع)در آن فقره هایی از حدیث فضل بن شاذان فقره پایانی که ما انتخاب کردیم خلاصه آن فقره ای که امروز می خواهبم در موردش صحبت کنیم این است که اگر کسی سوال کند چرا دو تا امام نباشد در یک عصر یعنی دو تا حاکم ،امام باشند ؟ امام رضا (ع ) سه تا علت برای آن نقل می کند می فرماید: فإن (قائل): فلم لا يجوز أن لا يكون في الأرض إمامان في وقت واحد وأكثر من ذلك؟ اگر کسی بپرسد که چرا در یک زمان جایز دو تا امام باشد یا بیشتر چرا؟ قيل: لعلل به خاطر علت هایی: 1-منها أن الواحد يختلف فعله وتدبيره والاثنين لا يتفق فعلهما وتدبيرهما یک امام عمل اش تدبیر اش همیشه یکی است لذا چرخش نظام آن حکومت و چرخش نظام جامعه آسان می شود ولی عمل دو تا امام و تدبیر دو تا امام با همدیگر مطابقت ندارد این یک عمل انجام میدهد او عمل دیگری او یک تدبیر می اندیشد این تدبیر دیگری وذلك انا لم نجد اثنين إلا مختلفي الهمم والارادة در اینجا امام تمسک می کند به سیره عملی عقلا ما پیدا نکردیم دو تا امام باشند مگر این که همت هایشان و اراده هایشان مختلف است یعنی در مقام عمل این طور است وقتی دو نفر حاکم باشند هم همت هایشان نسبت به امورات مختلفه و هم اراده ها و تصمیماتشان با هم دیگر مختلف است. فإذا كانا اثنين ثم اختلفت هممهما وأرادتهما وتدبيرهما وقتی امامان دو تا باشد و آن وقت تدبیر وهمت هایشان مختلف باشدو اراده هایشا هم مختلف باشد.كانا كلاهما مفترضي الطاعة و فرض هم این است که خدا فرموده این دو تا مفترض طاعت هستند لم يكن أحدهما أولى بالطاعة من صاحبه. که یکی شان نسبت به اطاعت کردن و فرمانبرداری کردن از دیگری اولویت ندارد هر دو تا در اطاعت کردن علی سوی هستند.فكأن يكون في ذلك إختلاف الخلق والتشاجر والفساد. در این صورت نتیجه اش این میشود که مردم اختلاف پیدا می کنند جنگ و دعوا پیدا می کند ونزاع پیدا می کنند فساد به وجود می آید چون او یک حرفی می زندو این حرف دیگری می زند. (ممکن است در این جا سوالی برای شما پیش بیاید سوال در روایت بیان نشده ولی سوال را طرح می کنیم چرا در مورد انبیاء در یک زمان چندین پیامبر بوده است چرا ؟(مثلا زمانی که حضرت ابراهیم پیامبر بود لوط هم پیامبر بود و زمانی که حضرت شعیب پیامبر بود حضرت موسی هم پیامبر بود)وجه اول اینکه پیامبر صاحب شریعت یکی بوده درهرزمان ومابقی پیامبد تبشیری بوده اندو وجه دوم محدوده حاکمیتشان مختلف بود مثلا فرض کنید حضرت موسی محدوده ماموریتش مصربود و محدوده ماموریت حضرت شعیب مدائن بود یا مدین بود حضرت ابراهیم منطقه بابل بود حضرت لوط در منطقه دیگری بود فرض امام این است که در یک جا دوتا امام باشند این مشکلات پیش می آید البته در اینجا به اعتقاد ما ائمه علیهم السلام حتی اگر دو تا باشند عملا دو تا نبودند ائمه (ع)در عصر پیامبر (ص)در هیچ زمانی دو تا امام معصوم، امام نبوده اند معصوم دو تا هم عصربوده اندولی امام نبودند ولی در عین حال اگر امام بوده اند این اختلافات نبود بیشتر نظر امام به حاکم است.حاکم عادل که در عین حال همین
حاکم عادل با حاکم عادل دیگری اختلاف پیدامی کند.) ثم لا يكون أحد مطيعا لاحدهما إلا وهو عاص للاخر فتعم معصية أهل الأرض. هیچ کس مطیع یکی از این دو امامان نیست مگر این که اون امام دیگر را عصیان کرده است.نتیجه آن این میشودهمه ی اهل زمین معصیت کارمی شوند. اگر دو تا امام بود آن شخصی که با این امام است با آن امام شماره یک نخواهد بود مگر اینکه مخالف قول آن امام باشد امام رضا(ع)می فرماید اگر دو تا امام حاکم باشند دو نفر امام وحاکم باشند کسانی که با این شماره یک هستند حتما بدان که عصیان کرده اند ازآن امام دومی چرا؟عصیان می کنند چون فرض این است که این امام و حاکم یک نظر می دهند و اون نظر مخالفی میدهد کسانی که با این حاکم هستند معنایش این است که با نظر آن یکی مخالفت کرده اند. نتیجه اش چه می شوداینکه همه ی اهل زمین معصیت کارمی شوند. چرا؟ چون وقتی طرفداران این امام آن امام را معصیت کردند طرفداران این امام آن امام راهم معصیت می کنندو همه معصیت کارمی شوند وآیا واقعا همه معصیت کاراند. ثم لا يكون لهم مع ذلك السبيل إلى الطاعة والايمان.برای مردم راهی برای اطاعت و ایمان باقی نمی ماند. ويكونون إنما أتوا في ذلك من قبل الصانع. مردم این اختلا فات و تشتت را از چشم خدا می بینند می گویند خدا اگر برای ما دو تا حاکم قرار نمی داد دو تا امام قرار نمی داد ما این طور مختلف نمی شدیم همین که الان بعضی ها نظرشان راجع به نظام اسلامی همین است.
.الذي وضع لهم باب الاختلاف والتشاجر والفساد. خدایی که فرضا خودش دو تا امام را گفته باید از این دو تا امام حاکم اطاعت کنید خودش باب اختلاف و مشاجره و فساد را خودش باز کرده است امام رضا(ع)می فرماید پس به خاطر اینکه خداوند باب این مسئله را ببندد فرموده است در هر زمانی در هر محدوده ای یک حاکم باید باشد یک امام باید باشد تا مردم از نظر فکری به اینجا نرسند که کار اختلاف ازسوی خداست. إذ أمرهم باتباع المختلفين. چرا مردم میگویند که کار اختلاف ازسوی خداست؟ چون میگویند که خدا فرموده که از دو تا حاکم پیروی کن درست شد خدا هم آمده باب دو امام بودن حاکم را بسته است.2-ومنها أنه لو كانا إمامين لكان لكل من الخصمين أن يدعو إلى غير الذي يدعو إليه صاحبه في الحكومة می گوید اگر دو تا حاکم وجود داشته باشد مردم در قضاوت و حکومت میروند مراجعه می کنند وبه هر یک از این دو تا که میلشان است فرض کنید زید و عمربا همدیگر راجع به ارثی راجع به یک مطلبی جنگ ودعوا می کنند عمر می رود پیش این حاکم زیدپیش اون حاکم می روداین یک حکمی می کندواون حکم دیگری می کند نتیجه اینکه اختلاف حل نمی شود و این نزاع همچنان ادامه پیدا می کند.ثم لا يكون أحدهما أولى بان يتبع صاحبه این دو نفری که رفتند پیش دو تا امام هر کدام وظیفه اش است که از امام خودش تبعیت کند وظیفه ای ندارد که از آن امام تبعیت کند یعنی اولویتی در کار نیست فيبطل الحقوق والاحكام والحدود.حقوق و احکام و حدود الهی همه دیگر باطل می شوندو معطل می مانند.
3-ومنها أنه لا يكون واحد من الحجتين در مجلس حکومتی و مشورتی فرض کنید نشسته اند اونی که حرف اول وآخر را باید بزند کدام یک از آن دو هستند اونی که باید حکم آخری را صادر بکندو کدام یک که باید امر و نهی آخری را بکند معلوم نیست.أولى بالنطق و الحكم و الامر و النهي من الاخر هیچ کدام از این دو تا اولی به نطق وحکم و امر ونهی کردن نسبت به دیگری اولویت ندارند. و إذا كان هذا كذلك وجب عليهما أن يبتديا بالكلام. وقتی که مطلب از این قرار باشد یعنی هیچ کدام از این دوتا حاکم نسبت به حرف زدن حکم و داوری کردن امر و نهی کردن هیچ کدام بر دیگری اولویت نداشته باشد و واجب می شود بر هر کدام از این دو تا شروع به سخن گفتن کنند.اگر هر دو صحبت کنند کار خراب میشودواگر یکی ازآنها صحبت کند اون یکی برآن دیگری که ساکت شده اولویت ندارد و اگر هر دو تا سکوت
کنند مسئله حل نمی شود. امام به صورت منطقی و عقلانی دارد صحبت می کند. وليس لاحدهما أن يسبق صاحبه بشئ و هیچ کدام از این دو تا امام و حاکم اولی نیست نسبت به آن امام و حاکم دیگر إذا كانا في الامامة شرعا واحدا زمانی که هر دو تا امام در شریعت امام واحدی باشند هر دو تا مساوی در امامت باشند در شریعت است. فإن جاز لاحدهما السكوت جاز السكوت للاخر اگر جایز باشد یکی ازآن دوسکوت کند و دیگری هم جایزاست سکوت بکند. و إذا جاز لهما السکوت بطلت الحقوق و الاحكام و عطلت الحدود و صار الناس كأنهم لا إمام لهم.[1] هنگامی که هر دو تا سکوت کنند.دیگر حقوق و احکام باطل می شود و حدود هم دیگرمعطل می شود مردم می گردند مثل اینکه امامی ندارند پس یا یکیشان سکوت کند یاهر دو سکوت کنند. نتیجه ای که یکیشان سکوت کند یا دو تا سکوت کنند امام رضا (ع)فرمود ولی شق سوم را نفرموده اند.این است که هر دو تا شروع کنند به حرف زدن چون ابتدا به سخن برای هیچ کدام اولویت ندارد. سه صورت به وجود می آید۱_یا هر دو تا با هم حرف بزنند حرف آخر را بزنند.۲_ یا یکی شون حرف بزند دیگری سکوت بکند اگر سکوت بر دیگری جایزه بر اون یکی دیگرهم جایزاست . ۳_قسم سوم اش هردو سکوت کنند اگر هر دو تا حرف بزنند تشنج به وجود می آید اگر یکیشان سکوت کند یکیشان حرف بزند چرا به چه دلیل؟ اگر هر دو تا سکوت کنند مسئله حل نمی شود.
بعدا مفصل بیان خواهیم کرد که در عصر غیبت بر اساس این حدیث امام رضا اگر حکومت اسلامی تشکیل بشود شورایی نباید باشد فردی باید باشد دلئلش راهم امام رضا(ع) بیان فرمودند و در اوائل انقلاب برای بعد از مرحوم امام (ره) اختلافات شده بود در مورد قانون اساسی که آیا رهبر یکی باشد یا شورایی باشد بعضی از کسانی که میخواستند قانون تدوین کنند یا بازبینی کنند می گفتند شورایی باشد چرا؟ چون شخصی بعد از امام دیگر نداریم که در ردیف امام باشد از نظر علم از نظر تدبیر از نظر شجاعت از نظرت تیزهوشی و آینده نگری چون نیست پس شورایی باشد تصمیمات و اداره مملکت بر اساس شورایی باشد وشورایی بالاخره رای نیاورد ما دنبال این هستیم که چراشورایی نباشد.در هیچ کجای دنیا این یک دلیل اش که مال امام رضا(ع) است که شورایی نباشد. دلیل دوم این است که در میان عقلای عالم آن کسی که حاکم اصلی است هرگز شوراء نیست بله شورا ء است در خیلی از جاهای دنیا بعضی ها براساس زندگیشان که عشایری است بر اساس تفکرات عشایری حکومت روااداره میکنندمثل عربستان و امثال عربستان و کویت ما کاری با اون ها نداریم ولی کشورهایی که دارای مجلس هستند نظام قانونمندی دارند اینها هرگز نمی آیند رهبرشان راشواریی کنند حالا رهبرشان یا رئیس جمهور است یا پادشاه است یا نخست وزیر است اداره امور مملکت به دست شوراء نمی دهند به دست یک نفر می دهند و اون یک نفر را بر اساس معیارها و فاکتورهایی که دارند انتخاب می کنند. تا اینجابه عنوان مقدمه چهار امر بیان شده است. یک مقدمه پنجمی هم وجود داردکه اون مقدمه پنجم در ارتباط با کیفیت است یعنی چگونگی تعیین حاکم است در عصر غیبت به طور مفصل ما دیدگاه شیعه و اهل سنت را مفصل بیان می کنیم که
کیفیت حکومت وانواع حکومت هاو به چه صورت است که ابتدا بحث انواع حکومت ها راذکر می کنیم بعد کیفیت حاکم را که این حاکم چگونه باید تعیین بشود.